پس از درگذشت نواف احمد جابر الصباح؛ امیر پیشین کویت، شیخ مشعل الاحمد به عنوان هفدهمین امیر کویت منصوب شد.

«مشعل» میراثدار محافظه‌کاری «الصباح»/ نگاهی به آینده روابط ایران و کویت در دوران حاکمیت امیر جدید

به گزارش قدس آنلاین، با روی کار آمدن شیخ مشعل، بار دیگر جایگاه کشور کویت در سیاست‌ها و معادلات منطقه‌ای و همچنین در ارتباط با ایران مورد توجه قرار گرفت.

اکنون پرسش اساسی اینجاست که روابط ایران و کویت در دوران حاکمیت جدید به چه سمت و سویی خواهد رفت. محمدپارسا نجفی، کارشناس مسائل خلیج فارس در گفت‌وگو با قدس به تحلیل این موضوع پرداخته است.

ایران و کویت در روابط متقابلشان تاکنون چه راهی را طی کرده‌اند؟ 
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کویت همپای عربستان علیه جمهوری اسلامی ایران و حکومت امام خمینی(ره) موضع خصمانه‌ای گرفت و رسماً از رژیم صدام حمایت کرد. کویت حتی بخش مهمی از تأمین مالی رژیم بعث در جنگ عراق با ایران را برعهده داشت؛ چرا که تصور می‌کرد ایران به دنبال صدور انقلاب به کشورهای منطقه و ساقط‌کردن حکومت‌های عربی است. اما مسئله‌ای که در این روند اختلال ایجاد کرد، حمله صدام به کویت بود. پس از آن، کویتی‌ها مرزبندی‌های سابق را در تعیین دوست و دشمن کنار گذاشتند و سعی کردند روابط خود با شیعیان به ویژه شیعیان عراق را بهبود بخشند. حتی با ایران هم ارتباط بسیار بهتری نسبت به امارات، عربستان و بحرین برقرار کردند و متوجه شدند تاکنون در سیاست‌های خود اشتباه می‌کرده‌اند. تا همین اواخر نیز این روند ادامه داشت و کویت سیاست کاملاً محافظه کارانه‌ای را در پیش گرفت. البته به صورت غیررسمی از دشمنی با ایران و مواضع ضدایرانی حمایت می‌کرد. برای مثال در زمینه مالکیت جزایر سه‌گانه ایرانی در خلیج فارس از موضع امارات حمایت می‌کند یا در ماجرای اختلافاتی که میان ایران و عربستان پیش آمد، کویت سفارت خود در ایران را نبست اما از سوی دیگر از عربستان حمایت کرد. 

چشم‌انداز همکاری‌ها و روابط دو کشور در دوران حاکمیت جدید چگونه خواهد بود؟ 
بعید می‌دانم موضع‌گیری کویت در دوران حاکمیت جدید متفاوت از گذشته باشد. در واقع، کویت موضع محافظه‌کارانه خود در قبال ایران را در آینده ادامه خواهد داد. برای مثال، یکی از موضع‌گیری‌های محافظه‌کارانه کویت این بود که در جنگ یمن همپای عربستان علیه مردم یمن وارد عمل شد و حتی تحت رهبری عربستان نیز به یمن نیرو ارسال کرد. این در حالی است که در مقابل تلاش می‌کرد روابط خود با ایران را حفظ کند. کویت به طور کلی در مرزبندی‌های منطقه‌ای به صورت فعال شرکت نمی‌کند؛ چرا که حمله صدام به این کشور سبب شده به صورت بازیگری حاشیه‌ای عمل کند. کویت از دموکراسی بسیار کوچک و نسبی در مقایسه با سایر کشورهای حوزه خلیج فارس برخوردار است به همین خاطر روایت‌ها و مواضع مختلفی از پارلمان کویت شنیده می‌شود که به نفع ایران و هم‌گرایی منطقه‌ای است و به موازات آن نیز مواضع ضدایرانی، واگرایی و تشدید تنش منطقه‌ای هم به گوش می‌رسد.

جایگاه و نقش امیر کویت در عرصه روابط خارجی به ویژه در ارتباط با ایران چیست؟ 
پس از حمله صدام به کویت، این کشور به بازیگری کاملاً حاشیه‌ای تبدیل شد و در ارتباط با همسایگان و قدرت‌های جهانی رویکردی محافظه‌کارانه در پیش گرفت. کویت وابسته به بلوک غرب است و پایگاه الصباح یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های آمریکایی در این کشور قرار دارد. البته با توجه به مساحت کویت نمی‌توان بیش از این هم انتظار داشت. اما به هر حال حکومت‌های حاشیه‌ای خلیج فارس همچون قطر، بحرین، امارات، کویت و حتی عمان نیز در ساختار حاکمیتی خود به نحوی به شخص اول کشور وابسته هستند. بدین ترتیب پادشاه یا امیر این کشورها به صورت فعال مایشاء است و همه چیز تحت نظر و امر آنان صورت می‌گیرد. دموکراسی و چرخش حکومت براساس نظر مردم وجود ندارد و چرخش قدرت صرفاً با مرگ پادشاه یا در موارد نادر از طریق کودتا صورت می‌گیرد. بدین ترتیب مشخص است امیر کویت به عنوان شخص اول این کشور هم از این موضوع مستثنا نیست. علاوه بر این، امیر کویت ظرفیت چندانی برای ایجاد تغییر محسوس در روابط خارجی این کشور ندارد و احتمالاً همین رویکرد محافظه‌کارانه را در ارتباط با ایران و کشورهای منطقه حفظ کند. به نظر می‌رسد امیر کویت به نوعی ادامه‌دهنده مسیر امیران پیشین باشد، بدین صورت که سیاست نگاه کامل به عربستان و غرب را پیگیری کند و در عین حال نیم‌نگاهی به ایران و شیعیان عراق نیز داشته باشد.

چالش‌ها و موانع توسعه همکاری‌های ایران و کویت چیست؟
چالش‌هایی که در کل منطقه وجود دارد عمدتاً توسط غرب ایجاد می‌شود تا مردم و حکومت‌های منطقه همواره در تضاد و تنش با یکدیگر باشند. یکی از مسائل و مناقشات میان ایران و کویت مربوط به میادین گازی آرش است. اصولاً مناقشه بر سر میدان‌های نفتی و بسترهای انرژی با توافق‌ها و ارجاع به محاکم بین‌المللی قابل حل است. میدان انرژی آرش قطعاً متعلق به ایران است؛ چرا که وسعت ایران در خلیج فارس و تاریخ کشورمان در منطقه بیانگر مالکیت آن است. اما اگر فرض بگیریم کویت هم در این میدان شریک باشد، باید گفت آنان تحت فشار سعودی‌ها پای عربستان را وارد ماجرا کردند. از سوی دیگر غرب  تلاش می‌کند میدان آرش صرفاً به ایران و کویت متعلق نباشد بلکه بخش زیادی از میدان به عربستان که فاصله بسیار زیادی با آن دارد، اختصاص داده شود. میدان آرش متعلق به ایران است و کشورمان باید استحصال و استخراج نفت و گاز از آن را انجام دهد. سیاست خارجی ایران باید به سمتی پیش رود که از میادین مشترک نفت و گاز حداکثر بهره را ببرد و از حقوق مردم ایران در برابر فشارهای قطر، کویت و عربستان محافظت کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.