کارشناسان با پایان یافتن منابع آبی، "کاسه چه کنم چه کنم" به دست گرفته اند و دنبال نبش قبر مسببان این واقعه هستند. اما نوشدارو پس از مرگ سهراب به چه دردی میخورد؟ تصور این روزها بیشتر به کابوسی وحشتناک میماند و خدا کند هیچ وقت اتفاق نیافتد. آیا بهتر نیست علاج واقعه را قبل از وقوع انجام دهیم.منابع آبی در ایران در سه بخش کشاورزی، شرب و صنعت به طور بسیار نامساوی توزیع و سپس مصرف میشود. براساس آمار موجود، بخش کشاورزی یک تنه حدود 90 درصد از آبهای کشور را نوش جان میکند.
برای مشخص شدن عمق فاجعه می توان میزان مصرف سالیانه کشاورزی را با 2 بخش دیگر مقایسه کرد. مصرف سالانه شرب و بهداشت 80 میلیون ایرانی، نزدیک به 7 درصد از کل منابع آبی کشور است. در بخش صنعت نیز حتی با وجود صنایع غول پیکری همچون فولاد، تنها 3 درصد از منابع آبی کشور، مصرف می شود. پس علت کمبود آب در ایران را باید در بخش کشاورزی جستجو کرد.
آب و کشاورزی رابطه بسیار تنگاتنگی با هم دارند. کشاورزی بدون آب عملا امکان پذیر نیست. پس منطقی است که تصور کنیم در کشورمان، متولیان بخش آب و کشاورزی با یکدیگر رابطهی کاری صمیمانه و هماهنگی داشته و دوشادوش هم در یک مسیر حرکت کنند. اما درعمل اینگونه نیست. واقعیتش را بخواهید مدیریت آب و کشاورزی در دو دستگاه مجزا و با شرح وظایف تقریبا متضاد با هم بوده و به مثابه دو قطب همنام آهنربا عمل کرده و یکدیگر را دفع میکنند. شاید مهمترین دلیل تبخیر و تحقیر آب در بخش کشاورزی همین موضوع باشد.
مدیران استانی جهاد کشاورزی برای بهتر نشان دادن توانایی خود به مدیران بالادستی که به احتمال زیاد منجر به نشستن پشت میز و صندلی ردههای بالاتر مدیریتی خواهد شد، نیاز به ارائه آمار مبنی بر رشد تولیدات باغی و زراعی در حوزه مدیریت خود دارند. مدیران آب منطقهای نیز به دلایل مشابه در گزارش عملکرد خود، باید به میزان مدیریت منابع آب و کاهش بهرهبرداری از منابع آبی و جلوگیری از مصرف بی رویه آب در بخش های مختلف بخصوص کشاورزی اشاره کنند. ماهیت کاری هر وزارتخانه، 180 درجه با دیگری متفاوت است. با این رویه چرخ آبی کشور بر محور راندمان نخواهد چرخید و به سمت نابودی پیش خواهد رفت.
شاید حالا بهتر متوجه مثال دفع دوقطب همنام آهنربا برای این دو وزارت میشوید. این شرایط بیشتر به یک طناب کشی دوسرباخت خنده دار شبیه است. اما خنده ای تلخ که از گریه هم غم انگیزتر است.
راه حل چیست؟ به نظر میرسد باید یک راه قانونی پیدا یا ایجاد کرد تا منابع آبی و تولید محصولات کشاورزی در کنار یکدیگر مدیریت شود و اینگونه مجزا از هم نباشند. به عنوان مثال می توان رسیدگی به تولید محصولات کشاورزی و تامین آب مورد نیاز آن را زیر نظر یک دستگاه اجرایی با رعایت ضوابط قانونی قرار داد.
