تحولات لبنان و فلسطین

نویسنده کتاب «اُماه» با اشاره به آنکه در این اثر تلاش کرده تا زندگانی حضرت زهرا(س) را در قالب سیره اجتماعی ایشان با زبانی سلیس و روان با مخاطب قسمت کند تصریح کرد: زیست فردی، اجتماعی و عبادی حضرت فاطمه(س) الگویی برای جهانیان است.

شیوه زیست حضرت فاطمه(س) الگویی برای جهانیان است

تاریخ این را ثابت کرده‌ است که در محور سیره بزرگان اهل‌بیت(ع) گاه در مواجهه با برخی نام‌ها کمتر می‌توانیم اسنادی را در حوزه نگاه تاریخی، اجتماعی و ابعاد مختلف فعالیت‌ بزرگان تاریخ صدر اسلام را با روایتی دقیق و متقن به نظاره بنشینیم. چرا که زیست مملو از سلوک معنوی و عبادی در کنار توجه به زندگی اجتماعی در قالب همراهی و یکدل کردن مسلمانان برای ایستادن در برابر ظلم همان مؤلفه‌ای است که اهل «زر» و «زور» و «تزویر» هیچگاه آن را برنتابیده‌اند و به همین سبب در مقام تحریف یا جعل روایت‌های تاریخی برآمده‌اند.

اما دراین‌میان حضرت فاطمه زهرا(س) یکی از بزرگ‌ترین الگوهای زنان و مردان مسلمان و با نگاهی کلان‌تر تمام افراد بشر به شمار می‌رود که در حوزه روایت زیست و تا شهادتشان کمتر می‌توان در قیاس با دیگر بزرگان تاریخ صدر اسلام و ائمه اطهار(ع) روایاتی جامع و کامل را به دست آورد. در این میان هرچه به ماه‌های پایانی زیست حضرت نزدیک‌تر می‌شویم، حجم این اطلاعات که قرار است گزارشگران و راویان پژوهشگر تاریخ برای ما به ارمغان بگذارند را کمتر و کمتر شاهدیم و تلخ‌تر آنکه به همان میزان گاه جعل و تحریف را به‌غایت مشاهده می‌کنیم.

بر همین اساس اگر در حوزه کتاب‌هایی که با محوریت سیره‌نویسی در ابعاد مختلف فردی، اجتماعی یا عبادی بزرگان تاریخ اسلام و اهل‌بیت(ع) در میان آثار منتشرشده تا به امروز با نگاهی پژوهشی به نظاره بنشینیم کمتر اثری را می‌توانیم با حجم آثار نگاشته شده در حوزه سیره فردی، اجتماعی و عبادی حضرت فاطمه زهرا(س) در قیاس با دیگر ائمه اطهار(ع) به رصد بنشینیم.

اما دراین‌میان سه‌گانه‌ای با بازه زمانی 12 ساله در قالب اثر پژوهشی به قلم حجت‌الاسلام‌والمسلمین حمید سبحانی‌صدر از پژوهشگران به‌نام تاریخ اسلام را با نام‌های «اسرار فاطمیه»؛ «18 سال» و «اُماه» شاهدیم که توانسته نگاهی جامع، صریح و صادقانه با استناد به احادیث معتبر شیعه و روایت‌های معتبر اهل سنت را با زبانی متفاوت، ملموس، روان و سلیس در قیاس با زبان مطنطن و ثقیل اکثر سیره‌های منتشرشده به رشته تحریر درآورد.

بر همین اساس و در ایام فاطمیه بر آن شدیم تا گفت‌وگویی را با حجت‌الاسلام‌والمسلمین سبحانی صدر با محوریت ضرورت سیره‌نویسی حضرت فاطمه زهرا(س) مبتنی بر زبان روان و سلیس از یک‌سو و ازسوی دیگر بیان و معرفی الگویی بزرگ چون حضرت فاطمه(س) برای مخاطبان امروزی را به میان آوریم. آنچه در ادامه از خاطر شما می‌گذرد بر مبنای ضلع سوم آن سه‌گانه یعنی کتاب «اُماه» استوار است.


