«تفسیر العروه الوثقی شیخ بهایی» با ترجمه و مقدمه علمی دکتر محمد تقدمی صابری بهزودی توسط انتشارات بنیاد پژوهشهای اسلامی انتشار خواهد یافت. به همین بهانه از دکتر صابری خواستیم از مزیتهای این اثر و ترجمهاش برایمان بگوید.متنی که در ادامه میخوانید پاسخی است به خامه و قلم دکتر محمد تقدمی صابری به همین پرسش.
گوناگونی معارف و معانی قرآن، زبان اشارت و ایجاز در بیان عقاید و احکام، نزول از عالم غیب و... تفسیر این کتاب ارجمند را ضروری میکند. بدینرو از نخستین روزهایی که گنجنامۀ وحی فرو فرستاده شد، چه بسیار دانشورانی که بر آستان تابناک قرآن ایستادند و از پرتوهای روشنیبخش آن بهرهها گرفتند و این بهرهها را به اندازۀ توشه و توان خویش پرورش دادندو این چنین انبوهی از نوشتارهای تفسیری را به نگارش در آوردند.
بهاء الدین محمّد بن حسین عاملی، مشهور به شیخ بهایی(953-1030ق)، شخصیت شاخص عصر صفوی، در بیشتر دانشهای رسمی روزگار خود دست داشت و در برخی از آنها استاد به شمار می آمد. شیخ بها ادیبی سخنسنج، معماری نوآفرین، فقیهی دانا، محدّثی با درایت، ریاضیدانی نوپرداز، عارفی دنیاگریز و البته مفسری محیط و نقاد بودکه در میان نوشتارهای پرشمار خود به تفسیر آیات وحی نیز رو آورده، کوششهای تفسیری او در کتابها و رسالههایی ارزنده نقش بسته است.
افزون بر این، شیخ بها به دریای هیچ دانشی پا نمینهد مگر اینکه با دستی پُر برمیآید. شیخ بها در بحر بیکرانۀ تفسیر، غواص خرد را به غور و غوطه میفرستد و درّ و گوهرهای ارزنده برمیآورد. نوشتارهای تفسیری او آکنده است از گزارش ارزندهترین آرای تفسیری مفسران همراه با بازشناسی و نقادی سره از ناسره، باریکبینیها و نقضگوییهای نغز و ارائه تقسیمبندیهای سودمند با روشمندی، پاسبانی و آییندانی.
همهنگام اما اگر پیشینه بهاییپژوهی را از نظر بگذرانیم، خواهیم دید بهاییپژوهی را نخستین بار، معاصران (968) و شاگردان شیخ در کتابهای تاریخ و سرگذشتنامهها آغاز کردهاند. این پژوهشها و پژوهشهای پس از آنها -حتی تا روزگار ما، مانند تکنگاریهای: احوال و اشعار فارسی شیخ بهایی، اثر دلپسند استاد سعید نفیسی (چاپ 1316ش) و احوال و آثار بهاءالدین عاملی معروف به شیخ بهایی، به قلم محقق گرانقدر دکتر محمدکاظم رحمتی (چاپ 1396ش)- همگی بیشتر از هر کاری به احوال و آثار شیخ بها، بها دادهاند و بنابر سرشت کار و کتاب خود از ورود به عمق دانشهای گوناگون شیخ بهایی رو گرداندهاند.
در روزگار کنونی نیز پژوهشهای علمی و تخصصی درباره شیخ بهایی عمدتاً در بند چهار دانش ادبیات، حدیث، فقه و کلام اسلامی بودهاند و آنچنان که باید و شاید به روش و اندیشههای تفسیری او نپرداختهاند. اگرچه شیخ بهایی به نگارش یک دوره کامل تفسیر کامیاب نمیشود -که شاید همین سبب روگردانی پژوهشگران از روش و اندیشههای تفسیری وی باشد- اما تفاسیر سهگانه ناتمام شیخ شامل العروة الوثقی، عین الحیاة و تفسیر سوره حمد، همچنین مباحث تفسیری پراکنده او در کشکول، اربعین و مشرق الشمسین و حاشیهها و پرسش و پاسخهای تفسیری او چنان پر بار و سرشارند که باید موضوع پژوهشی مستقل و فراگیر قرار گیرند.
