قدس آنلاین: در یک اتفاق غیرمنتظره، گروهی از صاحبنامان حزب جمعیت اسلامی افغانستان که در رأس آنها ژنرال «عطا محمد نور» قرار داشت، «صلاحالدین ربانی» رهبری این حزب را مخلوع اعلام کرده و در مقابل، آقای ربانی که فرزند پروفسور برهانالدین ربانی، رهبر متوفی این حزب است، اسامی چهرههای سرشناس حزب جمعیت که چنین موضعی گرفته بودند را به عنوان اخراجیهای این حزب منتشر کرد. او تأکید کرده بود رفتار این چند نفر موجب نابسامانیها و آشفتگی در عملکرد حزب جمعیت اسلامی شده است. این خبر بیتردید بیش از هر کس ارگ ریاست جمهوری و شخص آقای اشرف غنی را از سویی و از سوی دیگر دکتر عبدالله، رقیب پیشین و شریک فعلی او در قدرت را شادمان ساخت. هر چند عجیب به نظر میرسد، اما این واقعه از معدود اتفاقهای یک سال اخیر بود که هم غنی و هم عبدالله را خشنود کرد.
باری، ماجرا به انتخابات ریاست جمهوری و اختلافهای پیامد آن بازمیگردد. پس از آنکه آقای غنی در آن انتخابات اعلام پیروزی کرد، طرفداران دکتر عبدالله اسنادی مبنی بر تقلبی بودن ۳۰۰ هزار رأی ارائه میدادند. آنها مدعی بودند این آرا، بخشی پیش از شروع ساعات رسمی رأیگیری و بخشی پس از پایان این ساعات به صندوق ریخته شده و بنابراین معتبر نیستند، اما مرکز مربوط به داوری این دعوا در کابل دست آخر، رأی به صحت آرا و پیروزی آقای غنی داد.
در پی این اتفاق حامیان دکتر عبدالله دچار اختلاف نظر جدی شدند. بخشی که در رأس آنها خود دکتر عبدالله قرار داشت و اکثریت را تشکیل میداد، معتقد بودند گرفتن سهم کمتری از قدرت، بهتر از تماشاگر محض بودن است، اما دستهای دیگر که بیشتر جوانان حامی دکتر عبدالله را دربرمیگرفت و آقای «صلاحالدین ربانی» وزیر خارجه سابق افغانستان نیز در رأس آنها قرار داشت، معتقد بودند بهطور قطع تقلب صورت گرفته و شراکت در قدرت به معنی تأیید و پذیرش این رویه و به معنای مرگ دموکراسی در افغانستان است و بهتر است آنها به نشانه اعتراض، همچنان دولت غنی را به رسمیت نشناخته و در صورت لزوم یک اپوزیسیون پرقدرت را تشکیل دهند.
در این بین برخی مشاهیر عرصه سیاست افغانستان هم بودند که در هیچ طرفی نبودند. آنها طی فرایند پیچیدهای که «حنیف اتمر» مشاور سابق امنیتی آقای غنی چید، ابتدا گرد او بهعنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری جمع شدند، اما در ادامه اختلافاتی پیش آمد که حنیف اتمر به طور کل از نامزدی انتخابات کناره گرفت و این جمع مشاهیر سیاسی که اغلب طرفداران سابق دکتر عبدالله و از برجستگان حزب جمعیت اسلامی نظیر ژنرال عطا محمد نور، ژنرال اسماعیل خان، آقای یونس قانونی و دیگران بودند، نه راه پس برایشان ماند و نه راه پیش، زیرا هم اشرف غنی از آنها ناخشنود بود که چرا زیر بیرق او نرفتهاند و هم بیش از غنی، دکتر عبدالله از ایشان دلگیر شده بود که چرا در عمل اتمر را به وی ترجیح دادهاند. آقای ربانی اما بر رأی خود باقی ماند و پس از تشکیل دولت شراکتی جدید، با جذب جوانان بهشدت تلاش کرد با اتکا به اعتبار حزب جمعیت، حلقه نخست اپوزیسیون را بسازد. در اینجا حلقه جا مانده از قدرت که اغلب از بزرگان حزب جمعیت بوده و توسط اتمر بازی خورده بودند وارد شدند تا با بیاعتبار کردن جایگاه رهبری ربانی، از یکسو جایگاه خویش را در عرصه سیاست افغانستان بازسازی کنند و از سوی دیگر هم دل اشرف غنی و هم دکتر عبدالله را بار دیگر بدست آورند. حال باید در ادامه دید آنها بهراستی برای سهمی از قدرت دست به این حرکت زده و به آن میرسند یا چنانکه مدعیاند برای احیای دوباره حزب جمعیت اسلامی، افغانستان؟ گذشت زمان این واقعیت را آشکار خواهد کرد.
انتهای پیام/
نظر شما