جناب سبحانی‌صدر برای پرسش نخست و ورود به بحث، از خط روایت و بطن و محتوای کتاب «اُماه» بفرمایید.

کتاب «اُماه»؛ که ذیل آن نوشته شده «دخترانه‌ها»؛ «همسرانه‌ها»؛ مادرانه‌ها» و «بی‌کرانه‌ها»؛ اثری مبتنی و استوار بر سیره اجتماعی حضرت فاطمه زهرا(س) است. ازاین‌جهت کتاب علاوه‌بر روایت مراحل گوناگونی از زندگی دختر پیامبر اکرم(ص)، قرار است نگاهی روایت‌گونه بر سیره اجتماعی حضرت داشته باشد. اگر قرار باشد که ما سیره را به چند بخش‌هایی چون سیره فردی، عبادی و اجتماعی تقسیم کنیم؛ این کتاب تلاش می‌کند روایتگر سیره اجتماعی، یعنی تعاملات حضرت زهرا(س) با محیط پیرامون خود اعم از خانواده و جامعه بپردازد.

این حقیقت که درباره حضرت زهرا(س) چندان گزارش و روایت تاریخی واضح و آشکار نداریم، حقیقتی آشکار است. به این معنا که متأسفانه در ابعاد مختلف زندگی حضرت؛ گزارشگران تاریخ، گزارش‌های زیادی را به دست ما نرسانده‌اند. در این میان از یکسو مجموعه‌ای از گزارش‌های تاریخی و احادیث اهل‌بیت(ع) به ما کمک کرده و ازسوی دیگر، پای ذوقی که یاریگر نویسنده و پژوهشگر است به میان می‌آید تا از آن داده‌های اندک، اطلاعات بیشتری را برای نسل جوان امروز روایت کنیم.

در میان 12 کتابی که تا به امروز به قلم شما منتشر شده است؛ فصل مهمی از آثار پژوهشی شما به حوزه سیره‌نویسی ائمه اطهار(ع) و رسول مهربانی‌ها، حضرت محمد مصطفی(ص) بازمی‌گردد. در این میان نکته جالب آنکه نخستین کتاب شما با نام «اسرار فاطمیه» نیز سیره‌ای با رویکرد مباحث تاریخی و معرفتی پیرامون حضرت زهرا(س) است. حال از صحبت خود شما وام می‌گیرم. با نگاه در میان روایتگران تاریخ که ما در قالب اسناد روایت شده توسط آنها می‌توانیم با گذشته‌های دور و تاریخی خود آشنایی پیدا کنیم؛ کمتر می‌توانیم سندی متقن و قابل استناد آن‌ هم با نگرش شما در کتاب «اُماه» یعنی سیره اجتماعی حضرت فاطمه زهرا(س) را در دسترس خود ببینیم. با این نگاه و رویکرد در حوزه تلاش شما برای استخراج اسناد متقن؛ قوت‌سنجی و اعتبارسنجی آنها، چه شد که در حوزه سیره‌نویسی با رویکردها و نگرش‌های مختلف این حوزه؛ قلم و نگاه‌تان را بر سیره اجتماعی حضرت متمرکز کرده‌اید؟

نخست آنکه از اولین کتاب خود یعنی «اسرار فاطمیه» که سال 1385 آن را به رشته تحریر در آورده‌ام تا کتاب «اُماه»؛ چیزی حدود 12 سال فاصله وجود دارد. همین بازه زمانی باعث شد در ذیل سه کتاب «اسرار فاطمیه»؛ «18 ساله» و «اُماه» در سیره حضرت فاطمه زهرا(س) پژوهش، تفحص و نقبی عمیق داشته باشم.

با این ‌وجود نمی‌گویم این تفحص، تفحص کاملی است. خیلی از پژوهشگران دیگر نیز گزارش‌های زیادی را در این حوزه انجام داده، پژوهش‌های مختلف و متعددی داشته‌اند؛ اما رویکرد تفحصی من بر این نمط استوار بود که هر جا رد پایی از سیره فاطمه زهرا(س) می‌توان یافت به سراغ آن بروم.