بنابراین باوجود رویکرد پژوهشگران به ابعاد گوناگون شخصیت علمی شیخ بهایی، روش و اندیشههای تفسیری او تا به امروز دستمایه پژوهشی مستقل و فراگیر نبوده است. بنیاد پژوهشهای اسلامی به همین سبب و با عنایت به اسناد بالادستی نهاد آستان قدس و رسالت ذاتی خود در احیای میراث مکتوب شیعه و برای جبران بخشی از این کاستی، ترجمه تفسیر گرانسنگ العروة الوثقی را همراه با مقدمهای وزین در کشف روش تفسیری شیخ بهایی در دستور کار قرار داد.
امتیازات روش تفسیری شیخ
فراگیری تفسیر و نگارش در این فن شریف، در سیره علمی شیخ بهایی آیینپذیر و روشمند است. شیخ همانسان که در مقدمه تفسیر العروة الوثقی میگوید، نخست مقدمات تفسیر را تحصیل کرده، سپس اسباب و ادوات و دانشهای ابزاری آن را فراچنگ آورده، آنگاه به مطالعه نوشتارهای تفسیری گراییده، بر تفاسیر گوناگونی چون انوار التنزیل، کشاف و مجمعالبیان حاشیه نگاشته و سرانجام از حاشیهنویسی به تفسیرنویسی رو آورده است.
تفسیر گرانسنگ العروة الوثقی، یکی از سه تفسیر مستقل شیخ بهایی است که دریغ و درد بهسان دو یار دیگر خویش، عینالحیاة و تفسیر سوره حمد و چندین کتاب دیگر شیخ، به پایان نمیرسد. شیخ بهایی این تفسیر را بهآهنگ نوشتن تفسیر بر کل قرآن آغاز میکند، لیک جز سوره حمد و جستاری درباره حروف مقطعه از آیه نخست سوره بقره، به قلم نیامده است. العروة، تفسیری است آمیخته از آیات و روایات که در آن چکیدهای از روایات رسول خدا و اهلبیت(ع) و آرای مفسران متقدم و متأخر، همراه با پژوهشهای شایان و نکتهبینیهای فراوان مؤلف میآید.
امتیاز این تفسیر بسیار موجز، چنانکه مفسر در سه موضع از آن تصریح میکند این است که نکتهها و مطالبی نو را دربرگرفته که پیشتر در کتاب یا رسالهای گرد نیامده است.
یکم: مفسر پس از تفسیر آیه «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» وجوه هشتگانهای را درباره تقدیم عبادت بر استعانت یاد میکند و آنگاه در حاشیه میگوید: این وجوه هشتگانه، پیش از این تفسیر بهرشته هیچ تفسیری کشیده نشده بود.
دوم: مفسر ذیل آیه یادشده وجوهی را برای ترجیح صیغه متکلم معالغیر بر متکلم وحده بیان میکند و آنگاه در حاشیه همان برگ مینویسد: این وجوه نیز جز در این تفسیر گرد نیامده است.
سوم: مفسر درباره چرایی التفات از غیبت به خطاب در همان آیه، 14 وجه را یاد میکند و در پایان مینویسد: این وجود چهاردهگانه -تا این زمان- بهرشته هیچ تفسیری کشیده نشده بود.
شیخ بهایی در العروة پیش از پرداختن به تفسیر، مقدمهای در چند فصل آورده و در آن از مفهوم لغوی سوره، تعریف اصطلاحی سوره، شمار سورههای قرآن، وجه تسمیه سوره فاتحه و نامهای این سوره سخن میراند. او در این جستار مقدماتی، روایات معتبر شیعه و سنی را بررسی میکند.
شیخ سپس به بحث تفسیر وارد شده، نخست یک آیه یا بخشی از آن را عرضه میکند و آنگاه به مباحث لغوی و ادبی میپردازد. او سپس به نقد و بررسی آرای مفسران پرداخته، دیدگاه خویش را ارائه میدهد، و آنگاه روایاتی را از طریق عامه و خاصه یاد کرده، سند و دلالت آن را به نقد کشیده و بررسی میکند و... .
مفسر در هر بحثی، دیدگاه مخالف را با دلایل روشن و استوار پاسخ میگوید و هیچگاه از راه انصاف، منحرف نمیشود.