آن دستگاه اجرایی نیز باید تابعی از دو وزارتخانه نیرو و جهاد کشاورزی باشد و در تصمیم گیریها، منافع ملی لحاظ شود نه اینکه صرفا خوشایند وزارتخانه نیرو و یا جهاد کشاورزی باشد. میتوان اعضای آن دستگاه را از مدیران و کارشناسان خبره و نیروهای شاغل در هر دو وزارتخانه انتخاب کرد تا برخلاف سیاست کوچک سازی دولت هم شنایی انجام نشود،. همچنین همان حقوق و مزایایی که در حال حاضر به آن نیروها تعلق میگرفته را در دستگاه اجرایی جدید دریافت نمایند. با این روش نه حجم نیروی کاری افزایش پیدا میکند و نه بار مالی چندانی بر دوش دولت قرار میگیرد.
به هرحال چه با این پیشنهاد و چه با هر راه حل و اقدام دیگر، تنها چاره کار، مدیریت یکپارچه منابع آبی و تولید محصولات کشاورزی است تا مشکل کنونی مصرف بسیار زیاد و نامعقول آب در بخش کشاورزی به حداقل برسد.
اگر هنوز به این باور نرسیده اید که مشکل اصلی کمبود آب در کشور مربوط به عدم هماهنگی لازم بین وزارتخانههای نیرو و جهاد کشاورزی و تصمیم گیریها و اقدامات کاملا متفاوت با یکدیگر است به مصادیق زیر توجه کنید.
الگوی کشت محصولات کشاورزی یک عامل بسیار مهم برای استفاده بهینه منابع آبی است. این الگو براساس میزان بارندگی، دما، آب و هوا، فن آوری و نوع خاک تعیین میشود و به همین دلیل در مصرف بهینه آب بسیار مهم و کاربردی است. اما این الگو ظاهرا برای وزارتخانه جهاد کشاورزی چندان مهم نیست. هر از چند گاهی یک الگوی کشت آن هم با فشار مجلس و رسانهها، برای نقاط مختلف کشور تعیین می شود اما به نظر میرسد چندان عملیاتی نیست و به یک الگوی صوری شباهت دارد تا مدیران جهاد کشاورزی بتوانند به وسیله آن از زیر فشارها خارج شوند. تا وقتی آب لازم برای تولید محصولات کشاورزی از سفره های آبی ناتوان و محدود کشور تامین می شود و نزدیک بینی جایگزین دوراندیشی شده است، چرا باید جهاد کشاورزی خود را به زحمت بیاندازد و یک الگوی کشت کاربردی و عملی تعیین نماید؟
یا در موردی دیگر وزارت نیرو با صرف هزینه بسیار، تلاش میکند که بر رودخانهها و مسیلهای مرزی، سد و بند و... احداث کند تا از خروج آبهای سطحی از کشور جلوگیری شود، اما عدم تعیین و اجرای الگوی کشت مناسب توسط جهاد کشاورزی، باعث میشود که محصولات پرآب طلب در دشتها کشت شده و عملا منابع آبی ما، خیلی شیک و تمیز به شکل میوه و صیفی جات، بسته بندی شده و به کشورهای دیگر صادر شود. آنگاه هر دو وزارتخانه با سربلندی، آمار و ارقام جذابی را ارائه داده و از عملکرد خود دفاع می کنند!
در وزارت نیرو و به خصوص شرکت مدیریت منابع آبی کشور هم اوضاع چندان گل و بلبل نیست. آنها با طرح موضوع انتقال آب از دریا به برخی از شهرهای کشور، در عمل گِرد جهان می گردند تا بلکه به داد تشنه لبان برسند، غافل از اینکه آب در کوزه بوده و فقط لازم است مدیریت صحیحی بر آن صورت گیرد. مدیریتی که برخی از کشورهای جهان توانسته اند با استمداد از آن به بهترین راندمان مصرف آب برای تولیدات کشاورزی دست یابند.
به عنوان مثال در اسپانیا که مرز آبی زیادی هم با دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس دارد، به جای اجرای طرحهای پرهزینهای مانند انتقال آب، براستفاده از روشهای نوین آبیاری تمرکز شده است.