در برخی از شئون زندگی حضرت ممکن است ردپایی از جعل یا دروغ‌پردازی وجود داشته باشد اما اساساً شخصیت حضرت فاطمه زهرا(س) به‌ویژه به‌لحاظ نگاه سیره اجتماعی و سیره فردی خیلی با رویکرد «تحریف» و «جعل» آسیب ندیده است و این ادعا را پژوهش‌های مختلف و متعدد از من تا دیگر پژوهشگران به اثبات رسانده‌اند. مگر یک بازه زمانی خاص که آن به ماه‌های پایانی زیست حضرت بازمی‌گردد که در واقع روایت‌هایی که در آن بازه زمانی وجود داره گاه با آسیب‌هایی مواجه بوده‌ است. اما آن آسیب‌ها از جنس اضافه کردن یا بر مبنای جعل نیست و اغلب از جنس «تحریف» است.

چرا؟ چون معتقدم روایت اصل واقعیت زندگانی حضرت به ویژه در آن ماه‌های پایانی عمر پُربرکت‌شان می‌توانسته به‌لحاظ سیاسی تبعاتی برای قدرتمندان عرصه سیاست در آن زمان داشته باشد. همین عامل باعث شده متأسفانه گاه می‌بینیم که تاریخ‌نگاران ما این بخش‌ها را حذف کرده‌اند. اما با این ‌وجود باز هم نه‌تنها من، که پژوهشگران مختلف و متعددی طی سال‌ها کار کرده‌اند تا این ردپاها را با صحت‌سنجی و عیارسنجی منطبق بر تاریخ در سیر گذار تحول و تطور تاریخ از زمان زیست حضرت تا به امروز صید و استخراج کنند.

در مجموع باید بگویم که منابع متقن حدیثی شیعه و منابع معتبر تاریخی اهل‌سنت از مهم‌ترین اسناد برای نگارش کتاب «اُماه» بوده ‌است. در این میان در حوزه روایت قلم تلاش کرده‌ام به‌گونه‌ای این اثر را بنویسم تا هم عزیزان شیعه و هم اهل‌سنت، هر دو بتوانند با این گزارش‌ها ارتباط برقرار کنند.

در نگاه نقد کلان با محور نقد ادبی، وقتی با آثاری که نگارش یا هدف آنها بر بیان سیره ائمه معصومین(ع) استوار است، شاهدیم که اغلب این آثار گروه مخاطبان هدف خاصی که بیشتر جامعه روحانیون یا فارغ‌التحصیلان رشته الهیات و معارف را شامل می‌شود را برای خود بر گزیده‌اند و به همین سبب این دسته از آثار بیشتر با زبانی مطنطن، ثقیل و سنگین نگاشته شده ‌است. زبانی که گاه مخاطب در قالب همراهی با آن سیره نیازمند هم‌نشینی با یک دایرةالمعارف لغت برای رهیافت دقیق به اثر نگارش شده آن نویسنده است. در میان این جامعه نویسندگان و پژوهشگران کلان، کسی مانند حجت‌الاسلام‌والمسلمین سبحانی‌صدر وجود دارد که به گلچین کردن دامنه مخاطبان دست می‌زند و علاوه‌ بر اینکه در اثرش در مقام پاسخ‌گویی به علاقمندان سیره ائمه اطهار(ع) از جامعه شیعه تا برادران و خواهران اهل تسنن برمی‌آید روایتش را بر مبنای گروه هدف نوجوان و جوان استوار می‌کند. اینجاست که خلق زبان به زبانی ساده، ملموس و سلیس بدل می‌شود. این چرخش  و تحول زبانی چگونه در قلم روای شما خودنمایی می‌کند؟

