زندگی در عصر دیجیتال و دسترسی به انواع گوناگونی از سبک زندگی، پوشش، آرایش و حتی میهمانداری و سرو غذا و به نمایش گذاشتن انواع تفریحات یکی از دلایل اصلی برای ساختن فانتزیهایی نمایشی برای عموم مخاطبان فضاهای مجازی بهخصوص نوجوانان و جوانان است. استفاده بیحد و برنامه از اینترنت موجب شده جوانانی که قرار است به توانمندی، ارزشها و داشتههای واقعی خود افتخار کنند و آینده خود را در راستای آنها بسازند، اکنون در این فضا غرق تماشای نمایش عدهای شوند که جز لایک و جذب فالوور و ثروتاندوزی هدفی ندارند و روز به روز افراد را بیشتر به سمت بیهویتی و بیارزشی سوق میدهند.
بیتردید در چنین فضایی وقتی همان جوان میخواهد لباس، رشته تحصیلی و حتی مدل موی خود و بعدترها همسرش را انتخاب کند، شیوهای را برمیگزیند که بهشدت تحت تأثیر تنوعهای این فضا است. از طرفی ممکن است به دلیل متفاوت بودن بسترهای خانوادگی و ظرفیتهای خود فرد، او با انبوهی از فانتزیهایی روبهرو شود که فقط در حد همان فضا واقعیت داشته و برای دنیای فعلی و واقعیاش بیحاصل و بیکاربرد باشند. تنها ثمره این نمایشگری برای جوانان کمالطلب، به یاد آوردن نداشتهها و کمبودهایی است که در هر خانوادهای بخشی از آن مشاهده و در ادامه حسرت خوردنهای بیپایانی را موجب میشود که زندگی را برای آنها کسلکننده و دور از رضایت میسازد. آنجاست که وقتی امید و تلاش در جوان از بین برود گوش و چشم و دل خود را به دیگران میدهد تا برای او راهبری کنند. آنها مدام در حال مقایسه داشتههای واقعی خود با داشتههای فانتزی در فضایی هستند که نه تنها برای الگو بودن کارآمد و جهانشمول نیست بلکه آنها را با خواستههای غیرواقعی از اطرافیان خود روبهرو کرده و تنپروری و بیانگیزگی و باری به هر جهت بودن را برای آنها به ارمغان آورده است. هدف از این نمایشگری به اشتراک گذاشتن سبک زندگیهایی است که دستیابی به آن حتی برای اقلیت جامعه نیز ممکن نیست و تنها نتیجه آن ایجاد نیازهای کاذب؛ کرختی، بیهدفی و احساس نارضایتی از داشتههاست. در این مدل از سبک زندگی فرد باور دارد من هرچه دارم و هر کاری میکنم قابلیت و اهمیت آن را دارد که با دیگران به اشتراک گذاشته و به خاطر آن تأیید و تشویق شوم و یا حتی برای جذب تماشاچی بیشتر هزینه کنم و انواع برندها را به کار بگیرم تا بگویم من بهترینم! فارغ از اینکه این افراد دچار چه مشکل روانی هستند و اهدافشان از این نوع فعالیتها اغلب شبیه هم است، مشکل اینجاست که هیچ کدام از آنها برایشان اهمیت ندارد چه تأثیری بر عدم رضایت افراد از خود خواهند داشت و اینکه در صدد تغییر ذائقه تماشاگران خود هستند؛ موضوعی که بهشدت جوانان را با یک سردرگمی در انتخاب زندگی واقعی خود مواجه کرده است. در چنین شرایطی سختترین کار برای او ساختن یک زندگی واقعی است آن هم با توجه به انبوه فانتزیهایی که اکنون خواستار برآورده شدن همه آنهاست.
پس بهتر است این حباب فانتزیها را بترکانید و برای داشتن احساس رضایت از خود و لذت بردن از زندگی و داشتن امید و انگیزه و تلاش برای هر چه بهتر کردن وضع موجود خویش، میزان استفاده از فضاهای مجازی را به حداقل کاهش دهید.
نظر شما