صبا کریمی/
به تازگی انتشارات کتاب نیستان کتاب گویای «تاریخ بیهقی» اثر ابوالفضل بیهقی را به روایت احسان چریکی منتشر کرده است. تاریخبیهقی یا تاریخمسعودی نوشته ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی است که حکومت مسعود غزنوی و دودمان غزنوی را روایت میکند. این کتاب علاوه بر تاریخ غزنویان، اشاراتی هم درباره صفاریان، سامانیان و دوره پیش از برآمدن و پادشاهی محمود غزنوی دارد. نسخه اصلی کتاب حدود ۳۰ جلد بوده، اما امروز تنها ۶مجلد از آن بر جای مانده است. «تاریخبیهقی» از متون مهم در معرفی تاریخ ادبیات ایران، تاریخ زبانفارسی و از متون مهم و تأثیرگذار در زمینه روایت از سبک ادبی و بیانی زبانفارسی است.
به بهانه انتشار این کتاب صوتی با احسان چریکی، راوی این اثر به گفتوگو نشستهایم که میخوانید.
* آقای چریکی شما دانشآموخته ادبیات فرانسه هستید، چه شد که به وادی کتابخوانی روی آوردید و متوجه شدید جنس صدایتان چنین قابلیتی را دارد، این علاقه از کجا شکل گرفت؟
** من احسان چریکی، متولد ۱۳۶۵ از شهرستان گچساران هستم. این، آن چیزی است که بیاطلاع و اجازهام به من داده شده، باقی مشخصات اما دستاورد همدستی یا درگیری من و زندگی و جهان پیرامونم بوده است. ابتدای آشتی من و صدایم به سالهای کودکی برمیگردد. خاطرم هست یک زمستان حسابی سرما خورده بودم. یک روز که با خیال بهبود کامل از خواب بیدار شدم دیدم هر چه مادرم را صدا میزنم، نمیشنود. داد زدم، نشنید. دامنش را گرفتم تکان دادم تا متوجه من بشود. تا یک ماه تنها صدایی دور و گنگ از گلویم بیرون میآمد، لارنژیت مرا با اهمیت صدا آشنا کرد و پس از آن نیز اهمیت صدا و روانی بیان، در کار، درس و جامعه را بیشتر شناختم و دست آخر دیدم که نشستهام پشت میکروفون که هم صدای خودم ـ این دوست عزیز و همیشگیام ـ را بشنوم و هم به گوش دیگران برسانم.
اولین بار کتاب گویای «چهار میثاق» با صدای نیما رئیسی مرا با رسانهای نو آشنا کرد. با انتشارات «نوین کتاب گویا» تماس گرفتم و از من خواستند نمونه صدا برایشان ارسال کنم. وقتی قرار به همکاری شد، پرسیدند آیا پیشنهادی دارم؟ من هم ناخودآگاه گلستان سعدی از خاطرم گذشت و گفتم. از آنجا که اولین تجربه نشستنم پشت میکروفون و خلق اثری که مرا به عنوان صداپیشه به دیگران معرفی میکرد، گلستان سعدی بود، کتابهای بعدی را با وسواس فراوان انتخاب میکردم و تا خط به خط و واژه به واژهاش را درک نمیکردم، پشت میکروفون نمیرفتم، البته در انتخاب بعضی کتابها، گاهی غم نان به جای من تصمیم میگرفت.
* شیوه انتخاب کتابها چگونه است، آیا این انتخاب براساس سلیقه شماست یا ناشر آنها را پیشنهاد میدهد؟
** تا امروز و اینجا به جز موارد معدودی، خود من کتابی را که دوست داشتم روایت کنم، پیشنهاد میدادم. گلستان سعدی، بوستان سعدی (که بنا به دلایلی هنوز منتشر نشده است)، داستانهای بیدپای (ترجمه دیگری از کلیله ودمنه)، غوغای غزل، عقابهای تپه ۶۰، هنر عشق ورزیدن، نیچه، گزیده قابل خوانش عبید زاکانی و ... و تاریخبیهقی از آن جمله است. البته چند وقتی هست که از فضای کار و کتاب گویا فاصله گرفتهام.
