پس از تلاشهای بسیار ترامپ برای آغاز موج عادیسازی میان کشورهای عربی منطقه، سرانجام این توافقها از امارات شروع شد و به بحرین رسید. این روزها متأسفانه زمزمههایی از این امر در عراق هم مطرح میشود چه به صورت رسمی مانند برخی اشارات فؤاد حسین، وزیر امور خارجه عراق که از حزب مسعود بارزانی است و چه در حوزه رسانهای توسط شبکههای خبری مانند الدجله و الشرقیه. این اشارهها گاه کاملاً علنی بوده و در حال تبدیل مسئله عادیسازی به یک گفتمان است؛ اینکه گفته میشود سازش با اسرائیل چه عیبی دارد و ما که هیچ وقت با تلآویو جنگی نداشتهایم؛ مسئله فلسطین امری متعلق به خودشان است و به ما ربطی ندارد و...؛ این گفتمان متأسفانه برای جوانانی که چندان سر از مسائل مربوط به امت اسلام و امنیت ملی در نمیآورند، پراحساس است. توپخانههای تبلیغاتی آمریکا و پول سعودی از طریق شبکههایی نظیر امبیسی عراق و اسکای نیوز عربی درحال ریختن آتش در افکار عمومی مردم این کشور است. جدیت این مسئله به حدی است که صدای مقتدی صدر را هم درآورده و اعلام کرده من شنیدهام حتی سفیر هم تعیین کرده و تا این حد پیش رفتهاند. تمام این موارد دست به دست هم دادهاند و ناآرامیهای داخلی نیز بیشتر موجب پرت شدن حواس از آن شده است. عدم واکنش بهموقع مصطفی الکاظمی باوجود فریادهای هشداردهنده استاندار قبلی ناصریه که درخواست نیروی پشتیبانی برای برقراری نظم داشت و در نهایت، با کتک کاری او را از منطقه بیرون راندند و وادار به استعفا کردند، بر شبههها افزوده است. حال یک استاندار جدید با تمایلات بعثی که از رجال مصطفی الکاظمی نیز است، منصوب شده است. از همین رو، بحران ناصریه یک پدیده انفعالی و دفعالساعه نبوده و حاصل جریانی است که از مدتها پیش با هدایت سفارت آمریکا پیش رفته است. از طرف دیگر نیز نخست وزیر عراق دستان آمریکاییها برای تضعیف حشدالشعبی را کاملاً باز گذاشته است. خودشان حرکاتی مانند موشکباران اطراف سفارت آمریکا در منطقه سبز بغداد را انجام میدهند و آن را به پای مقاومت مینویسند.
سیاست ایالات متحده در قبال عراق چندان در اختیار جو بایدن نیست. این راهبرد، دارای مؤلفههای نظامی امنیتی بوده که از مدتها پیش برای عراق طراحی شده است. نشانههایی هم از این توطئه دیده میشود و بهترین بستر برای عادیسازی نیز زمانی است که عراق کاملاً شیرازههای خود را دست داده باشد و فرصتسازی، فضاسازی و بسترسازی برای اجرای پروژه اقلیمهای سهگانه فراهم شود. کردها که امروز عملاً جدا هستند. زمزمههای اقلیم سنی هم توسط برخی رهبران سیاسی و برخی علمای سنی منطقه فلوجه، صلاح الدین، تکریت و الانبار مطرح شده است. وقتی اقلیم کردستان برای کردها و اقلیم سنی برای اهل سنت شکل گیرد، شیعیان هم مجبورند در قالب دیگری خود را سازماندهی کنند. اینجاست که جایگاه مرجعیت برای حفظ تمامیت ارضی عراق اهمیت بسیاری مییابد.
نظر شما