با وجود اینکه بیشتر ازدواجها با عشق و علاقه و محبت طرفین صورت میگیرد، در مواردی مشاهده میکنیم به مرور زمان، این علاقه کمرنگ و کمرنگتر شده و گاهی به طور کامل محو میشود و همسران بدون هیچ گونه احساس و عاطفهای نسبت به هم، به زندگی خود ادامه میدهند. ازاین نوع جدایی، با عنواینی مانند طلاق عاطفی، طلاق روحی و روانی، طلاق خاموش یا زندگی زناشویی خاموش یاد میشود.
طلاق از نظر لغوی، به معنای رهاشدن و در اصطلاح عبارت است از خاتمه دادن به زندگی مشترک زوجین. در طلاق عاطفی، زن و شوهر بدون اینکه به طور رسمی از هم جدا شوند، عواطف خود را از یکدیگر دریغ کرده و روی از هم برمیتابند. زن و مرد با اینکه در یک خانه و زیر یک سقف زندگی میکنند، با هم غذا میخورند، با هم کار میکنند، با هم به مسافرت میروند و… اما مثل دو انسان بیگانه و بیتفاوت و بیاحساس نسبت به هم هستند و سر هر کدامشان به مسائل و امور زندگی خود گرم میشود.
طلاق عاطفی، آسیبی فراگیر است که علتهایی مانند محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی، مشکلات اقتصادی، ازدواجهای تحمیلی، ترس و فرار از تنها ماندن، چشم و همچشمی با دوستان و فامیل در موضوع ازدواج، خشونت و عصبانیت، مادیات، تجملگرایی و تشریفات بیش از حد، خودبزرگ بینی و تحقیر دیگری، بقای نسل، ترس از حرفهای اطرافیان، دورویی، پنهانکاری و.. دارد که گاهی مانع جدایی رسمی همسران میشود.
بنابراین در شرایطی که زن و مرد از لحاظ روحی و روانی، علاقهای به ادامه زندگی مشترکشان ندارند، پس از یک دوره طولانی مدت دعوا و جروبحث، از وضعیت عناد و دشمنی و تنفر گذشته و وارد موقعیت بی تفاوتی میشوند.
حال برای پیشگیری از این بحران و اینکه کار به اینجا نکشیده و زندگی همسران تا این حد سرد و بی روح نشود چه باید کرد؟
به کار بردن تدبیرهای زیر توصیه میشود:
دوست داشتن و عشق، آموختنی است. عشق بین زن و مرد، مانند نهالی است که اگر از آن مراقبت نشود، خشک خواهد شد، پس به این مسئله اکتفا نکنید که یک بار ابراز علاقه، برای همیشه کافی است.
زمانی را برای گفتوگو و ابراز محبت و تبادل نظر با همسرتان اختصاص دهید و این امر را در اولویت قرار داده و اشتغال و فرزند و...را بهانهای برای فرار از آن نکنید.
سعی کنید حالات، روحیات، نیازها و توقعات همسرتان را به خوبی شناسایی کرده و در تأمین آنها بکوشید.
هرگز صحبتهای خود را با طعنه، زخم زبان، کنایه و پایین آوردن شخصیت و حرمت همسرتان بیان نکنید.
هیچ گاه تصور نکنید که در زندگی مشترکتان قربانی شدهاید.
نسبت به همسر خود، نگرشی مثبت و مطلوب داشته باشید و به او همواره احترام بگذارید و محبت و عواطف خالصانه خود را نثار او کنید.
به خود یادآوری کنید او همان کسی است که در دوران نامزدی، آرزوی با او بودن را داشتید.
خودتان برای زندگیتان تصمیم بگیرید و نگذارید به خاطر رضایت خاطر اطرافیان، در تصمیمات منطقی خود دچار تزلزل شوید.
اگر رنجشی قابل چشمپوشی است، از آن بگذرید ولی اگر برایتان مهم است، هرچند مسئله کوچکی باشد، آن را به طرز صحیحی با همسر خود در میان بگذارید.
یاد کردن همسر با تلفن، یادداشت، هدیههای کوچک و غافلگیر کننده بدون مناسبت، به او یادآوری میکند چقدر منحصربه فرد و دوست داشتنی است.
همسر خود را با بهترین القاب صدا بزنید و هنگام صدا کردن و صحبت با او، به صورتش نگاه کنید.
رنجشهای گذشته را به طور مرتب به یاد نیاورید.
زوجهای شاد و بانشاط نسبت به زوجهای ناسازگار و ناراضی، عملکرد بهتری در ابراز علاقه و عواطف خواهند داشت؛ پس برای سلامت جسم و روح خود و همسرتان، وقت و انرژی صرف کنید.
همسرانی که بر سر هر مسئله جزئی با هم مجادله دارند، بهتدریج باید شاهد مرگ عواطفشان باشند.
و در آخر بدانید اگر هدف، عشق و حفاظت از آن است، باید بهای این حفاظت را با گذشت و ایثار بپردازید.
نظر شما