آثار تفسیری و غیر تفسیری شیخ بهایی گذرگاهی مطمئن برای دستیابی به اندیشههای علمی اندیشمندان فریقین است؛ زیرا شیخ بها در تدوین نوشتارها و جستارهای تفسیری خویش از منابع تفسیری پرشماری بهره میگیرد. از میان تفاسیر پر ارج امامیه، شیخ بها بیش از همه به تبیان شیخ طوسی و مجمعالبیان شیخ طبرسی بها میدهد و از میان تفاسیر سنیان نیز تفسیر فخر رازی، کشاف زمخشری و تفسیر بیضاوی، بیش از دیگر تفاسیر جایگاه اهتمام و توجه شیخ است؛ بهویژه انوار التنزیل قاضی ناصرالدین بیضاوی، مفسر برجسته ایرانی سده هشتم هجری. سبب این توجه و اهتمام بسیار روشن است؛ انوار التنزیل از کتابهای درسی پر مراجعه حوزههای اسلامی بوده و از ابتدای تألیف و رواج، منظور نظر تدریس و تشریح و حاشیهنگاری عالمان بهشمار میآمده است.
شیخ بهایی نیز در حوزه اصفهان، انوار التنزیل را تدریس میکند و حاشیه او بر این تفسیر -که یکی از نیکوترین حواشی ناکامل بر تفسیر بیضاوی است- در حقیقت فراورده جنبی تدریس او است.
خداوندگار ایجاز در نگارش متون دینی
یوجین نایدا در تعریف ترجمه میگوید: «بازآفرینی نزدیکترین معادل طبیعی پیام زبان مبدأ در زبان مقصد، نخست در معنا سپس در سبک». بر این اساس، رعایت سبک، به معنای شیوه بیان متن زبان مبدأ، یکی از ضرورتهای مترجم است و متن ترجمه باید از نظر زیباییشناختی یا ساختار زبانی یا کارکرد و نقش ادبی به متن اصلی نزدیک یا معادل آن باشد. از آن رو که تفسیر العروة الوثقی متنی ادبی و حاصل قلمفرسایی ادیبی شیرینسخن است، در ترجمه آن نیز تلاش شده متن حاصل ترجمه نیز رنگ و بوی ادبی داشته باشد.
نکته دیگر آنکه «شیخ بهایی را باید یکی از خداوندگاران ایجاز در نگارش متون دینی به شمار آورد. استاد الفت اصفهانی در این باره میگوید: همه کتابهایش مختصر و مفید، به اندازه کفایت، بدون اندک زیادتی در لفظ یا قصوری در معنا بوده، اغلب آنها شاهکاری استادانه به شمار میروند». با وجود این، هر جا مطالب شیخ بهایی به سبب ایجاز یا مخاطبان خاص خود، دیریاب یا دشوار فهم بوده، سخن را کوتاه کرده و در حد بضاعت ناچیز، به شرح کشیدهایم.
تفسیری برای شاگردان خاص شیخ
میدانیم نویسنده بر اساس دو عامل «موضوع» و «مخاطب» سبک و شیوه بیان خود را برمیگزیند و دایره واژگانی متن را قبض و بسط میدهد.
تفاسیر سه گانه شیخ بهایی از شمار تفاسیر تکسطحی با مخاطبان محدود است. گواه نخست این حقیقت، پرداخت آنها به زبان عربی است که میتواند قرینهای برای تعیین سطح و مخاطبان این تفاسیر باشد. گواه دیگر، انگیزه تألیف برخی از این تفاسیر است؛ شیخ بهایی درباره انگیزه تألیف عینالحیاة میگوید: برادران دینی و دوستان یقینی! این تفسیر کم حجم، مختصر، ساده و سودرسانی است که از کممایهترین خلق خدا و تباه کارترین آنها درخواست کرده بودید.
روی سخن شیخ در این گفتار، شاگردان عالم و فرهیخته او است که جملگی اهل دانش و فن بودهاند. پس طبیعی است در این تفاسیر با جستارهای ادبی یا موشکافیهای بلاغی یا مباحث کلامی و فقهی روبهرو شویم، چندانکه این تفاسیر را از دایره تفاسیر عمومی برون و مخاطبان آن را محدود کند.
نظر شما