تحولات منطقه

در زیارت جامعه [کبیره] که برخی همچون [عبدالکریم] سروش آن را مرام‌نامه شیعیان غالی نام می‌نهد، ما حدود ۲۰۰ وصف از اهل بیت(ع) داریم و حدود ۳۰۰ بار بحث از خدا و توحید را داریم. به عبارتی اگر این زیارت یک ویژگی برای اهل بیت(ع) بیان می‌کند، می‌فرماید همین ویژگی را نیز خدا به شما اعطا کرده است.

«سروش» زیارتنامه‌ای را «مرام‌نامه شیعیان غالی» می‌داند که در آن حدود ۳۰۰ بار بحث از خدا و توحید را داریم!
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

همایش بین‌المللی الهیات زیارت توسط بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی و انجمن علمی فلسفه دین ایران با همکاری مراکز مختلف دانشگاهی داخلی و خارجی در آبان ۱۴۰۲ برگزار خواهد شد. حجت‌الاسلام والمسلمین سید محمدکاظم طباطبائی (دانشیار دانشگاه قرآن و حدیث و رئیس پژوهشکده علوم و معارف حدیث) سخنرانی با عنوان «حقیقت زیارت و توحید محوری در زیارت معصومان(ع)» در چهارمین پیش‌نشست این همایش داشت که در ادامه آن را از نظر می‌گذرانید.

در جست‌وجوی معنای زیارت

در بحث زیارت، ما در زبان فارسی عبارت‌های متفاوتی به کار می‌بریم که «زیارت رفتن»، «زیارت کردن»، «زیارت‌نامه خواندن» و «زیارت» از این دست هستند که برخی ناظر بر «قصد و حرکت» است که در میان غربی‌ها «سفر زیارتی» از این نظر بیشتر مورد بحث قرار می‌گیرد. به عبارتی سفر به عنوان هویت زیارت در نظر گرفته شده است. از نظر عامه مردم، زیارت قرب فیزیکی به مزور و بوسیدن ضریح است؛ گویی که تا ضریح بوسیده نشود، زیارت محقق نمی‌شود. البته برخی نیز که خیلی زیارت‌نامه خوان هستند طوری به مردم و هجومشان به سمت ضریح نگاه می‌کنند، که گویی مردم از مقوله زیارت پرت هستند و زیارت آنی است که ما انجام می‌دهیم که این نگاه نیز درست نیست.

در جست‌وجوی واژگانی، «ابن فارس» در «معجم مقاییس اللغه» زمانی که می‌خواهد زیارت را معنا کند، می‌گوید زیارت یک بن‌مایه بیشتر ندارد و آن هم گونه‌ای میل و تمایل همراه با عدول از گروه مقابل است. به عبارتی در دل زیارت یک تمایل و ارتباط قلبی را در نظر گرفته و یک برائت نیز در کنارش است.

در «مصباح المنیر» وقتی که به اینجا می‌رسد چون «زیارت» با «زور» و «تزویر» و این‌هاست، بحث‌ها خیلی متفاوت و متنوع است. آنجا «قصد کردن» را ملاک دانسته است و می‌گوید هر نوع دیدار و رفتن، زیارت نیست. به نظر می‌رسد «میل»، «تمایل» و «ارتباط قلبی» میان زائر و مزور رکن اصلی زیارت است و حقیقت زیارت این است. اتفاقاً در روایت‌های ما نیز هست که برای زیارت کوتاه امام حسین(ع)، انسان اگر همان طور که روی زمین خوابیده و دراز کشیده، اگر بگوید «صلی الله علیک یا اباعبدالله» این زیارت به حساب می‌آید. به تعبیری «تمایل» اینجا ملاک است و نه «رفتن».

مراتب زیارت، از «میل» تا «هم‌افزایی»

به نظر می‌رسد ما اگر بخواهیم حقیقت زیارت را کشف کنیم، باید بگوییم زیارت لایه‌ها و مراتبی دارد که این لایه‌ها و مراتب روی همدیگر سوار می‌شود و هیچ کدام مرحله قبلی خودش را نفی نمی‌کند. مرتبه نخست همان «میل» و نحوه ارتباط قلبی بین زائر و مزور است. این خودش زیارت است، حتی اگر فرد در بستر خواب باشد. مرتبه دوم «قصد» است که در مصباح المنیر به آن اشاره شده است، یعنی قصد و حرکت کردن به سوی مزور. مرتبه سوم «دیدار» است که در روایت‌ها ما، «تزاورو او تلاقوا» (به دیدار یکدیگر بروید و با هم نشست و برخاست کنید) ناظر بر همین است. مرتبه چهارم «حضور» و در هم‌تنیدگی و همسانی است. بالاترین مرتبه که بر همه این‌ها مترتب می‌شود، «هم‌افزایی» معرفتی است که در آن زیارت‌نامه‌ها بروز و ظهور دارد.