توضیح خوب، درست و دقیقی را اشاره کردید. اجازه می‌خواهم من نیز از نگاه فنی پاسخ بدهم. در قالب اشاره خوب شما باید بگویم، مشکلی که ما در تمام سالیان گذشته در گزارش‌های تاریخی شاهد هستیم متمرکز بر این مهم است که نویسندگان و پژوهشگران ما نثری را بکار نگرفته‌اند که در آن از دایره واژگان امروزین استفاده شود. یعنی دایره واژگانی که در روایت‌های تاریخی و کتاب‌های تاریخی فارسی ما اغلب وجود داشته و به چشم می‌خورد، نثر ثقیلی است که در کمترین حالت مخاطب امروز؛ آن کلیدواژه‌هایی که در این عصر و زمانه در تعاملات اجتماعی به گوشش می‌خورد، در کتاب‌های تاریخی و سیره اهل‌بیت پیدا نمی‌کند. لذا ارتباط و اُنس او با کتاب‌های تاریخی کم می‌شود. یا نیازهایی که عموم مخاطبان امروز دارند را به‌سختی می‌توانند از لابه‌لای سیره‌ها استخراج کنند.

پس با توجه به این نکته که در برخی از نگرش‌های پژوهشی در حوزه سیره‌نویسی ازسوی پژوهشگران ما در گونه‌ روایت‌های تاریخی توجه به زبان عمومی مخاطبان کمتر مورد عنایت قرار گرفته است؛ بر آن شدم تا در حوزه نگارش‌های تاریخی که پشت‌سر گذاشتم، نخست؛ تصور کنم مخاطبی که این اثر را می‌خواند، عموم مخاطبان هستند. دوم؛ در کنار این مخاطبان، مخاطبان پژوهشگر نیز وجود دارند و لذا بر آن شدم که در کنار توجه به این مهم ‌که قلم روایت این سیره، قلمی ادبی، روان و سلیس با استفاده از استخدام کلمات و واژگان پرتکرار امروزین باشد؛ اما از قالب پژوهشی نیز خارج نشود. یعنی وقتی پژوهشگری این کتاب را در دست گرفت، بداند که با یک اثر پژوهشی و مستند، بدون ذره‌ای خیال‌پردازی یا توصیفات ذهنی نویسنده مواجه بوده و کاملاً واقعیت تاریخ را مورد ملاحظه و مشاهده قرار داده است.

این باعث می‌شود که نثر روایی و ادبی که در کتاب «اُماه» شاهد هستیم، مرزی با رمان و جهان داستانی ایجاد کند. چرا که نویسنده رمان به واسطه گزارش‌های تاریخی برای آنکه بتواند مخاطب را به جهان داستان خود بکشاند، ممکن است که تصویرسازی‌های خیال‌انگیز نیز انجام دهد که ما گزارش‌های دقیقی نسبت‌به آن تصویرها یا وقایع نداریم. ولی در «اُماه» سعی کردم این مشکل را حل کنم تا در کنار عین روایت واقعیت تاریخ در آن سیره، نثر ادبی کتاب به‌گونه‌ای باشد که مخاطب احساس بیگانگی با آن نکند و فکر نکند که امروز بعد از گذشت 1400 سال فاصله گرفتن از آن زمان؛ دیگر نمی‌تواند با آن حوادث، اتفاقات و رخدادهای آن بازه زمانی تاریخی ارتباط برقرار کند.

جناب سبحانی‌صدر بازگشتی داشته باشیم به ابتدای سخنان خود در این گفت‌وگو که اشاره داشتید به آنکه کتاب «اُماه» را در چهار فصل «دخترانه‌ها»؛ «همسرانه‌ها»؛ «مادرانه‌ها» و «بی‌کرانه‌ها» با مخاطبان قسمت کرده‌اید. از این اتفاق حسن استفاده را می‌برم و شما را با جایگاه حقوقی‌تان به‌عنوان یک روحانی خطاب قرار می‌دهم. از فرمایش مقام معظم رهبری تا زاویه دید بسیاری از کارشناسان و پژوهشگران حوزه ادبیات؛ جملگی «کتاب» را به‌عنوان منبعی بزرگ برای الگوسازی در جامعه مطرح و معرفی کرده‌اند. رویکرد ارائه محتوای الگوساز در قالب یک اثر پژوهشی و تاریخی بر مبنای سیره ائمه معصومین(ع) برای شما و قلمتان بر چه مبنا و محورهایی در کتاب «اُماه» استوار بوده ‌است؟

