درود میفرستیم بر موسی بن جعفر که وصی نیکان است و امام خوبان و صندوق انوار و وارث سکینت و آرامش و وفا و حکمتها و آثار انبیا و اوصیای گذشته. هم او که شب را تا سحرگاهان با استغفار پی درپی، به بیداری پشت سر میگذاشت. همپیمان سجدههای طولانی و اشکهای ریزان و مناجاتهای فراوان و نالههای عاشقانه پی درپی» برخی از صفات برجسته موسی بن جعفر علیهالسلام را در صلوات خاص آن حضرت میخوانیم. امامی که مراحل مختلف حیات ایشان در تاریخ تشیع اهمیت بسیاری دارد.
گفتوگوی ما با حجتالاسلام والمسلمین دکتر سید علی سجادیزاده، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی را در توضیح گوشهای از زندگی امام موسی کاظم(ع) در ادامه میخوانید.
عدالت، شیرینتر از عسل
دکتر سجادی زاده با اشاره به روایتی مهم از امام کاظم(ع) بیان میکند: عدل به تعبیر زیبای امام کاظم(ع) که در کتاب کافی مرحوم کلینی(ره) آمده عبارت است از اینکه «الْعَدْل أحْلی مِنَ الْعَسَل» یعنی در دنیا عدل شیرین تر از عسل است. حضرت فرمود «همانا خدا، تمامی مالها را تقسیم کرده و حق هر مستحق را از خاصه و عامه و فقیر و مسکین و اصناف دیگر مردم را به آنها داده است» و اضافه کرد «اگر در میان مردم عدالت حکمفرما باشد همه بی نیاز شوند» و توضیح داد «عدالت، از عسل شیرینتر است و عدالت را پیشه نکند جز کسی که عدالت را خوب بداند».
او در تشریح این حدیث میگوید: بر این اساس میتوان گفت هر فردی که ادعای برپایی عدالت را در عالم داشته باشد، نمیتواند این مهم را محقق کند. به تعبیر امام کاظم(ع) عدالت به دست فردی محقق و بر پا میشود که حسن فعلی و فاعلی داشته باشد و راههای اجرای عدالت را بداند و با انگیزه الهی و مقاصد عالیه آن را انجام دهد. باید افراد در زندگی فردی و ظاهر، باطن و اعمالشان متعادل باشد و در ارتباط با دیگران عدل را مراعات کنند. عدل از آن واژه هایی است که طبق گفتار مولا علی(ع) در سخن سهل و آسان است ولی در مقام اجرا و عمل بسیار مشکل است. کسی میتواند عادل باشد که قبل از عمل بداند مصداق عدل چیست. بداند برخورد با هر قشر و طبقهای باید چگونه باشد، کارفرما و کارگران یا زمامداران نسبت به مردم آگاهی داشته باشند و مردم نیز وظیفه خود را نسبت به جامعه بدانند.
سیره سیاسی امام کاظم(ع) در برابر خلفای عباسی
این استاد حوزه و دانشگاه به دوران سیاسی امام موسی کاظم(ع) نیز اشاره کرده و یادآور میشود: دوره امامت امام کاظم(ع) با اوج قدرت خلافت عباسی همزمان بود. او در برابر حکومت وقت تقیه میکرد و شیعیان را نیز به این کار سفارش مینمود. آن حضرت پس از شهادت پدر بزرگوارش امام صادق(ع) در سال ۱۴۸ قمری و در سن ۲۰ سالگی به امامت رسید. دوران 35 ساله امامت او با خلافت چهار تن از خلفای عباسی همزمان بود. حدود ۱۰ سال از امامت او در خلافت منصور، ۱۱ سال در خلافت مهدی عباسی، یک سال در خلافت هادی عباسی و ۱۳ سال در خلافت هارون سپری شد.