* تولید کتاب صوتی چه مراحلی را طی میکند؟
** تولید کتاب صوتی در عین سادگی فرایندی سرگیجهآور است، چه برای ناشر، چه برای گوینده و چه برای ناشر نسخه مکتوب، حق نشر، درصد فروش و ... به همین دلیل متون کهن که بینیاز از اجازه ناشر و مؤلفِ خدابیامرز هستند، بهترین محتوا برای تولید کتابهای صوتی هستند. این است که کنار کشیدم تا مخاطب، روایتهای مرا از روایتهایی که «متن– مُزد» هستند، جدا کند.
* روند تولید کتاب صوتی «تاریخ بیهقی» چطور پیش رفت، آیا در این کتاب همه بخشهای تاریخ بیهقی را میشنویم؟
*** کل اثر پیشرویتان ۳۶ ساعت است که شامل تمام متن موجود تاریخ بیهقی است (آنچه از کتاب بزرگ تاریخ بیهقی به دست ما رسیده تنها از انتهای مجلد پنجم تا مجلد دهم است). اجاره استودیو برای ضبط این کار هزینه بالایی را میطلبید، چرا که برخلاف کتابهای سادهتر، امکان اشتباه خواندن، تردید در درست خواندن و ضرورت ضبط مجدد، خستگی و ... موجب میشد ساعتهای اجاره استودیو چند برابر بیشتر از ساعتهای لازم برای یک کتاب سادهتر باشد و نمیخواستم درست و مطمئن خواندن را قربانی کاستن از هزینههای تولید کنم. آقای شجاعی پیشنهاد دادند یک استودیوی کوچک شخصی درست کنم. پس از مشورت با متخصصان صدابرداری و آزمون و خطای بسیار، بهترین تجهیز ممکن برای استودیو شخصیام را فراهم کردم. فرایند ضبط تاریخبیهقی حدود ۶ماه زمان برد و پس از آن هم انتخاب موسیقی اثر و در نهایت مرحله مسترینگ انجام شد.
* چقدر با فضا و نثر «تاریخبیهقی» از پیش آشنا بودید و مرجع این کتاب صوتی کدام تصحیح بیهقی است؟
** از روزی که کتاب «تاریخبیهقی» را برای خوانش انتخاب کردم تا زمان تحویل اثر، حدود یک سال و چند ماه گذشت. میدانستم درک کامل زبان بیهقی در عین حلاوت برای خود من هم دشوار است، چه برسد به مخاطبی که به امید آشنایی با تاریخبیهقی، بر تردیدهایش غلبه کرده و هزینه خرید اثر را پرداخته تا بشنود هزار سال پیش چه بر سر این سرزمین آمده که هنوز در آن زمان ماندهایم و راه گریز و گزیرمان چیست. این شد که نسخههای «خطیب رهبر»، «فیاض»، «یاحقی و سیدی»، «مدرس صادقی»، «دیبای دیداری» و کتاب ارزشمند «حدیث خداوندی و بندگی دکتر دهقانی» را پیشرویم گذاشتم و تمام نسخههای گویای موجود تاریخبیهقی را نیز تهیه کردم و فرهنگ لغت دهخدا و فرهنگ معین در نیز سمت دیگرم و خط به خط و واژه به واژه را در همه نسخ و همه فرهنگها مطابقت میدادم.
* یکی از نکاتی که درباره تاریخبیهقی و متون کهنی همچون آن وجود دارد، نثر و بیان مملو از استشهاد، تمثیل و تقلید از نثر عربی و ... است. شما در برخی از بخشهای این کتاب به «توضیحاتی» درباره قسمتهایی از متن هم میپردازید.
