تحولات منطقه

قدسیه صالحی، مجری توانمند تلویزیون است که این روزها او را در قاب شبکه۵ سیما و برنامه صبحگاهی سلام تهران می‌بینیم.

قدسیه صالحی، مجری صداوسیما در گفت‌وگو با قدس: زیارت امام رضا(ع) نیاز روح ماست
زمان مطالعه: ۳ دقیقه
مجری جوانی که شاعر هم هست. در یک صبح بهاری با قدسیه درباره سفرهایش به مشهد حرف زدیم و او از اعتقادش به طلبیده شدن برای زیارت امام رضا(ع) گفت. گفت‌وگوی ما با قدسیه صالحی را در ادامه می‌خوانید.

زیارت امام رضا(ع) و سفر به مشهد در زندگی شما چه جایگاهی دارد؟
حرم امام رضا(ع) از کودکی برایم جایی بوده که هر وقت نیاز به حاجتی یا حال خوبی داشته‌ام به مشهد آمده‌ام. زیاد پیش آمده که صحن اسماعیل طلا روبه‌روی گنبد طلا بنشینم و ساعت‌ها با امام رضا(ع) حرف بزنم من زیاد عادت ندارم داخل حرم بنشینم معتقدم همه جای حرم به خصوص روبه‌روی گنبد طلا آدم می‌تواند با امام ارتباط برقرار کند و همان جا هم انگار ضریح است لزوماً نباید دست آدم به ضریح برسد.
یادم هست آخرین بار اسفند پارسال به مشهد آمدم که از ساعت ۱۰ شب تا ۳-۲صبح روی سکویی نشستم و خیلی راحت با حضرت حرف می‌زدم مثل آدمی که تلفنی با دوستش هی حرف می‌زند و هی حرف می‌زند و خسته نمی‌شود از این حرف زدن من هم ساعت‌ها با ‌ایشان حرف می‌زدم. معتقدم چه حاجت آدم در حرم برآورده شود چه نشود، حس آرامش و اتصالی که آنجا اتفاق می‌افتد نیاز روح ماست و حال آدم را خوب می‌کند.

هر چند وقت یک بار زائر مشهد می‌شوید؟
من هر وقت دلم خیلی تنگ است و خیلی روزگار فشار می‌آورد تنها جایی که خیلی خیلی هوس می‌کنم بروم حرم امام رضا (ع)  است.
مزار شهدا و کربلا را هم خیلی دوست دارم و حس خوبی به من می‌دهند.
با اینکه ظاهراً آن آدم‌ها رفته‌اند و نیستند ولی انگار حضور دارند به خصوص درباره ائمه(ع) که خیلی این طور است حتی وقتی عزیزی فوت می‌کند بعد چند وقت خیلی حس زنده بودن نسبت به او نداریم ولی ائمه(ع) این طور نیستند.
هنوز هم که هنوز است و قرن‌ها از شهادت ائمه(ع) می‌گذرد ولی آدم در بارگاه آن‌ها با تمام وجود حس می‌کند که هستند و حس خیلی عجیب و غریبی که قابل توضیح نیست.

آخرین باری که مشهد آمدید؟
اسفند ماه یعنی درست چند ماه پیش.

از خاطره‌انگیزترین سفر مشهدتان برایمان بگویید.
مشهد آمدن همیشه برایم خاص و دوست داشتنی بوده ولی سفرهای بچگی شیرینی خاصی داشت. آن دوران سفر مشهد خیلی مهم و بزرگ بود مثل حالا پرواز که نبود با خودرو شخصی یا اتوبوس یک شبانه‌روز در راه بودیم تا به مشهد می‌رسیدیم به خاطر همین سفر خیلی مهمی به حساب می‌آمد. مثلاً بابا می‌گفت امسال می‌برمتان مشهد ما کل سال خوشحال بودیم که امسال می‌رویم مشهد.
یادم می‌آید پدرم بلیت قطار می‌گرفت و ما چه عشقی می‌کردیم که قرار است با قطار به مشهد برویم.
دوره راهنمایی و دبیرستان هر وقت می‌آمدیم سوغات خریدن‌ها را خوب یادم مانده نمی‌دانم چه اصراری بود آن همه سوغات بخریم (خنده) لباس، زعفران، زرشک و... سوغات می‌آوردیم. الان مردم کربلا و مکه هم ‌می‌روند آن‌قدر مثل ما سوغات نمی‌خرند ولی ما برای همه سوغات می‌آوردیم. الان که به آن سفرها فکر می‌کنم حس خوبی پیدا می‌کنم. آن سفرها در عالم بچگی خیلی اتفاق خاصی بود و شیرینی خاصی داشت.

به طلبیده شدن در این مدل سفرها اعتقاد دارید؟
خیلی. خیلی زیاد.
گاهی ممکن است آدم وقت و پول و همه امکانات سفر مشهد را داشته باشد ولی این سفر جور نشود. به طلبیده شدن در این سفرها خیلی اعتقاد دادم.
من تا پنج ماه پیش اصلاً کربلا نرفته بودم در یک اتفاق خیلی عجیبی طلبیده شدم و رفتم و با تمام وجودم اعتقاد دارم من طلبیده شدم. سخت معتقدم در صحن وسرا و بارگاه امام رضا(ع) بودن طلبیده شدن می‌خواهد.
از آخرین سفر من به مشهد چهار ماه می‌گذرد خیلی وقت‌ها پیش می‌آمد می‌گفتم بروم مشهد و هی نمی‌شد ظاهراً الان سفر راحت شده و من هم مشکلی بابت سفر نداشتم ولی نمی‌شد چون طلبیده نشده بودم.

وقتی حرم هستید آن لحظه‌ها بین شما و امام رضا(ع) چه می‌گذرد چه حرف‌هایی رد و بدل می‌کنید؟
می‌نشینم گنبد طلا را نگاه می‌کنم و خیلی راحت و نزدیک با امام حرف می‌زنم. اصولاً خیلی خواسته دنیایی ندارم. اگر شعاری نباشد باید بگویم برای این دنیا خیلی چیزی نمی‌خواهم ولی نگرانم که وقتی می‌خواهم از این دنیا بروم خدا من را نبخشیده باشد.
خیلی به دنیای آن طرف معتقدم و چون همیشه در معرض اتفاقات خیلی عجیب و غریبی بودم این نگه داشتن نفس و اینکه گناه و خطایی نکنم همیشه در من هست و به ائمه(ع) و به خصوص امام رضا(ع) متوسل می‌شوم که دعا کنند برای من و من را رها نکنند.
من به رحمت خدا و لطف ائمه‌(ع) امیدوارم و همیشه به امام رضا(ع) می‌گویم: «نکنه روزی برسه که منو رها کنین، ولم کنین و بگین خب دیگه قدسیه از دست رفته و کاری بش نداریم». 
روایت‌های زیادی داریم که می‌گوید خدا گاهی آدم را در خوشی‌ها و دلبستگی‌های خودش رها می‌کند و من نمی‌خواهم در آن وضعیت قرار بگیرم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.