تحولات لبنان و فلسطین

از ورودی بست‌ها تا به درهای مطلای روضه منوره برسیم، از چند در می‌گذریم. درهایی از جنس چوب یا نقره، ساده، منبت، مینا شده یا مزین به طلا؛ اما پیش چشم ما که زائر آستان رضاییم، همه، درهای عزیز خانه دوست هستند.

من ترک خاک‌بوسی این در نمی‌کنم

درگاه متبرکی که به ما خوش‌آمد می‌گوید و خبر از رسیدن می‌دهد؛ برای همین، گاه پاها همان جا در آستانه می‌لغزد و زانوها می‌شکند. آستانه‌ای که خاطره دست‌های مسح‌کننده بسیاری را در خود حفظ کرده و صاحبان منتظر و مضطر را چون مادری در آغوش باز خود می‌پذیرد.زائرانی که بسیاری تنها به شوق نثار بوسه ای بر این آستان خود را از راه های دور رسانده‌اند که و با صاحب این درگاه تجدید پیمان کرده‌اند. برابر آنچه در کتاب شمس‌الشموس آمده، در حرم مطهر رضوی یک در طلای مرصع (جواهرکاری‌شده) سه در طلای بزرگ، چندین در نقره و چند در چوبی نفیس وجود دارد که از گذشته‌های دور دارای آداب و ترتیبی بوده‌اند و برخی صاحب داستان و تاریخچه هم هستند.

درهایی که یک به یک گشوده می‌شدند

درست است که این روزها آستان علی بن موسی‌الرضا(ع) پیوسته روشن است اما در گذشته‌، درهای حرم مطهر رضوی همواره باز نبوده و بستن و باز کردن آن‌ها آداب و تشریفاتی داشته است. براساس تشریفات حرم مطهر در دوره صفویه معمول این بوده به جز شب‌های جمعه و ایام اعیاد و مناسبت‌های مذهبی مانند شب ولادت یا شهادت ائمه معصوم(ع) و شب‌های ماه مبارک رمضان، درهای حرم منور امام رضا(ع) در باقی ایام سال چهار ساعت پس از غروب بسته و سحرگاه باز می‌شده است. این ساعت در زمستان و تابستان به‌خاطر تغییر طول روز متفاوت بوده و معمولاً در زمستان‌ها درهای حرم مطهر دیرتر بسته می‌شده است. آن‌طور که آمده است، در این اوقات نیم‌ساعت پیش از پایان ساعت، یک نفر مقابل در حرم مطهر و رواق‌های چهار طرف می‌ایستاده و با صدایی بلند و رسا چنین می‌خوانده است: «ایها المؤمنون فی امان‌الله، ایها الحاضرون فی امان‌الله». سپس همه درها به‌جز در پایین پای مبارک حضرت(ع) که آخرین در خروجی بوده، یک‌به‌یک بسته می‌شده‌اند. با خلوت‌شدن حرم، فراشان جارو به دست سر می‌رسیده، از رواق مسجد بالاسر تا پایین پای مبارک را جارو می‌کشیده‌اند.  پس از جارو و غبارروبی همه خدام دوباره به صف می‌شده و جعبه‌ای را که کلید طلای آخرین در، درون آن قرار داشته، با احترام دست به دست می‌کرده تا به سرپرست خدمه و کشیک که آخرین فرد ایستاده بوده است، برسانند و او درِ پایین پا را قفل کند. پس از قفل این در، باقی درها نیز با آدابی اینچنین قفل می‌شده است. در سحرگاه و دو ساعت مانده به اذان صبح نیز باز همه خدام جمع می‌شده و درها را با همین ترتیب باز می‌کرده‌اند.

درهایی که میهمان موزه شده‌اند

در سفرنامه ابن‌بطوطه که به سال ۷۳۴ قمری سیاهه شده، توصیف حرم مطهر رضوی با این کلمات آغاز شده است: «در ورودی حرم را نقره‌کاری کرده و پرده ابریشم زردوزی بر آن آویخته‌اند». او در ادامه از دری حرف می‌زند که گویا بین سقاخانه و دارالسیاده فعلی باز می‌شده و اطلاعی از آن در دست نیست. به جز درهایی مطلا، نقره و چوبی که اکنون در وقت زیارت در حرم مطهر رضوی مشاهده می‌کنیم، درهای دیگری متعلق به این آستان از گذشته‌های دور بوده‌اند که برخی اکنون در موزه نگهداری می‌شوند و برخی تنها نامشان در اسناد دیده شده است. به عنوان مثال سه در چوبی نفیس دیگر با نام‌های در چوبی گره‌چینی مشبک متعلق به دوره تیموری در محل مسجد بالاسر، در چوبی گره‌بندی متعلق به عهد صفوی در محل صفه شاه طهماسبی بین رواق دارالفیض و توحیدخانه و در چوبی منبت گره‌بندی از آثار اوایل قرن دهم در حرم مطهر رضوی نصب بوده که اکنون در موزه نگهداری می‌شوند. علاوه بر آن، در نفیسی مزین به اشعاری به خط میرعلی حسینی، بین دارالسیاده و دارالحفاظ نصب بوده که از سرنوشت آن هم خبری در دست نیست.

