تحولات لبنان و فلسطین

ارتقای سطح کیفی دانشگاه‌ها و پاسخ به نیازهای روز جامعه، ضرورت تغییر و تحول در برنامه‌های درسی و رشته‌های تحصیلی‌ مراکز آموزش عالی را اجتناب‌ناپذیر می‌کند.

فصل سرد بازنگری سرفصل‌های دانشگاهی

گرچه مسئولان وزارت علوم از عزم خود برای توسعه دامنه فعالیت دانشگاه‌های فنی و حرفه‌ای و بازنگری سرفصل‌های دروس و به‌روز شدن آن‌ها می‌گویند اما آن‌طور که به نظر می‌رسد این فرایند به سختی و به کندی پیش می‌رود و البته بعضی از اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها نیز نیازی به تغییر محتوای کتاب‌ها نمی‌بینند!

همه سرفصل‌ها نیاز به بازنگری دارند

علی باقر طاهری نیا، رئیس مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش وزارت علوم در گفت‌وگو با ما در همین خصوص اظهار می‌کند: قطعاً محتوای سرفصل‌های دروس ما در مقام پاسخگویی به نیازهای جامعه تا نقطه مطلوب فاصله دارد و برای پُر کردن این فاصله باید مدیریت جهادی را به کار گرفت.
وی با اشاره به اینکه طبق آیین‌نامه‌ها هر پنج سال یک‌بار سرفصل‌های دروس دانشگاهی باید بازنگری شوند، تصریح می‌کند: این اتفاق هم می‌افتد چون اگر از مدت سرفصلی بیش از پنج سال گذشته باشد دانشگاه‌ها نمی‌توانند دانشجو بپذیرند. یعنی دانشگاه باید در سرفصل رشته موردنظر بازنگری کند تا بتواند دانشجو بپذیرد.

 با وجود این، مهم‌تر از تطابق سرفصل‌ها با نیازهای جامعه، نوع نگاه به رسالت و مسئولیت دانشگاه‌ها در جامعه است. رسالت دانشگاه‌ها یک رسالت بنیادین و درازمدت است و به همین دلیل معتقدیم دانشگاه‌های ما متفاوت از نسل‌های دانشگاهی موجود باید مبتنی بر حکمت، سیاست‌گذاری و اداره شوند و اگر دانشگاهی مبتنی بر حکمت بنا شود آن‌وقت علاوه بر نیازهای جامعه پاسخگوی تربیت انسان متعالی هم خواهد بود.

طاهری‌نیا از کمبود امکانات و تجهیزات کارگاهی و آزمایشگاهی و... به عنوان یکی از چالش‌های جدی دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی کشور در کاربردی کردن علوم و افزایش مهارت‌آموزی دانشجویان یاد می‌کند و می‌گوید: تقویت سهم مهارت در نظام آموزش عالی یک مأموریت بین‌بخشی و فرادستگاهی است. یعنی در این زمینه دستگاه‌های دیگر هم باید مشارکت و همکاری داشته باشند در غیر این صورت این مأموریت محقق نمی‌شود. 

برخی رشته‌ها هر پنج سال هم بازنگری نمی‌شوند

سیده مریم حسینی لرگانی، عضو هیئت علمی و مدیر گروه نوآوری‌های آموزشی و درسی مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی هم در پاسخ به قدس می‌گوید: در اینکه برنامه‌های درسی ما پاسخگوی نیازهای روز جامعه، بازار کار و حتی ذی‌نفعان یعنی دانشجو، والدین، بازار کار، صنعت و جامعه نیست، هیچ شکی نیست. بنابراین نیاز است برنامه‌های درسی دانشگاه‌ها بازنگری شوند و اگر این مشکل با بازنگری در سرفصلی حل نشود نیاز است رشته جدیدی تدوین شود. 

وی نیز عمر دانش را حداکثر پنج سال می‌داند و می‌گوید: البته در برخی از رشته‌ها مثل فنی و مهندسی عمر دانش سه سال و حتی کمتر هم است. پس مرتب نیاز به بازنگری و تدوین رشته‌های جدید و همین‌طور سرفصل‌های جدید وجود دارد. بنابراین بازنگری در همه سرفصل‌ها و رشته‌ها اجتناب‌ناپذیر است. اما در برخی از رشته‌ها که عمل‌گراتر هستند مثل آی‌تی، فنی و مهندسی و ریاضی نیاز به بازنگری در سرفصل‌ها بیشتر احساس می‌شود. 

