یکی دو بار در همین صفحه عرض کردم که شهر مشهد، شهری است بنا شده بر پایه ارادت مشترک به ثامنالحجج(ع)؛ یعنی در شکل گرفتن آن، نشانی از رویکردهای قومیتی، ضرورتهای راهبردی یا موقعیت اقتصادی نیست. در فرهنگ ما و نیاکانمان، آنکه به مشهد میآید و ساکن میشود، پیش از اینکه شهروند باشد، مجاور و حرمتش به همسایگی با امام رضا(ع) است؛ منظورم این نیست که مشهدیها حق و حقوق شهروندی ندارند؛ نه! اما آنها از امتیازی بهرهمند هستند که باید آن را فراتر از حق و حقوق شهروندی دانست و آن، حق همسایگی با ولی خداست. بازتاب این مجاورت و حقوق و تکالیف ناشی از آن، در طول تاریخ، مردم مشهد را صاحب ویژگیهای خاص و منحصر به فرد کرده است. افزون بر اینها، حضور اقوام مختلف از اقصی نقاط جهان در این شهر مقدس، مشهد را به محل تلاقی فرهنگها تبدیل کرده. نتیجه این مباحث، شکل گرفتن آداب مجاور بودن است؛ آدابی که در لابهلای سفرنامهها و گزارشهای تاریخی میتوان رد و نشانی از آنها یافت و دربارهاش بیشتر دانست.
اهتمام به فراگیری احکام شرعی
مَقْدَسی در کتاب «احسنالتقاسیم»، خراسانیان و از جمله مردم مشهد را «پیگیرترین مردم در فقهآموزی و پایبندترین مردم به راستی» معرفی میکند. از لوازم مهم مجاور حرم رضوی بودن، آشنایی با احکام شرعی بوده و هست. البته در همه جای ایران اسلامی، فراگیری احکام شرعی و علوم دینی مورد توجه و اقبال است، اما در میان مجاوران حرم رضوی، این رویه به شکلی سنتی و با اهتمام گستردهتر به چشم میآید. در گذشتههای نه چندان دور و پیش از فراگیر شدن اطلاعرسانی و آموزش با روشهای غیرحضوری، جلسات آموزش احکام رونق فراوانی داشت. در مشهد، مجلس روضهخوانی با جلسه «مسئلهگویی» همزمان میشد و اصلاً شغل برخی از روحانیان، چنانکه زینالعابدین میرزای قاجار در «نفوس ارض اقدس» آورده است، «مسئلهگویی» بود. امروزه در مشهد، افرادی را با نام خانوادگی «مسئلهگو» پیدا میکنید که نشاندهنده شغل اجدادی آنهاست. در گذشته افراد مسنتر به دلیل حضور بیشتر در چنین جلساتی، صلاحیت پاسخگویی به برخی از پرسشهای رایج شرعی را داشتند و اطلاعات آنها مورد استفاده اطرافیان قرار میگرفت. این موضوع در مشهد، جنبه عمومی داشت و تا همین اواخر، هنوز از آن نسل «مسئلهشناس» و «مسئلهگو» میشد در میان مجاوران حرم رضوی پیدا کرد. این رویکرد موجب میشد رعایت احکام و موازین شرعی در مشهد، بیش از دیگر نقاط باشد.
راز میهماننوازی و رفاقت
میهماننوازی و اهل رفاقت بودن را از دیگر ویژگیهای مجاوران حرم رضوی دانستهاند؛ ایرج افشار سیستانی در کتاب «سیمای ایران» و به نقل از متون تاریخی قدیمی مینویسد: «مردم مشهد خوشجوش، زودآشنا، احساساتی، بیکینه و در دوستی و رفاقت قرص و محکم و پابرجا هستند». دکتر جان ویشارد، طبیب آمریکایی که در نیمه دوم قرن نوزدهم حدود ۲۰ سال در ایران زندگی کرد، دلیل این ویژگی را در سفرنامه خود (۲۰ سال در ایران) اتکای زندگی مجاوران به آمد و شد زائران و مسافران میداند و معتقد است: «روحیه مشهدیها بیشتر در کَسْب پرورش یافته»؛ این ادعا البته بیراه نیست. بالاخره محیط پُر رفت و آمد مشهد و تمرکز کار و کسب برخی از مجاوران بر امور تجاری و مورد نیاز زائران سبب میشد بعضی خُلقیات مربوط به این شرایط را داشته باشند؛ اما این دلیل، فقط بخش کوچکی از اصل ماجرای میهماننوازی و رفاقت پایدار مجاوران حرم رضوی را توضیح میدهد. بخش عمده این ویژگی اما به مسئله مجاور بودن بازمیگردد؛ گفتیم مجاوران حرم رضوی عموماً از اقصی نقاط دنیا به مشهد هجرت کرده بودند و درد غربت را میدانستند و میفهمیدند. از این رو، حال زائران و مسافران غریب را درک میکردند و طبعاً در رفع نیازهای آنها میکوشیدند. از طرفی میهماننوازی، صفت و مرام دیرین ایرانیان است و مشهدیها نیز از این قاعده مستثنا نیستند؛ ضمن اینکه سببی به مراتب مهمتر از این دلایل، برای صفت میهماننوازی و رفاقتورزی مجاوران حرم رضوی میتوان یافت و آن، باز هم اصل مجاور بودن است؛ در فرهنگ اسلامی، زائر احترامی درخور و ویژه دارد. روایتهای اسلامیِ مربوط به این موضوع، آن قدر مشهور و معروف است که نیاز به بازگویی ندارد و میشود به یکی از آنها که شیخ صدوق در کتاب «عیون اخبارالرضا(ع)» آورده است، اکتفا کرد؛ حضرت ثامنالحجج(ع) فرمودهاند: «هر که مرا در دیار غربت زیارت کند، روز قیامت در سه جا به داد او میرسم و از هراسها و سختیهای آن نجاتش میدهم؛ وقتی که نامههای اعمال از راست و چپ پراکنده شوند، هنگام گذشتن از صراط و موقع سنجیدن میزان [اعمال]». چنین عزت و احترامی، البته در تقویت میهماننوازی مجاوران حرم رضوی سخت مؤثر بود و آنها را به این کار تشویق میکرد.
خبرنگار: محمدحسین نیکبخت
نظر شما