هومن سیدی اگرچه در قامت بازیگر وارد جهان سینما شد، اما در ۳۰ سالگی، نخستین فیلم سینماییاش به نام «آفریقا» را ساخت. بعد از آن «سیزده» و «اعترافات ذهن خطرناک من» تلاشی برای اثبات توانایی اش در فیلمسازی بود، اما او در «خشم و هیاهو» و به ویژه «مغزهای کوچک زنگ زده» نشان داد که علاوه بر تکنیک، میتواند بر محتوا هم سوار شود و دل مخاطب را ببرد. آخرین ساخته سینمایی او به عنوان بهترین فیلم از نگاه تماشاگران سی و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر انتخاب شد. این فیلمساز جوان حالا در قدمی نو، پا به عرصه سریالسازی برای شبکه نمایش خانگی گذاشتهاست. کسانی که با جهان فیلمسازی سیدی آشنایی دارند، انتظار فرم و ساختار متفاوتی را در «قورباغه» داشتند.
امیررضا مافی، منتقد سینما و تلویزیون با بیان اینکه این سریال به لحاظ فرمی و تکنیکی اثر شاخصی است به خبرنگار ما میگوید: اگرچه هومن سیدی در سریال «قورباغه» از جهت فنی و فرمی، کار نویی کرده و به لحاظ تکنیکی، سوار بر کار است، اما در پرداخت قصه، نوع ورود به ماجرا و پرداخت درام خلأهایی دارد.
به گفته او، این مجموعه به لحاظ فرمی و تکنیکی نسبت به دیگر آثار شبکه نمایش خانگی، پیش رفتهاست، اما «قورباغه» در همراه کردن توده مخاطبان با خود موفق نخواهد شد؛ چون هم به لحاظ نوع پرداخت قصه، هم به لحاظ فرم و هم به لحاظ خشونتی که در سریال وجود دارد، نمیتواند با مخاطبان عام ارتباط برقرار کند.
این منتقد سینما با بیان اینکه مبنای تمام پلتفرم و سریالهایی که به صورت قارچ گونه در شبکه نمایش خانگی ساخته میشوند، نظام سرمایه داری است و به نیاز مخاطب توجهی نمی شود، میافزاید: این تولیدات توجه میکنند که نیاز مخاطب چیست، اساساً تمام تلاشها معطوف به ساختن اثری است که مخاطب را جذب کند به همین دلیل به هر نوع قصه و درامی تمسک میجویند و در بسیاری ازسریالهای شبکه نمایش خانگی، سریالهای ترکیه ای را دستاویز قرار میدهند.
روایت بیمکانی و بیزمانی
مافی دو سریال «کرگدن» و «قورباغه» را به لحاظ فرمی و تکنیکی نسبت به دیگر سریالهای شبکه نمایش خانگی پیشرو دانسته و یادآور میشود: البته در سریال کرگدن بسیاری از خطوط قرمز اخلاقی و ورزشی زیر پا گذاشته شد، اما به لحاط فرمی، اثری قابل تأمل بود. سریال قورباغه هم از نظر فرمی قابل توجه است، اما سوژه و داستان این سریال برای مخاطب ایرانی نیست.
کارشناس مجری برنامه تلویزیونی «نقد سینما» میگوید: در واقع منطق سرمایه داری ایجاب میکند که در شبکه نمایش خانگی چه سریالی ساخته شود، البته هومن سیدی در «قورباغه» این فرصت را پیدا کرد همه علایقش به لحاظ فرمی را که کمتر فرصت نمایش آن را در فیلم های سینماییاش داشته در سریال قورباغه به نمایش درآورد.
او درباره اینکه گفته میشود سریال «قورباغه» گرتهبرداری از نمونههای خارجی است، توضیح میدهد: بسیاری از آثار هومن سیدی این ویژگی را دارند. او خیلی فیلم و سریال خارجی میبیند و متأثر از آنهاست، به طوریکه جهان ذهنی فیلمسازی او نزدیک به آثار آمریکایی شده است، به همین دلیل روایت او نزدیک به اقلیم ایران نیست. روایت بی مکان و بی زمانی دارد که ممکن است در هر اقلیمی محقق شود.
او با بیان اینکه مناسبات فرهنگی که در درام «قورباغه» وجود دارد، مناسبات فرهنگی ایران نیست، اظهار میکند: تأثیرپذیری فرمی سیدی به تأثیری پذیری محتوایی هم منتج شده است که هم میتواند نقطه ضعف باشد و هم نقطه قوت؛ مثلاً مخاطب عام داخلی خیلی نمی تواند با این سریال ارتباط برقرار کند، اما از سوی دیگر این سریال در سایر بازارهای جهانی میتواند مشتری پیدا کند.