براساس یافتههای علمی، سامانه های نوین آبیاری ازجمله آبیاری قطرهای و تحت فشار و همچنین کشتهای گلخانهای به طور متوسط در حدود 70 درصد از مصارف آبی مورد نیاز محصولات کشاورزی را کاهش میدهند. فکرش را بکنید اگر این سامانهها در مزارع کشور فعال شوند، میتوانند در صرفه جویی 70 درصد از90 درصد منابع آبی که امروزه در بخش کشاورزی بلعیده میشود، نقش مهمی را ایفا کنند. در اینصورت آیا مشکلی برای تامین آب مورد نیاز بخش های شرب و صنعت وجود خواهد داشت؟ آیا انتقال آب از دریا با هزینهی هنگفت کار بیهودهای نخواهد بود؟
هزینه اجرای سامانههای نوین آبیاری به مراتب از طرح هایی همچون انتقال آب، بسیار کمتر است. به عنوان مثال طبق برآوردهای جهاد کشاورزی خراسان رضوی، هزینه مجهز نمودن تمامی مزارع و باغات این استان به سیستم های نوین آبیاری در حدود 8 هزار میلیارد تومان است. درحالیکه طبق برآوردهای رسمی، انتقال آب به خراسان رضوی حدود 60 هزار میلیارد تومان هزینه در پی خواهد داشت. دقت کنید، "صرفه جویی 70 درصدی در آب مورد نیاز کشاورزی با هزینه ای در حدود یک هفتم طرح انتقال آب." آیا تمرکز بر نصب و اجرای سامانه های نوین آبیاری منطقی تر نیست؟
سوال اینجاست که چگونه دولت با عملیات تقریبا غیرممکن و بسیار گران، با انتقال آب از دریا به شهرهای کم آب موافقت می کند، اما برنامه اجرایی سامانه های نوین آبیاری، خاک میخورد و با کمبود بودجه روبرو میشود.
اهمیت اجرای سامانههای نوین آبی، حتی در اسناد بالادستی نیز آمده و توسط مقام معظم رهبری به روسای قوای سه گانه و همچنین مجمع تشخیص مصلحت نظام در تیرماه 1389 ابلاغ شده است. در یکی از بندهای ابلاغیه سیاستهای کلی اصلاح الگوی مصرف به وضوح الزام "اصلاح الگوی کشت و اعمال شیوه های آبیاری کارآمدتر، ایجاد سامانه های بهینه تأمین و توزیع آب آشامیدنی و بهینه سازی تخصیص و مصرف آب در بخش تولید براساس ارزش راهبردی و اقتصادی بیشتر" مشخص شده است.
اما متاسفانه این موضوع نه تنها در دولت های قبلی بلکه در دولت حاضر نیز آنچنان مورد توجه قرار نگرفته است. اینجاست که برای مدیریت منابع آبی کشور که طلایی هم هستند، فقدان یک دستگاه اجرایی صالح و کاردان و متشکل از اعضای دو وزارتخانه جهاد کشاورزی و نیرو کاملا به چشم می آید. آقایان؛ آب و کشاورزی دو مقوله بسیار مرتبط با یکدیگرند و نمیتوان آنها را جدا از هم و توسط متولیانی که شرح وظایف متضاد با هم دارند، مدیریت کرد. سهراب هنوز زنده است. نوشدارو را قبل از آنکه دیر شود با یک تصمیم درست و منطقی به دست او برسانید.
۱۰ دی ۱۴۰۱ - ۱۸:۵۳
کد خبر: 838475
آیا تاکنون زندگی بدون آب کافی و وافی را تصور کردهاید؟ زمان نامعلومی را در آینده در نظر بگیرید که منابع آبی کشور به دلیل مصرف بیش از اندازه، به پایان رسیدهاند. مزارع و باغات کشاورزی خشک شده و روستاییان از بیآبی و بیکاری به شهرها مهاجرت کردهاند. روستاهای سرسبز دیگر خشک و کویری شدهاند. دریایی از گرد و غبار و ذرات خاک، شهرهای تشنه و بی آب را فرا گرفته است.
نظر شما