دکتر سجادی زاده در توضیح اتفاق مهم دوران حیات امام کاظم(ع) بیان میکند: در آغاز خلافت هادی عباسی، علویان منطقه حجاز به رهبری حسین بن علی معروف به شهید فخ، از نسل امام حسن مجتبی(ع) قیام کردند. او خلافت را حق خاندان علوی میدانست و قیام او اعتراضی به ظلم و تعدیهای هادی بر علویان و قطع مستمری آنان بود. حسین در سال ۱۶۹ هجری قمری به مدت یازده روز مدینه را به تصرف درآورد، زندانیان را رها کرد و عاملان عباسی را به زندان انداخت. سپس به سوی مکه رفت و در محلی بنام فخ با سپاه عظیم عباسی روبرو شد و با وجود پایداری زیاد، سپاه او در هم شکست و او و پیروانش به قتل رسیدند و او به شهید فخ معروف شد. علویان این فاجعه را پس از حادثه هولناک کربلا غمبارترین حادثه تاریخ به شمار میآورند و در سوگ شهیدان آن قیام، مرثیهها سرودند.
نحوه شهادت امام کاظم(ع)
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی تشریح میکند: هادی عباسی میدانست پیشوای هفتم شیعیان، بزرگترین شخصیت خاندان پیامبر(ص) است و سادات و بنی هاشم از او پیروی میکنند. به همین دلیل پس از حادثه فخ بسیار عصبانی شد زیرا اعتقاد داشت در پشت پرده، از جهاتی رهبری این عملیات را آن حضرت به عهده داشته است. علامه مامقانی درباره تأیید این قیام از طرف امام کاظم(ع) میگوید که اگر چه امام کاظم(ع) به ظاهر دعوت را نپذیرفت اما دلسوزی و خیرخواهی و دعا برای حسین و یارانش بیانگر این نکته است که ایشان از روی تقیه، دعوت را نپذیرفته و چون از نتیجه آن آگاه بوده، برای جلوگیری از شرارت بنی عباس، ناگزیر در حضور مردم، دعوت را رد کرده است تا بعدها ارتباط امام و قیام کنندگان فاش و مشخص نشود. امام کاظم(ع) تهدیدها را جدی نگرفت اما در میان خاندان پیامبر(ص) و شیعیان و علاقه مندان آن حضرت ایجاد وحشت کرد ولی پیش از آنکه هادی موفق به اجرای مقاصد پلید خود شود از بین رفت. پس از او هارون پنجمین طاغوت عباسی به خلافت رسید. امام کاظم(ع) در این عصر همواره در زندان بود و بیشترین حوادث سیاسی زندگی آن حضرت در این زمان رخ داد. او اسطوره مقاومت و تندیس شکوه تاریخ بود و ماجرای غمبار شهادت او در زندان، روی طاغوتیان سیاه کرد و همواره موجب نهضتهای ضد طاغوتی در طول تاریخ شد.
دکتر سجادی زاده در تشریح شهادت حضرت میگوید: هارون امام کاظم(ع) را از مدینه دستگیر کرد و به بصره فرستاد و حضرت را یکسال زندانی کرد. عیسی بن جعفر که مسئول زندان بود، به هارون گزارش داد که امام همیشه مشغول عبادت و راز و نیاز با خدا است و نسبت به کسی نفرین نمیکند و تقاضا کرد کسی را برای تحویل گرفتن او بفرستد در غیر اینصورت آزادش میکنم. مأموری فرستاده شد تا آن حضرت را به بغداد ببرد تا در زندان فضل بن ربیع تحت نظر باشد. امام مدتی طولانی در آنجا بود. فضل مأمور شد امام را به قتل برساند، اما او نیز از این کار امتناع کرد. هارون به فضلبنربیع دستور داد تا حضرت را به فضل بن یحیی برمکی تحویل دهد و مدتی در منزل یحیی تحت نظر و مراقبت بود. فضل بن یحیی نیز از امام جز عبادت و روزه ندید تا اینکه این خبر به هارون رسید و فضل را از محبت نسبت به امام منع کرده و و دستور شهادت حضرت را داد. فضل نیز به چنین کاری اقدام نکرد و در نهایت به خاطر محبت به امام مجازات شد. در نهایت عبد صالح خدا مظلومانه در ۵۵ سالگی به دستور هارون مسموم و به شهادت رسید.
نظر شما