مافی درباره جهان فیلم سازی هومن سیدی میگوید: همانطور که فیلم «اعترافات ذهن خطرناک من» هیچوقت نتوانست با مخاطب عام ارتباط برقرار کند، به نظر میرسد که «قورباغه» از این جنس است اما دیگر فیلم های سیدی همچون «خشم و هیاهو» یا «مغزهای کوچک زنگ زده» واجد قصه سرراست و قابل فهم برای مخاطب است. به نظر میرسد که سیدی در«قورباغه» به سنت «اعترافات ذهن خطرناک من» برگشته است و نمی تواند توده مخاطب را جذب کند البته که جذب مخاطب الزاماً یک فضیلت برای اثر نمایشی به شمار نمی رود، اما این فیلمساز به جهان حداکثری ذهن خودش برگشته است. او منطقی را در سریال دنبال میکند که مخاطب حرفه ای سریالبین ممکن است با این منطق همراه شود.
بیاثر در پرورش ذوق عامه
نویسنده «وضعیت تهی» معتقد است: کسانی که سریالهای خارجی میبینند ممکن است با «قورباغه» ارتباط برقرار کنند و مخاطبان سریالهای تلویزیون یا شبکههای جم ممکن است که با این سریال همراه نشوند؛ چون آنها سریالی مانند «مانکن» را میپسندند.
مافی با بیان اینکه فرم سریال با فرم فیلم در سینما تفاوتهایی دارد، یادآور میشود: ممکن است سریالهای شبکه ای مانند نتفلیکس در یک دهه اخیر این تفاوتها را تغییر داده باشد، اما این وجوه تمایز همچنان برای مخاطب ایرانی حائز اهمیت است.
این منتقد سینما خاطرنشان میکند: قورباغه هم در قصه و هم در فرم، نه تنها مخاطب عام را جذب نمی کند، بلکه موجب ارتقای سطح سلیقه مخاطب ایرانی در سریالبینی هم نمی شود. سریالی مانند «کرگدن» یا «نهنگ آبی» فارغ از پایان بندی بدی که داشتند، چون قصه داشتند، مخاطب بیشتری را با خود همراه کردند و شاید این سریالها در ارتقای سلیقه مخاطب عام تأثیرگذارتر باشند، اما سریال «قورباغه» مشتریهای خاص خودش را دارد و کسانی که سریالهای خوب خارجی میبینند، سطح سلیقه شان به لحاظ فرمی بالاست؛ بنابراین این سریال تأثیر چندانی در ارتقای سطح سلیقه مخاطب و پرورش ذوق عامه ندارد.
مافی با بیان اینکه هومن سیدی فیلمساز توانمندی است و با همه تأثیرپذیری اش از سینمای آمریکا توانسته جهان فیلمسازی خودش را بسازد، میگوید: «قورباغه» تصویر جهان غربی برای مخاطب ایرانی است. مواجهه سلبی با این سریال کار درستی نیست، همانطور که مواجهه ستایشی هم غلط است، این سریال دارای ویژگی های مثبت و منفی است که به برخی از آنها اشاره کردم.
او با اشاره به اینکه سینما با وجود اینکه یک عنصر وارداتی است، اما در ایران بومی شده، یادآور میشود: امروز در جهان، سینمای ایران را میشناسند اما هومن سیدی در آثارش به سینمای ایرانی از نظر فرم و محتوا نرسیده است؛ مثلاً سعید ملکان در «روز صفر» قهرمان هالیوودی را نشان میدهد، در حالیکه در واقعیت نیروهای امنیتی ما اینچنین نیستند. «قورباغه» هم چنین است و جهانی را میسازد که مطلقاً برای مخاطب ایرانی نیست.
این منتقد سینما با بیان اینکه برخی از فیلمسازان ما با مولفه های وارداتی سینما، سینمای بومی ایرانی را ساختند، میگوید: قورباغه هومن سیدی بایستی مدیوم سریال را رعایت میکرد ولی این سریال به لحاظ فرمی شبیه به سینما شده است، اگرچه مورد تحسین عده ای واقع شد اما یک امتیاز برای سازنده به شمار نمیرود.
مافی توضیح میدهد: مثلاً آمریکاییها در سریال ۲۴ کاملاً سینمایی عمل کردند، ولی این سینما کاملاً در خدمت محتوا بود تا یک سوپرمن آمریکایی را احیا کنند و همه آنچه که به عنوان رویای آمریکایی شناخته میشود را در این سریال به نمایش میگذارند. بعد از سریال ۲۴ (تولید ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۰) قواعد و قابهای سینمایی در سریالسازی رواج پیدا کرد، اما هنوز مخاطب عام ایرانی با این ذوق، فاصله دارد.
او یادآور میشود: به نظر میرسد آثاری شبیه «قورباغه» در آینده سریال سازی ایران برای آن دسته از مخاطبانی پدیدار خواهند شد که اهل دیدن سریالهای خارجی هستند و سریالهای تلویزیون ایران و شبکه های جم نمی توانند آنها را اقناع کنند، هرچقدر تعداد سریال بین های آمریکایی در کشورمان بیشتر شود، سریالهایی شبیه «قورباغه» بیشتر دیده خواهند شد، ولی در شرایط کنونی، تعداد مخاطبان این سریالها بسیار کم است.
نظر شما