این روزها که موضعگیریهای نسبتاً شدید مقامها و مردم ایران در قبال گفتههای اردوغان تب بالایی دارد، شاید کمتر کسی به عمق و دلایل این سخنان بیندیشد و با عینکی غیر از حفظ تمامیت ارضی به آن بنگرد. با توجه به سیر عملکرد اردوغان در چند سال گذشته، به راحتی میتوان رویکرد ترکیه نسبت به ایران را نه با نگاهی فقط سیاسی بلکه با نگاه توأمان اقتصادی سیاسی رهگیری کرد. اردوغان در چند سال اخیر با تنشهای مضاعفی روبهرو شده و واکنش وی در قبال هر یک از آنها یک چارچوب رفتاری خاص داشته است که درک این چارچوبهای رفتاری کمک شایانی به درک بهتر سخنان او میکند.
در سال ۲۰۱۵ یک هواپیمای سوخو۲۴روسیه توسط پدافند هوایی ترکیه سرنگون و موجب تنش جدی میان دو دولت شد. روسیه تحریمهای یکجانبهای علیه ترکیه اعمال کرد، صادرات گاز خود به ترکیه را متوقف و تورهای گردشگری که درآمد آن بخش عمده اقتصاد ترکیه را تشکیل میدهد لغو نمود. نتیجه آن شد که اردوغان با سفری برنامهریزی نشده به مسکو رفت تا شعله این آتش را زودتر خاموش کند. اردوغان در آن زمان به خوبی درک کرده بود بدون روسیه نمیتواند دربرابر مشکلات داخلی و خارجی مقاومت مناسبی داشته باشد و در این راه از مبانی رفتاری متکبرانه خود نیز عدول کرد تا اقتصاد ترکیه را از یک فروپاشی زودهنگام نجات دهد. عملگرایی و استفاده از وجوه رمانتیک و خیالپردازانه برای توجیه رفتارها از آثار باقی مانده سیاستورزی کمالیستی است که در میان سیاستمداران ترکیه به خوبی نهادینه شده است. حال با فهم این چارچوب میتوان رفتار اخیر اردوغان و سخنان تنشآمیز وی را بهتر درک کرد.
اردوغان با مشکلات عدیدهای در ترکیه روبهرو است. ارزش لیر به پایینترین حد خود در تاریخ رسیده و تورم و مشکلات اقتصادی فراوان، موجب دردسرهای بسیاری برای دولت ترکیه شده است. همچنین تنشهای اخیر ترکیه و اتحادیه اروپا و رد مجدد درخواست ترکیه برای پیوستن به اتحادیه اروپا دامنه این تنشها را بیش از پیش گسترده کرده است. به این موارد، درگیری سرد ترکیه و آمریکا را نیز بیفزایید که دور جدید تحریم اشخاص سرشناس ترکیه توسط آمریکا از نتایج آن است. حال، اردوغان با این مشکلات فراوان یک عنصر مهم را به عنوان عاملی وحدتبخش در اختیار دارد: قومگرایی با استفاده از رواج ایدههای پانترکیستی.
پانترکیسم به عنوان ایدهای تهاجمی و الحاقگرایانه در پی تشکیل امپراتوری خیالی ترکها است که از قرن ۱۹ توسط ترکهای جوان عثمانی ترویج میشد و از نتایج آن میتوان به قتلعام ارامنه و پاکسازیهای قومی اشاره کرد. این اندیشه یکی از اصلیترین ابزارهای مصطفی کمال پاشا معروف به آتاتورک برای وحدت سیاسی و تشکیل کشور ترکیه قرار گرفت. حال اردوغان با تشدید مشکلات داخلی ترکیه به همان روش کمال پاشا بازگشته تا بتواند وحدت سیاسی و اجتماعی ترکیه را در برابر توفان چالشهای آینده حفظ کند. در این راه، نخستین حرکت او حضور نظامی در جنگ قرهباغ بود تا بتواند به نحوی جدی خود را حامی جمهوری آذربایجان و ترکزبانها نشان دهد. گام دوم وی، حرکت تنشزای اخیر در رژه نظامی باکو بود و شعری که موجب واکنشهای فراوانی شد. به نظر میرسد اردوغان بیش از اینکه فکر الحاق قسمتی از خاک ایران را در ذهن بپروراند، به دنبال استفاده از پانترکیستها به عنوان ابزاری برای کنترل اوضاع در ترکیه است. اردوغان نیز به خوبی به غیرممکن بودن این مسئله واقف است. در تحلیل رفتارهای او در برابر رژیم صهیونیستی نیز با چنین منطقی روبهرو میشویم. از طرفی در سخنان خود به بازپسگیری قدس اشاره کرده و سفیر خود را فرا میخواند و در سمت دیگر، شرکتهای خود را به گسترش روابط تجاری با رژیم صهیونیستی ترغیب میکند. با این راهبرد بدون آنکه نامی از وی ثبت شود، روابط اقتصادی ترکیه را گسترش میدهد و همچنین با رسالت حزب خود و جریانهای پرقدرت اسلامگرای ترکیه همراه میشود. صد البته که موضعگیری علیه این سخنان تنشزا و اختلافافکنانه اردوغان یک ضرورت غیرقابلانکار است و از طرفی موجب وحدت ملی بیشتر مردم کشورمان در مقابل چنین حرکتهایی میشود، اما باید توجه داشت سخنان اردوغان تنها یک رو ندارد بلکه باید آن را در حوزه عمل سنجید و با کنشهای قبلی وی مقایسه کرد تا درک بهتری از مواضع وی بدست آورد.
نظر شما