با این حال شواهد موجود از افزایش تجردگرایی و میل به سکونت در خانههای مجردی حکایت دارد؛ موضوعی که میتوان آن را تهدیدی برای بنیان خانوادهها دانست.
رئیس اتحادیه مشاوران املاک به قدس میگوید: براساس قانون، مشاوران املاک حق تفحص در زندگی مردم را ندارند و فقط مالک حق دارد از وضعیت تأهل یا تجرد مشتری آگاه باشد، به همین خاطر هیچ آمار دقیقی از تعداد خانههای مجردی نداریم. مصطفی قلی خسروی اضافه میکند: شرط و ممنوعیتی در اجاره دادن خانههای مجردی وجود ندارد و در واگذاری ملک، تأهل یا تجرد ملاک نیست.
دکتر شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس و استاد دانشگاه، بر اساس سرشماری سال۹۵ و مقالهای که درباره جمعیت افراد مجرد کار کرده است، میگوید: تجرد تنها مخصوص افراد ازدواج نکرده نیست بلکه شامل زنان و مردانی هم میشود که به دلایل مختلف مجرد شدهاند و این دلالت بر مجردی صرف نیست. این جمعیتشناس تصریح میکند: اساساً آمار زندگی مجردی بالا رفته و تعداد خانوادههای تکزیست زیاد شده است که بیشترین دلیل این پدیده، مهاجرت از جایی به جایی دیگر برای پیشرفت شغلی یا تحصیلی است. شهلا کاظمیپور مجرد زیستن را یک روند جهانی میداند و به خبرنگار ما میگوید: این موضوع تنها منحصر به ایران نیست که از آن پیشگیری شود بلکه در بسیاری از کشورهای غربی، جوان ۱۸ ساله اگر از پدر و مادر جدا نشود و زندگی مستقلی نداشته باشد از دید دوستانش فردی وابسته و ضعیف بهنظر میرسد و این برای او اصلاً خوشایند نیست، بنابراین از سن ۱۸سالگی دنبال کار و استقلال میگردد.
دورهمنشینیهای ناسالم
یک کارشناس مسکن در گفتوگو با ما میگوید: مشتریان خانههای مجردی سه دستهاند؛ افرادی که با وجود سن بالا هنوز ازدواج نکردهاند، دسته دوم افراد متأهلی که بنا به دلایلی تنها شدهاند و دسته سوم افرادی که با وجود تأهل، مشتری خانه مجردی هستند. مهدی کاظمی در ادامه مدعی شد: ۹۹درصد خانههای مجردی، محلی برای دورهمنشینیهای ناسالم از جمله اعتیاد، فساد و دیگر آسیبهای اجتماعی است و تنها یک درصد از افراد مجرد، زندگی سالم دارند.کاظمی بیش از آنکه پدیده خانه مجردی را معلول فرهنگ غرب بداند معتقد است این موضوع متأثر از تربیت و رفتار غلط خانواده است؛ موضوعی که سبب فاصله گرفتن جوانان از زندگی خانوادگی میشود.
محمدرضا علیزاده، یکی از مشاوران املاک هم مشکلات و موانع موجود بر سر راه ازدواج جوانان را مهمترین دلیل تمایل آنان به حضور در خانههای مجردی میداند و به خبرنگار ما میگوید: اگر امکانات ازدواج فراهم و سطح توقعات طرفین منطقیتر شود، بهطبع تشکیل خانواده سادهتر شده و جوان ما مجبور به انتخاب خانه مجردی نمیشود.
وی هم فاصله سنی و فکری زیاد والدین با فرزندان و نبود درک متقابل میان آنها را یکی دیگر از دلایل انتخاب این گونه زندگی میداند.حسن کامیابی، مشاوری که ۲۰سال سابقه دارد دلیل افزایش مشتریان خانههای مجردی را «معضل بیکاری» میداند و میگوید: وقتی جوان بیکار خود را سر بار خانواده میبیند، به ناچار برای رهایی از سرخوردگی به دنبال پناهگاهی برای آرامش خود میگردد تا احساس استقلال کند.
خانههای مجردی چه زمانی تهدید است؟
شهلا کاظمیپور معتقد است: اگر زندگی مجردی (تجرد زیستی) برای خودسازی، پرهیز از پرخاشگری در خانواده، پیشرفت کار و شغل بهتر و یا تحصیل برای شکوفا شدن زندگی باشد نمیتواند آفت به حساب بیاید اما اگر به دلیل انجام بیبندوباریها باشد مورد سرزنش است.
وی تأکید میکند: وجود خانههای مجردی وقتی تهدید است که فرد مجرد برای سرپوش گذاشتن روی رفتار غیرمتعارف خود، تکزیستی را انتخاب کرده باشد، اما طبق تحقیقات و یافتههای ما ۹۰درصد این خانهها در پی رسیدن به معاش و شغل بهتر و تحصیل و پیشرفت بنا شدهاند.
دو نگاه برای خانه مجردی
دکتر امانالله قرائی مقدم، استاد آسیبشناسی اجتماعی دانشگاه خوارزمی نیز در همین خصوص به خبرنگار قدس میگوید: از نظر آسیبشناسی دو نگاه برای خانه مجردی وجود دارد؛ نگاه نخست شامل افرادی میشود که متأهل نیستند ولی به اجبار تنها زندگی میکنند. مثل جوانانی که برای کار یا تحصیل از روستا و شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ مهاجرت میکنند و مجبور به زندگی مجردی میشوند و نگاه دوم معطوف به فرد متأهل یا مجردی است که تازه به دوران رسیده است یا پول بادآوردهای دارد و خانهای را تنها برای خوشگذرانی اجاره یا خریداری میکند و موضوع دیگر درباره خانه مجردی، ازدواج سفید است که خود بحثی مفصل دارد.
وی ادامه میدهد: در نگاه نخست، جوانانی که در شهرهای محروم زندگی کردهاند، با هدف پیشرفت کاری یا ادامه تحصیل، برخلاف میل قلبی مجبور به ترک خانواده و زندگی در شهرهای بزرگ میشوند و بعضی هم به دلیل نداشتن تفاهم اخلاقی با خانواده در تضاد و اصطکاک هستند و چون نمیتوانند با دوستان هم گروه خود بهراحتی رفت و آمد کنند از خانواده دور میشوند و چه بسا تبدیل خانواده از چندنفری به تکنفری موجب بروز انزوا در جوانان و کشیده شدن آنان به آسیبهای اجتماعی فراوانی مثل افسردگی، اعتیاد و انواع جرم و فساد میشود.
وی میگوید: در جامعه ما تا وقتی که پدر و مادر زندهاند، فرزندان به دلایل مختلفی مثل نیاز مالی، عاطفی و... به آنان وابستهاند ولی در جوامع غربی فرزندان از ۱۶ یا ۱۷ سالگی از خانواده جدا میشوند که متأسفانه این سبک زندگی، ایرانی اسلامی نیست و به عنوان یک آسیب جدی در جامعه ما رسوخ پیدا کرده است.
نظر شما