بوسه زن بر این در و پا نه به فردوس برین

در دو روی پایین پای مبارک، نخستین در طلای حرم مطهر رضوی است که در حال حاضر در موزه نگهداری می‌شود. این در جواهرنشان که به دستور شاه عباس صفوی در پایین پای مبارک نصب شده بوده، داستانی نیز با خود به همراه دارد. داستانی که از کشمکش‌های پایان دوره افشاری و هرج‌ومرج خراسان خبر می‌دهد؛ وقتی نادر میرزا افشار برای تأمین مخارج لشکرش طلا و جواهرات آن را به یغما می‌برد و سال‌ها بعد در 1284قمری به هزینه دوست‌علی‌خان معیرالممالک دوباره طلاکاری شده و در جای خود نصب می‌شود. این در از سال1354 به موزه منتقل شده است.

دومین و معروف‌ترین در حرم مطهر رضوی نیز در جواهرنشان فتحعلی‌شاهی است. گویا این در که با طلای خالص و جواهرات بسیاری زینت شده، به سال ۱۲۳۳ هجری‌قمری، پس از پیروزی فتحعلی‌شاه بر فتح‌خان افغان، وزیر محمودشاه درانی، در تهران ساخته و وقف آستان مقدس رضوی شده است. گفته می‌شود این در را میرزاعبدالله خان امین‌الدوله به مشهد آورده است و ابتدا توسط میرزاهدایت‌الله مجتهد در پای ضریح نصب می‌شود، اما بعدها جای آن تغییر می‌کند. در جواهرنشان دارای چند کتیبه ادبی است که روی یکی از آن‌ها این ابیات نقش خورده است: «شه خلدآشیان فتحعلیشاه /که بادا روح او با روح توأم/ دری از زر خالص پیشکش کرد/ بسبط اشرف اولاد آدم/ جسارت‌پیشه سالارش به یغما/ ببرد و کرد از دینار و درهم/ حسام‌السلطنه سلطان مراد آنک/ بود عم شهنشاه معظم/ (این مصراع کنده شده است) / ز زر و گوهر آوردش فراهم/ در پایین پای خسروی باش/ به تاریخ طرازش گفت خرم». مضمون این ابیات به‌ویژه آنچه در مصراع پنجم آمده، نشان می‌دهد این در نیز اگرچه درِ اهدایی فتحعلی‌شاه است، یک‌بار به غارت رفته و از نو بنیان شده است.

دیگر در دو روی آستان علی بن موسی‌الرضا(ع) که اکنون در موزه است، درِ ملمع وقفی ناصرالدین شاه قاجار است. این در به سال 1372 قمری وقف حرم امام رضا(ع) شده است. در حاشیه و روی قاب‌های این در 19بیت از قصیده میرزا محمد علی خان سروش آمده است. آخرین بیت آن با مضمون «بوسه زن بر این در و پا نه به فردوس برین» است و زمان نصب روی آن درج شده است. این در آن‌طور که احتشام کاویان تعریف می‌کند، در دوره پهلوی به‌دلیل دست‌کشی و بوسه زیارت‌کنندگان بر آن‌ ساییده شده و ریخته بوده، ازاین‌رو تصمیم می‌گیرند درها را مرمت و برای پیشگیری از وقوع دوباره، روی آن طلق و شیشه نصب کنند. این در دو بار مرمت و بازسازی و سپس به موزه منتقل شده است.

