علیاکبر اصانلو متولد اول بهمن 1327، از هنرمندان قدیمی و پیشکسوت استان زنجان است. او در نخستین تجربه سینمایی خود در 73سالگی جلو دوربین رضا میرکریمی رفت و با بازی در نقش دایی، یکی از شخصیتهای جذاب «نگهبان شب» را رقم زد؛ تازهترین فیلم میرکریمی که در جشنواره چهلم فجر نامزد بهترین فیلم هم شد و توانست سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را برای میرکریمی به ارمغان بیاورد. این فیلم از هفته گذشته اکران خود را آغاز کرده است، به همین بهانه با علیاکبر اصانلو درباره نخستین تجربه حضورش در یک فیلم سینمایی و ماجرای همکاری با رضا میرکریمی به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
پیش از اینکه به «نگهبان شب» بپردازیم بد نیست اشارهای به سابقه خودتان هم داشته باشید که چطور وارد عرصه هنر شدید و در این سالها چه کردید؟
من در سال 44 با موسیقی به دنیای هنر و یک سال پس از آن هم وارد تئاتر شدم و البته به شدت هم عاشق بازی در تئاتر بودم. از اواسط دهه 70 به عنوان مجری، نویسنده و کارگردان صداوسیما مشغول به کار شدم و این مسیر ادامه داشت تا «نگهبان شب» که به سینما راه پیدا کردم.
ماجرای حضورتان در فیلم آقای میرکریمی چه بود و چطور برای بازی در نقش دایی انتخاب شدید؟
دو سال پیش که به علت شیوع کرونا بسیاری از پروژهها معلق مانده بود، من یک فراخوان جذب بازیگر از آقای میرکریمی دیدم و یک کلیپی هم برای ایشان فرستادم که آن را پسندیده بودند. چون حدوداً میدانستم چه نقشی را مدنظر دارند به کمک یکی از دوستانم نقش بنا را در یک صحنه نزدیک به فیلم بازی کردم. البته با توجه به اینکه همشهری هم هستیم من را میشناختند و دعوت به کار شدم.
البته به جز «نگهبان شب» تجربه حضور در یک سریال تلویزیونی را هم داشتید.
حضورم در سریال «آتش در گلستان» به کارگردانی پرویز شیخطادی پس از «نگهبان شب» بود و در واقع نخستین بار که جلو دوربین رفتم در فیلم آقای میرکریمی اتفاق افتاد.
جدا از بحث کارگردانی، یکی از نقاط قوت و درخشان «نگهبان شب» بازی درست و جذاب بازیگرانش است. از تجربه حضورتان در این فیلم بگویید و اینکه برداشت خودتان از نقش دایی و داستان چه بود.
آقای میرکریمی توضیحاتی درباره این نقش به من داده بود و از طرفی خودم هم سالیان سال روی صحنه بودم و در صداوسیما هم جلو دوربین رفته بودم. زمانی که فیلمنامه را خواندم آن را بسیار دوست داشتم امیدوارم وظیفه خودم را به درستی انجام داده باشم. همکاری با آقای میرکریمی برایم واقعاً یک اتفاق دیگری بود و میتوانم بگویم تجربهای بود که در طول 54 سال عمر هنریام برای نخستین بار اتفاق افتاد. یعنی آن 54 سال یک طرف قضیه بود و کار با آقای میرکریمی هم یک طرف دیگر. ارائه تجربهها و راهنماییهای ایشان در معرفی شخصیتها فوقالعاده بود و من تا آن زمان چنین چیزی را ندیده بودم و میتوانم بگویم موفقیت فیلم نتیجه کار خود ایشان است که توانسته بازیگرانش را به درستی هدایت کند. شاید من در مقامی نباشم که بتوانم در این باره صحبت کنم اما کار با این فیلمساز برای من فوقالعاده بود به ویژه در شخصیتسازی دایی که من نقشش را ایفا کردم یک جهان دیگر را پیش چشمان من باز کرد. کل فیلم برای من جذاب بود و نمیتوانم هیچ بخشی از آن را جدا کنم و بگویم کدام بخش جذابتر بوده است. تا جایی هم که توانستم وظیفه خودم را انجام دادم و امیدوارم مردم «نگهبان شب» را ببینند و بپسندند.
با توجه به اینکه تجربه دلچسبی از همکاری با آقای میرکریمی داشتید، اگر بخواهید ایشان را در یک جمله تعریف کنید چه میگویید؟
رفتار ایشان موقع فیلمبرداری و در صحنه را در هیچ یک از کارگردانانی که پیشتر با آنها در تلویزیون تجربه همکاری داشتم، ندیده بودم. راهنماییهایشان برای من تازگی داشت و در یک جمله اگر بخواهم بگویم به نظرم لازم و واجب است که هر هنرمندی دستکم یک بار در قاب انتخابی آقای میرکریمی قرار بگیرد تا بفهمد سینما یعنی چه!
تجربه کار با بازیگران جوان همچون تورج الوند و لاله مرزبان چطور بود؟
عالی بود! صمیمیتی بین عوامل فیلم و بازیگران وجود داشت که ما را تبدیل به یک خانواده کرده بود، اتفاقهایی که اصلاً نمیتوان به زبان آورد. هیچ کس احساس غربت نمیکرد و انگار همه در یک خانواده جمع شده بودند که یک فیلمی را بسازند. هیچ کس عصبانیت آقای میرکریمی را ندید و اگر کسی او را به چهره نمیشناخت و در صحنه فیلمبرداری حاضر بود متوجه نمیشد کارگردان چه کسی است این قدر که با همه صمیمی بود، از کوچکترین عضو جمع تا من که بالاترین سن را در میان آنها داشتم. به نظرم این پروژه یک گروه حرفهای به تمام معنا داشت.
نگهبان شب برایتان دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش مکمل را به ارمغان آورد اما گفته بودید جایزه برایتان مهم نیست.
واقعاً مهم نبود و اکنون هم میگویم اهمیتی ندارد. آن چیزی که برایم اهمیت داشت این بود که آقای میرکریمی از من راضی باشد و توانسته باشم یک یادگاری به جا بگذارم.
پس از نگهبان شب پیشنهاد جدیدی برای بازی داشتهاید و آیا تصمیم دارید باز هم جلو دوربین بروید؟
بله پیشنهادهایی بوده اما اجازه بدهید به آنها اشاره نکنم. فکر نمیکنم کسی که عاشق هنر باشد بتواند از آن دست بکشد. اگر جسمم توان ایفای نقش را داشته باشد چرا که نه، حتماً بازی میکنم.
بد نیست به هنرمندان شهرستانها اشاره کنیم و مشکلاتی که جوانان علاقهمند به تئاتر و سینما دارند. شما از نزدیک شاهد این مسائل هستید؛ پیشنهادتان به فیلمسازان برای انتخاب این هنرمندان چیست؟
طبیعتاً امکاناتی که در تهران وجود دارد در شهرستانها نیست و به همین دلیل بسیاری از همین بچهها که بازیگران توانمندی هم هستند، دیده نمیشوند. پیشنهاد میکنم کارگردانانی که میخواهند فیلم بسازند به شهرستانها هم توجه کنند، در شهرهای دیگر هم بازیگران توانمند و باسوادی هستند که میتوانند از عهده کار بربیایند. در پایان از مردم میخواهم به سینما بروند و این درام خانوادگی را تماشا کنند؛ مطمئناً همه ایرانیان این موضوع را در خانه خودشان یا اطرافشان دیدهاند و این درام را حس میکنند.
نظر شما