گاهی اوقات به مکان‌های زیارتی که نگاه می‌کنیم، می‌بینیم افراد زمانی که سر [مزار] امام رضا(ع) یا حضرت سیدالشهدا(ع) هستند، ناخودآگاه قلب رئوفی پیدا می‌کنند، مثل اینکه حضور در آن محل به انسان  یک قلب رئوف عطا می‌کند و این ارتباط قلبی، اثرش را روی انسان می‌گذارد. من خودم به حال آن‌ها غبطه می‌خورم. مرحوم آقای احمدی میانجی خیلی محکم می‌گفت انسان وقتی وارد می‌شود، حضور امام را احساس می‌کند. به تعبیری این مسئله یک چیز ملموس برای خود ایشان بود. حتی در احوالات برخی از بزرگان آمده است که اگر آن احساس در آن‌ها پدید نمی‌آمد، برمی‌گشتند.

این مراتب و لایه‌ها، هر کدام یک ارزش دارد. شاید شایسته‌ترین آن‌ها در زیارت اربعین ظهور و بروز پیدا می‌کند. در ایامی که به خصوص پیاده‌روی چند سالی است که رسم شده است، از یکی دو هفته پیش از اینکه این مراسم شروع شود، آن شوق و ذوق و میل و صحبت و حتی گپ زدن‌های تکراری به حدی دلنشین است که همه و همه نشان از تمایل قلبی دارد. از آن طرف، حرکت و قصد و دیدار، مراتب بعدی آنجا می‌شود.

از این‌ها که بگذریم، آن فردی که می‌گوید من زیارت نکرده‌ام و باید خودم را به ضریح برسانم، این مسئله شدت تمایل و شوقش را نشان می‌دهد. این رفتار حقیقتاً مرتبه خوبی از زیارت است و نباید به آن نگاه عوامانه‌ای داشت.

زیارت‌نامه‌های مأثور، نمونه بالاترین مرتبه زیارت

اما بالاترین مرتبه که حقیقت زیارت‌ها در آن متجلی می‌شود در زیارت‌نامه‌های مأثوری است که از معصوم(ع) به ما رسیده است. ما دو نوع زیارت‌نامه دارم: یکی زیارت‌نامه‌هایی است که علما در آن تمایلات قلبی و حاجات خود را بیان کرده‌اند اما یک زیارت‌نامه‌هایی نیز که مأثور است، شما می‌بینید فضا خیلی فضای معرفتی و خاص است. من در مقاله‌ای که برای صدمین سال نگارش مفاتیح ارائه دادم، آنجا توحیدمحوری را در زیارت جامعه بررسی کردم. در زیارت جامعه که برخی همچون سروش آن را مرام‌نامه شیعیان غالی نام می‌نهد، ما حدود ۲۰۰ وصف از اهل بیت(ع) داریم و حدود ۳۰۰ بار بحث از خدا و توحید را داریم. به عبارتی اگر این زیارت یک ویژگی برای اهل بیت(ع) بیان می‌کند، می‌فرماید همین ویژگی را نیز خدا به شما اعطا کرده است. «عصمکم الله» یعنی حتی «عصمت» را نیز خدا به شما داده است. به گونه‌ای که در زیارت‌نامه‌های مأثور، توحیدمحوری خیلی بارز است.

من برای این نشست، زیارت «امین‌الله» را از این نظر بررسی کردم و دیدم ۶۶ بار حرف از توحید است طوری که انگار این زیارت بیش از آنکه زیارت امیرالمؤمنین(ع) یا امام معصوم(ع) باشد، شما حضور خدا و محور بودن او را در این زیارت‌نامه می‌بینید. حتی ما در این زیارت‌نامه‌های مأثور می‌بینیم خواسته‌هایمان نیز از خداست یعنی همه چیز خداست و غیر خدا چیزی نیست. یعنی در زیارت‌نامه‌های مأثور ما برخلاف سایر زیارت‌نامه‌ها می‌بینیم میل قلبی و قصد و توجه و حرکت به امام معصوم(ع) است ولی متن و معرفت نسبت به خدای تبارک و تعالی است. 

منبع: روزنامه قدس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.