وی اضافه می‌کند: بازنگری در برخی سرفصل‌های دانشگاهی هر پنج سال اتفاق می‌افتد، اما در برخی رشته‌ها هم این اتفاق نمی‌افتد. ضمن آنکه فرایند بازنگری سرفصل‌های دروس و تدوین رشته‌های جدید دانشگاهی در ایران به‌سختی و به‌کندی پیش می‌رود، چون فرایند تدوین و بازنگری برنامه‌های درسی، مشارکتی، وقت‌گیر و پر هزینه است. علاوه بر این وقتی می‌خواهیم سرفصل‌ها را به‌روز کنیم باید کتاب‌ها را هم به‌روز کنیم اما بعضی از اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها نیازی به تغییر کتاب‌ها نمی‌بینند بنابراین در مقابل تغییر سرفصل کتاب‌ها مقاومت می‌کنند. پر مشغله بودن اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها و همچنین جبران نشدن زحمات اعضای هیئت علمی که باید سرفصل‌ها را بازنگری کنند دلیل دیگر تأخیر در فرایند بازنگری دروس است. از طرف دیگر دانشگاه‌ها از لحاظ مالی واقعاً در شرایط سخت و بدی هستند و هنگامی که پول برای امور روزمره‌شان مثل پرداخت قبض برق و گاز و... ندارند کمتر به سمت کیفیت‌بخشی به برنامه‌ها و کتاب‌های درسی می‌روند. 

حسینی لرگانی از تعدد نهادهای تصمیم‌گیر به عنوان مشکل دیگر در بازنگری سرفصل‌ها و تدوین رشته‌های جدید دانشگاهی یاد می‌کند و می‌گوید: در بخش رشته‌های علوم انسانی که بیشتر مورد ظلم واقع می‌شوند، مشخص نیست وزارت علوم می‌خواهد سرفصل‌ها را تصویب کند یا در شورای تحول که زیرمجموعه شورای عالی انقلاب فرهنگی است تصویب شود. در صورتی که این تبعیضی که در رشته‌های علوم انسانی روا داشته‌اند برای رشته‌های فنی و مهندسی، هنر و علوم پایه نیست؛ تدوین و تصویب برنامه‌های درسی به صورت نیمه متمرکز تعاملی صورت می‌گیرد اما در رشته‌های علوم انسانی تدوین و تصویب برنامه‌های درسی به صورت نیمه متمرکز سلسله مراتبی است یعنی گروه و دفتر برنامه‌ریزی دانشکده و سپس شورای تحول باید این برنامه‌ها را تصویب کند. 

چالش جدی دیگر به موضوع استقلال آکادمیک دانشگاه برمی‌گردد، در واقع مشخص نیست دانشگاه استقلال آکادمیک دارد یا ندارد چون اگر دانشگاه مستقل باشد برای حفظ و ارتقای رتبه‌اش سعی می‌کند استادان و دانشجویان و برنامه‌های درسی‌اش را به‌روز و با کیفیت کند و دانش‌آموختگان با کیفیت تحویل جامعه دهد. اما وقتی این استقلال وجود نداشته باشد در نتیجه دانشگاه هم انگیزه لازم را ندارد تا رنکینگ خود را حفظ و یا آن‌را ارتقا دهد. جدا از همه عوامل یاد شده موضوع نظارت بر روند اجرای برنامه‌هایی که تدوین و تصویب می‌شود بسیار مهم است که متأسفانه در این بخش نظارتی وجود ندارد و یا اگر وجود دارد تشریفاتی است.

وی در خاتمه به بحث راهکارهای رفع موانع بازنگری سرفصل‌های دروس و تدوین رشته‌های جدید دانشگاهی می‌پردازد و می‌گوید: برای رفع همه موانع یاد شده راهکارهایی وجود دارد. مثلاً می‌توان به صورت مادی و معنوی- دادن پایه تشویقی- زحمات اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها را که به صورت مشارکتی در بازنگری و تدوین فعالیت می‌کنند، جبران کرد تا این گونه آنان با انگیزه بیشتری در این عرصه فعالیت کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.