وقف‌های سیمین و مطلاهای قلمکار

از عهد قاجار به بعد، درهای زرین و سیمین نفیسی به مجموعه حرم مطهر رضوی افزوده می‌شود. درهای دوره قاجار بیشتر با روکش نقره بوده‌اند که در دوره پهلوی با درهای مطلای قلمکاری شده تعویض شده‌اند. برای نمونه دو در نقره در حرم مطهر گویا اهدایی همسران ناصرِ صاحبقران قاجاری هستند. در شرح داستان نخستین این درها آمده: انیس‌الدوله وقتی به سال ۱۲۸۴ قمری به پای‌بوسی آستان مقدس حضرتش(ع) مشرف شده، دستور داده دری که از دارالسیاده به مسجد گوهرشاد باز می‌شود را نقره و روی ترنجی‌های آن، آیات قرآن مجید و اخبار معتبره نقش کنند.روی این در همچنین ۲۳بیت شعر حکاکی شده که مطلع ابیات آغازین آن چنین است: «نور حق، طور تجلی، پورِ موسی شاه طوس/ شبل زهرا، سبط پیغمبر، سلیل حیدرا/ مظهر یزدان، خداوند قضا، فرمان رضا/ کاستان عالیش از عرش اعظم برترا/ علت ایجاد عرش و کرسی و لوح و قلم/ باعث تکوین خاک و آب و باد و آذرا...» می‌گویند انیس‌الدوله برای حفاظت و نظافت این در، در آن روزگار نایب‌الخدمه‌ای تعیین می‌کند و ثلث طلای بازار زرگران مشهد را نیز خریده، وقف این در کرده و تولیت آن را به آستان قدس رضوی می‌دهد. در آستان خورشید پس از انیس‌الدوله گویا بانو امین اقدس نیز در یک سفر زیارتی دیگری که به سال ۱۳۰۷ قمری توفیقش را یافته، تصمیم می‌گیرد یادگاری نقره‌کوب از خود باقی بگذارد. قرعه به نام دری می‌افتد که از دارالسیاده به سقاخانه باز می‌شده است. روی این در که ارتفاع آن سه متر و عرض آن بیش از دو متر است، حدیث «انا مدینه‌العلم و علی بابها» نقش خورده و روی کتیبه طلایی که دارد، این ابیات جاودان مانده است: «به‌درگاه رضا(ع) در دولت شه ناصرالدین/ کرد این در را مهین‌بانوی عظمی نقره‌آذین/ بهر تاریخش یکی آمد سروش از عرش و گفتا/ از امین اقدس این درب مقدس یافت آیین».

آمده است که براسا  نقش نقره یک از درها را هم نذری ناصرالدین‌شاه نوشته‌اند. مؤتمن‌السلطنه درباره درِ نقره صحن کهنه می‌نویسد: «این در که به کفشداری بزرگ مفتوح است، در سال ۱۳۲۳ قمری وقتی مرحوم حاج‌میرزا کاظم‌آقا مجتهد تبریزی، داماد ناصرالدین‌شاه متولی آستان قدس بود، نصب شد. در آن روزگار من 13ساله‌ای بودم در رکاب پدر. خاطرم هست در یکی از ایامی که شاه به مشهد مشرف شده بودند، هر روز دومرتبه بی‌نوکر و خدم به زیارت حرم امام(ع) می‌شتافتند و در کفشداری بزرگ صحن کهنه روزی مشغول جفت‌کردن کفش زوار می‌شدند که یک روز تصمیم گرفتند در آن کفشداری را نقره نمایند».

در نقره دیگری هم در کفشداری صحن کهنه وجود دارد که ارتفاع آن دو متر و ۷۰ سانتیمتر و عرض آن یک متر و ۷۰ سانتیمتر است که گویا یادگار محمدشاه قاجار است. در شرح احوال این در آورده‌اند: «در سال۱۲۵۲ هجری‌قمری به دستور حاج‌موسی‌خان متولی‌باشی آستانه ساخته شده و قصیده‌ای بر آن می‌نگارند». ناگفته نماند، بیشتر درهای نقره با بیت‌هایی آذین شده‌اند که یکی از زیباترین آن‌ها شعر نقش‌خورده روی دری بوده که از ایوان طلای صحن کهنه به سقاخانه باز می‌شده است: «قدسیان بهر سلامش قافله در قافله/ عرشیان بهر طوافش کاروان در کاروان/ بار بندند هر دم جانب ارض و سما/ بال بگشایند هر گه بر مکان و لامکان».

همان‌طور که در ابتدا آمد، به جز درهای نقره و مطلای معروف، حرم چند در چوبی معروف نیز دارد که قدیمی‌ترین آن‌ها در چوبی دارالسیاده، یادگار دوره ایلخانی است. این در که از چوب شمشاد و چنار منبت‌خورده ساخته شده، دارای چند کتیبه است که روی یکی از آن‌ها سال ساخت و نصب ۷۳۵ هجری قمری حک شده و گویا هنر دست استاد علی نجار نیشابوری بوده است. محل نصب این در، ورودی دارالسیاده از سمت ایوان طلای صحن عتیق بوده و چون سالیان بسیار به‌عنوان شیئی مقدس به آن توجه می‌شده، به «درِ قاضی‌الحاجات» نیز مشهور است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.