** از آنجا که میخواستم نسخهای گویا از تاریخبیهقی را برای علاقهمندانی که شاید وقت و حوصله و حتی منابع لازم برای فهم و لذت بردن از این متن را ندارند ارائه کنم، تلاش من بر این بود که از با استفاده از نسخههای پیشرویم، متنی را مبنا قرار بدهم که هم شنیدنیتر باشد و هم مخاطب کمتر دچار ابهام شود. در واقع هدف خلق «صدای ذهن» خواننده کتاب، با خوانشی روان و یکدست بود. هر خط و هر ورق از این کتاب معلم من بود و هر روز نکتهای نو یاد میگرفتم. دلم میخواست مخاطب را بنشانم روبهرویم و دانهدانه این نودانستهها را به او بگویم و هردویمان لذت ببریم. از آنجا که از ابتدا قرار بود فقط متن تاریخبیهقی ترجمانی شنیداری شود، با مشورت آقای شجاعی تصمیم گرفتم تنها نکات بسیار مهم را به متن اضافه کنم. عبارت «توضیح خارج از متن» و استفاده از این شیوه را نیز مرهون ابتکار جناب آقای ساعد باقری هستم؛ چرا که افتخار داشتم در چند اثر مدیرتولید کتاب گویایی باشم که ایشان روایت میکردند و آنجا بود که این شیوه را از ایشان آموختم. آنچه به عنوان «توضیح خارج از متن» در نسخه گویای تاریخبیهقی میشنوید، شاید یکدهم مواردی است که دوست داشتم اضافه کنم، اما منصرف شدم.
* آیا در خوانش این کتاب از کسی مشورت هم گرفتید؟
** من زبانآموزی را دوست دارم و در دوره دبیرستان با آنکه رشته تحصیلیام ریاضی بوده، اما درس عربیام همیشه خوب بود و در کنکور سراسری آن سالها، به ۱۰۰درصد پرسشهای عربی کنکور پاسخ درست داده بودم. اما این برای حصول اطمینان از درستخوانی عبارات عربی تاریخ بیهقی کافی نبود و حین پیشتولید یا همان تسلط بر متن، هر هفته موارد مبهم و پرسشهایم را برای دکتر رحیم فرجالهی (دکترای ادبیات) میفرستادم.
* احیا و در صحنه نگاه داشتن ادبیات کهن با هر روشی از جمله خوانش آنها در قالب کتاب صوتی قابل تقدیر است. در این بین تکلیف مخاطبانِ هدف چنین کتابهایی روشن است و از آن استقبال میکنند، اما مخاطب عادی چقدر به سمت متون ادبی کهن کشش نشان میدهد؟
** وقتی معیشت مردم به خطر میافتد، فرهنگ، محصولات فرهنگی و کتاب و ... جزو اولین کالاهایی هستند که از لیست خرید خط میخورند. راستش نمیدانم در پاسخ به این پرسش که چه باید کرد تا مردم بیشتر کتاب بخوانند یا کتاب بشنوند، تئاتر و کنسرت بروند. یک چیزی باید همیشه باشد که آدم را از فکر و ذکر اختیاری و فکر کردن به اینکه کیستیم و چیستیم دور نگه دارد. پیشتر رادیو بوده، اکنون اینستاگرام و ... در این میان یک عده شنیدن تاریخبیهقی را پیشنهاد میدهند، یک عده خواندن آثار میلانکوندرا را، یک عده دعوای فلان چهره مشهور با آن دیگری را و ... خود من هم گاهی پای تلویزیون مینشینم و کلاه قرمزی میبینم تا به دوزخ فکر و ذکر اختیاری نیفتم.
* نسل امروز نسبت به فناوری و استفاده از آن در حوزه ادبیات مانند کتابهای صوتی و دیجیتال اقبال زیادی نشان میدهد، آینده این جنس از ادبیات و فرهنگ آمیخته با تکنولوژی و تکنیک را چگونه میبینید؟
** انسان از همان ابتدا که نمیتوانست بخواند، اصلاً نمیتوانست حرف بزند. یا به تعبیر کمی جسورانهتر حتی نمیتوانست فکر کند، کمکم مجهز به قوه تخیل شد. پایش را از لحظه اکنون به گذشته و آینده گذاشت، مرگ را فهمید. روی دیوار نقش کشید تا برای یک نفر دیگر این پیام را بگذارد که من اینجا بودهام تا به حرف زدن رسید، خیلی چیزها را شنید و آموخت.
اختراع خط و توانایی درک نشانهها و بسط مفاهیمی که مدلول این نشانهها بودند، مهارتی است که انسان متأخر آن را بدست آورده است. اول روی پوست حیوانات، بعد روی تن درختان، حالا هم در جسم بیجان موبایل و تبلت و ... شاید نسلهای بعد نیاز به خواندن و نوشتن و حتی دانستن نداشته باشند و با یک تراشه کوچک توی جمجهشان به وظایف محوله عمل کنند و اصلاً دوزخ فکر و ذکر اختیاری را نیز تجربه نکنند.
نظر شما