شکست ترامپ در انتخابات اخیر آمریکا نه تنها محاسبات سیاسی اجتماعی در داخل ایالات متحده را بههم ریخته ، بلکه محیط بینالمللی را نیز دستخوش تغییرات اساسی کرده است. با این حال واکنش سیاستمداران ایرانی به تغییر و تحولات صورت گرفته در آمریکا با وجود اهمیت برجام یکسان نبوده است. یکی از دلایل این اختلاف نظر را میتوان تأثیر فرجام برجام در انتخابات ریاست جمهوری 1400 دانست. برخی از سیاستمداران جمهوری اسلامی احیای برجام را فارغ از هزینههای آن، برگ برنده خود در انتخابات پیش رو میبینند و برخی دیگر نیز همین نگاه را به شکست برجام دارند. اما اگر این گروکشی حزبی منافع ملی را کنار بگذاریم، باید بگوییم متأسفانه در کشورمان به ویژه در عرصه دیپلماسی از نبود یک نگاه راهبردی و طولانی مدت رنج میبریم. رفتار این روزهای دو جریان اصلی سیاسی کشور نشان میدهد متأسفانه ایشان نه درک درستی از موقعیت و شرایط کشور در عرصه بین المللی دارند و نه تفاوت میان سیاستهای اعلامی و اعمالی دشمنان این مرز و بوم را درک میکنند.
ایران امروز نه تنها یک بازیگر کلیدی که به جرئت مهمترین قدرت منطقه محسوب میشود. ادراک این واقعیت، نوع کنشگری ما را در مقابل قدرتهای جهانی و بازیگران منطقه روشن میسازد. بر اساس تئوریهای بینالملل، راهبرد انزوا را نمیتوان برای یک قدرت منطقهای تجویز کرد، هرگونه تلاش برای محدودسازی یک قدرت منطقهای از سوی قدرتهای بزرگ تنها به بیثباتی بیشتر میانجامد. تنها مسیر موجود برای کاهش تنشها، به رسمیت شناختن قدرت منطقهای و تقسیم مسئولیت براساس توان تأثیرگذاری این قدرت است.
از سوی دیگر آمریکا دیگر بهعنوان یک قدرت هژمون مطرح نیست. افول هژمونی آمریکا یعنی توان بازی آمریکا در محیط فراپیرامونی دستخوش تغییر اساسی شده است و قدرتهای منطقهای میتوانند نقش جدیتری ایفا کنند. این واقعیت است که اهمیت تمایز میان سیاستهای اعلامی و اعمالی واشنگتن را دو چندان میکند. سیاستهای اعلامی، سیاستهایی است که آمریکا، از طریق رسانههای رسمی منتشر میکند و هدف آن تأثیرگذاری بر ادراک مخاطب از طریق فریب استراتژیک است. در مقابل، سیاستهای اعمالی، سیاستهایی است که در فرایند سیاستگذاری خارجی و امنیتی آمریکا ترسیم شده و اجرای آن بهعنوان یک مأموریت دنبال میشود. آمریکایی ها در سیاست اعلامی خود این روزها با نشان دادن درباغ سبز خواستار امتیازگیری بیشتر از نظام جمهوری اسلامی هستند. اما سیاست اعمالی آنها تغییر چندانی نسبت به دوره ترامپ ندارد. دشمن شیوه رفتاری خود و زمین بازی را تغییر داده، اما اهداف بلند مدت تغییر نکرده است. هم ماندن در زمین بازی قبلی اشتباه است و هم رفتن به زمین بازی که دشمن ترسیم میکند. جمهوری اسلامی باید در این شرایط زمین و قواعد بازی را بر اساس منافع ملی خود ترسیم کند. در این شرایط درک درست منافع ملی، داشتن یک راهبرد بلند مدت در حوزه سیاست خارجی و پرهیز از قربانی کردن منافع ملی بر سر راه منافع کوتاه مدت حزبی از الزامات یک تعامل موفق در سطح بینالمللی است. سه گانهای که متأسفانه در محیط سیاسی امروز ایران کمتر به آن توجه میشود.
نظر شما