علاقه‌مندان به حوزه کتاب می‌دانند که کتابی با عنوان «حقیقت عظیم؛ فاطمه زهرا(س)» مجموعه‌ای از فرمایشات رهبر معظم انقلاب درباره حضرت فاطمه زهرا(س) را در ذیل خود گردآوری کرده ‌است. من در بحث سیره اجتماعی حضرت در کتاب «اُماه»؛ کلامی از رهبری را در مقدمه کتاب آورده‌ام که در زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) جمع بین سه بُعد اتفاق افتاده است. به تعبیر دیگر ما جامعیت رفتاری را در ایشان می‌بینیم. در حالی ‌که خیلی از ما به ویژه در عصر و زمانه فعلی افرادی هستیم که در زیست اجتماعی و زیست رفتاری خود دچار رفتار تک‌بُعدی هستیم.

به‌ عنوان مثال مقام معظم رهبری در آن اثر می‌فرمایند: «حضرت زهرا(س) بین رفتار یک زن مسلمان در برخوردش با همسر و فرزندان؛ انجام وظایف خانه‌داری و رفتارهای یک زن مجاهد غیور خستگی‌ناپذیر که در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی زمان خود نقش‌آفرینی دارد به همان اندازه یک دل است که در بُعد سوم آن که بُعد ارتباط او با خداوند است و جنبه‌های معنوی و ایمانی ایشان را تعریف می‌کند به هیچ وجه خدشه‌ای وارد نمی‌شود.» در ادامه مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «حضرت زهرا(س) برپاکننده‌ نماز در شب‌های تار و قیام‌کننده‌ای خاضع و خاشع برای پروردگار هستند.» و در پایان رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: «وقتی این ابعاد را با هم جمع کنیم نقطه درخشان حضرت فاطمه زهرا(س) را شاهد هستیم.»

اما وقتی در زندگی امروزمان تفحص کنیم، شاهدیم که ما اگر وارد عرصه فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی می‌شویم، از خانه خانواده و عزیزانی که نسبت ‌به آنها وظیفه داریم بازمی‌مانیم. گاهی اوقات مادران و خواهران ما در انجام فعالیت‌های اجتماعی به‌قدری درگیر می‌شوند که فرصتی برای خواندن نماز یا توجه به مسئله نماز ندارند. یا افرادی که می‌خواهند سلوک معنوی داشته باشند چنان غرق در عبادت می‌شوند که خانه، خانواده، فعالیت اجتماعی، بصیرت و نقش‌آفرینی اجتماعی را از دست می‌دهند. پس اینکه کسی بتواند جمع بین این ابعاد را صورت دهد کار بزرگی انجام داده است. حال زن جوانی مانند حضرت فاطمه زهرا(س) را شاهیدم که توانسته‌اند که جمع این سه بُعد را به اکمل فعل انجام دهندو آن را به نقطه‌ای درخشان زندگی خود بدل کنند. که این مسئله بسیار قابل‌ توجه و شاید بزرگ‌ترین الگو نه‌تنها برای زن یا مرد مسلمان که برای تمامی افراد بشر می‌تواند باشد. چراکه به‌ویژه زن و مرد امروز در جامعه معاصر به همنشینی این سه الگو بیش‌از هر زمانی نیازمند است.

با همین راهبردی که مقام معظم رهبری در کلامشان داشته‌اند کتاب «اُماه» نگارش پیدا کرده تا بتواند الگویی را از آن ابعاد کمتر شنیده شده و کمتر دیده شده که امروز نسل جوان ما به‌شدت به آن نیازمند است را روایت کند.

گفت‌وگو از امین خرمی

منبع: ایکنا (خبرگزاری بین‌المللی قرآن)

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.