به گزارش قدس آنلاین، علی خیرالدین، معاون فناوری و نوآوری وزارت علوم تیرماه امسال در روز برگزاری کنکور ۱۴۰۱، کاهش آمار داوطلبان گروه آزمایشی علوم ریاضی و فنی را نگرانکننده خوانده و گفته بود تعداد داوطلبان گروه علوم ریاضی و فنی امسال در کشور به کمتر از ۱۰درصد رسیده است.
کاظمی، معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش نیز از تعطیلی رشته ریاضی در برخی دبیرستانها به دلیل نبود تقاضا برای آن خبر داده بود.
حال و روز برخی دیگر از رشتهها همچون آمار، فیزیک، زمینشناسی، تاریخ، جامعهشناسی، جغرافیا، مهندسی ترویج و آموزش کشاورزی پایدار، مهندسی تولید و ژنتیک گیاهی و غیره نیز بهتر از رشته ریاضی نیست.
حال، به صدا درآمدن زنگ هشدار پیامدهای این اتفاق، مسئولان آموزش عالی را به تکاپوی راهی برای حل این مشکل واداشته است. حسن مروتی، معاون امور آزمونهای سازمان سنجش آموزش کشور از ارائه برخی مشوقها به دانشجویانی میگوید که این رشتهها را انتخاب میکنند. مشوقهایی مثل کمک هزینه تحصیلی، حقوق ماهیانه و تحصیل بدون کنکور در مقاطع تحصیلات تکمیلی و تکیه زدن بر کرسیهای هیئتعلمی و تحقیقاتی، به این امید که بتوان این رشتههای مهجور را بار دیگر احیا کرد.اما آیا این سیاست میتواند گرهگشای این رشته تاب خورده باشد؟
در گفتوگو با دکتر حسین زارع، پژوهشگر و استاد تمام گروه روانشناسی دانشگاه پیامنور تهران کوشیدهایم پاسخی برای این پرسش بیابیم.
دلیل کمطرفدار شدن برخی از رشتههای دانشگاهی را در چه میدانید؟
رشتههای علوم پایه با آنکه پایه سایر دانشها و علوم بالینی و کاربردی هستند، اما چون منافع اقتصادی مناسبی برای دانشآموختگان آنها وجود ندارد مورد استقبال قرار نمیگیرند. با اینحال باید تأکید کرد همه پدیدههای اجتماعی بهویژه دانش و فناوری نیازمند مدیریت است زیرا مدیریت صحیح؛ نیازسنجی و آسیبشناسی میکند و با مشخص کردن میانبرها بهرهوری را افزایش میدهد.
در سطح کلان نیز مدیران ارشد جامعه باید با آیندهنگری دید ژرفتری داشته باشند تا تعادل پذیرش دانشجو در رشتههای مختلف برهم نخورد، بنابراین نظام مدیریت آموزش عالی هر کشور باید برای پایداری و ماندگاری این رشتهها هزینه کند.
دلیل بیرغبتی داوطلبان به برخی رشتههای دانشگاهی این است که نتوانستهایم دانش را مدیریت کنیم. بهویژه آنکه دانش، همسو با اتفاقات روز کشور و دنیا و از همه مهمتر مسائل اقتصادی پیش میرود. دانشگاههای معتبر دنیا، نخبهترین افراد در رشتههای ریاضی محض، علوم پایه و حتی علوم انسانی را که اتفاقاً جزو رشتههای کاربردی نیست بورسیه میکنند تا بتوانند از آنها در تولید دانش پایه استفاده کنند.
آیا با در نظر گرفتن مشوق برای رشتههای کمطرفدار میتوان دانشجویان را به ادامه تحصیل در این رشتهها ترغیب کرد؟
این مشوقها کوتاهمدت، موقتی و نوعی مُسکن است. مشوق واقعی برای این رشتهها اقدامهایی است که باید کمک کند فرد با ورود به رشتههای کمطرفدار انگیزه ادامه تحصیل داشته باشد. بیاقبالی دانشجویان به رشتههای کمطرفدار، مربوط به مشکلات زمان تحصیل نیست بلکه به دلیل نبود امنیت شغلی پس از تحصیل و نبود رضایتمندی بلندمدت و فرسودگی تحصیلی است.
ارائه مشوقها باید پایدار و هدایتکننده باشد، نه آنکه با انگیزههای موقت و کاذب، دانشجویان را به تحصیل در رشتههای کمطرفدار ترغیب کنیم. بهتر است به جای ارائه بستههای تشویقی، نحوه مدیریت علمی کشور اصلاح شود. برایند هر نوع اصلاح در نظام آموزش عالی برخلاف سایر هدفهای کلان هر کشور دیربازده است؛ این بازدهی دیرهنگام نباید ما را از اصلاح فرایند پشیمان کند. همانگونه که برای توسعه اقتصادی به برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت نیاز داریم، در ساماندهی دانش نیز باید چنین برنامههایی را در هر دو سطح راهبردها و فنون دنبال کنیم.
برای رفع این مشکل و اینکه در آینده با کمبود متخصص در این رشتهها مواجه نشویم چه راهکاری را پیشنهاد میکنید؟
پاسخ به این پرسش مفصل است؛ اما میتوان با ذکر یک نمونه به بخشی از آن پاسخ داد. کشور ما با توجه به وجود بناهای تاریخی، اماکن مذهبی و غیره قابلیتهای بسیاری در حوزه گردشگری و جهانگردی دارد، اما متأسفانه افرادی که در حوزه گردشگری فعالیت میکنند و یا به عنوان میزبان جهانگردان خدمت ارائه میدهند، دانشآموختگان این رشتهها نیستند. دلیل آن این است که نظام صنعت و امور اقتصادی جامعه به نظام علمی متصل نمیشوند و حتی گاه شاهد تقابل این دو با یکدیگر نیز هستیم. چنانکه در حوزه صنعت خودرو، صنعتگران از اینکه دانشگاهیان به نیازهای آنها پاسخ نمیدهند گله میکنند.
اکنون این پرسش مطرح است مگر دانشگاه میتواند سطح علمی خود را در سطح فنی یک خودرو از رده خارج شده کاهش دهد؟ در واقع صنعت باید دانش فنی خود را ارتقا دهد و همسطح دانش موجود در کشور و جهان باشد. بنابراین نخستین راه حل این است که مؤسسات اقتصادی، اشتغال و کارآفرینی به این رشتهها متصل شوند تا مشاغل، کاربردیتر و علمیتر اداره شود. پیشنیاز صدور پروانه کسب مشاغل مرتبط با این قبیل رشتهها باید دانشنامههای دانشگاهی باشد تا از آن رشتهها حمایت شود.
نکته دیگر اینکه با وجود دشوار بودن برخی رشتهها، وجود آنها بسیار ضروری است و باید آموزش عالی مشتری این قبیل رشتهها باشد. در مدیریت علمی نباید براساس فرمول عرضه و تقاضا بهوسیله جامعه عمل کنیم بلکه باید نظام آموزش عالی در عین اینکه دانش را مدیریت میکند، خودش خریدار دستاوردهای علمی این قبیل رشتهها باشد.
خبرنگار: اعظم طیرانی
انتهای پیام/
نظر شما