امروزه بحرانهای زیستمحیطی به یکی از جدیترین چالشهای پیش روی بشر و سایر موجودات زنده کره زمین تبدیلشده است. روند گرمایش کره زمین، کمبود منابع آب شیرین، کاهش ضخامت لایه اوزون، آلودگی هوا، نابودی پوششهای گیاهی و... تنها بخشی از خسارات جبرانناپذیری است که بشر به محیطزیست وارد کرده است. نقطه تمایز بحرانهای محیطزیست با سایر بحرانها اینجاست که این خطرات در محدوده مرزها محدود نمیشود و تأثیر خود را در هزاران کیلومتر دورتر از نقطه وقوع نیز خواهد داشت. بهطور مثال انتشار یک ویروس بیولوژیک میتواند تبدیل به پاندمی شده و همه جهان را با مشکل مواجه سازد یا همینطور پدیده گرمایش کره زمین که خطری جدی برای همه کشورهای جهان است. شروع اوجگیری شتاب گونه بحرانهای زیستمحیطی مربوط به دهه ۱۹۶۰ است. روند صنعتی شدن کشورها بدون در نظر گرفتن ظرفیتهای زیستمحیطی نقطه آغاز این چالشهای جهانی بود اگرچه سازمان ملل متحد در سال ۱۹۷۲ و کنفرانس استکهلم باهدف آگاهی و آموزش در خصوص بحرانهای زیستمحیطی به مقابله با این موضوع پرداخت و در پی آن کنوانسیونها، عهدنامهها و پیماننامههای متعددی در جهت حمایت از محیطزیست به تصویب رسید اما هنوز این بحرانها خطرات جدی برای ساکنان کره زمین ایجاد میکنند. امروزه محیطزیست سالم بهمثابه حقوق بشر و حق حیات شناخته میشود اما برخی از دولتها مخصوصاً قدرتهای بزرگ که خود را فارغ از هرگونه نظارتی میدانند آشکارا از اجرای این حقوق سر باز میزنند بهطور نمونه خروج ترامپ رئیسجمهور سابق آمریکا از پیمان اقلیمی پاریس نقطه تاریکی در سیاستهای زیستمحیطی این کشور است. سؤال اینجاست که چرا تغییر رویکرد سیاست داخلی یک کشور میتواند تا این حد بر سلامت محیطزیست و متعاقب آن حق دسترسی به محیطزیست سالم کل ساکنان کره زمین اثرگذار باشد چرا هنوز قوانین موجود در برخورد با عاملان تخریب محیطزیست سازمانیافته دارای خلأهای جدی و فاقد ضمانتهای اجرایی است؟ چرا شورای امنیت سازمان ملل در خصوص اقدامات سازمانیافته و خطرآفرین برخی از دولتهای متخلف همچون آمریکا که با احداث آزمایشگاه بیولوژیک در بیش ۲۰۰ نقطه جهان خطرات نشت و درز ویروسها را بهصورت بالقوه ایجاد کرده است برخوردی نداشته و به موضوع نگاه امنیت جهانی ندارد؟ چرا برخی از دولتها در این راستا باقدرت های بزرگ همکاری میکنند؟ اینها سؤالات مهمی است که در رسانههای بزرگ جهانی مطرح نمیشود زیرا بزرگترین غولهای رسانهای جهان در خدمت اجرای سیاستهای قدرتهای بزرگ است و برای حفظ منافع ملی از پوشش این مطالب جلوگیری میکنند. همچنین همین رسانهها با عادیسازی شرایط دولتهای خود سعی دارند علت اصلی آلودگیهای محیط زیستی را کشورهای درحالتوسعه معرفی کرده و فنّاوریهای قدیمی مورداستفاده در این کشورها را عامل بحران کنونی معرفی کنند. وظیفه رسانههای آزاد این است که به بحرانهای محیط زیستی پرداخته و ضمن معرفی و آموزش در خصوص رفتارهای مخرب زیستمحیطی از دستگاههای متولی همچون وزارت خارجه بخواهند که مطالبات امنیت محیط زیستی را در سطح جهانی مطرح سازد و با معرفی و محکوم کردن دولتهای متخلف سعی در ایجاد اجماعی جهانی علیه عاملان تهدید محیطزیست جهانی داشته باشد. همچنین جلبتوجه رسانههای آزاد، متفکران و افراد آگاه که نگران بحرانهای زیستمحیطی هستند میتواند در تحقق دسترسی بشر به محیطزیست سالم نقش کلیدی ایفا کند.
۲۳ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۷
کد خبر: 882991
شروع اوجگیری شتاب گونه بحرانهای زیستمحیطی مربوط به دهه ۱۹۶۰ است. روند صنعتی شدن کشورها بدون در نظر گرفتن ظرفیتهای زیستمحیطی نقطه آغاز این چالشهای جهانی بود
نظر شما