بیست و دوم ذیالحجه سال 60هجری، سخن امیرمؤمنان(ع) درباره نحوه شهادت یار باوفایش، میثم تمار تحقق پیدا کرد و او را که هر چند پیرمردی سالخورده بود اما با ایمانی قوی حتی بر سر چوبه دار از علی(ع) و فضائل او سخن میگفت؛ به شهادت رساندند، در حالیکه بدترین و شدیدترین شکنجهها را در حق ایشان روا داشته بودند. گفتوگوی ما با خانم دکتر مرضیه محمدزاده، کارشناس تاریخ اسلام درمورد آن یار باوفای ولایت است.
میثم تمار، گنجینه اسرار امیرمؤمنان(ع)
دکتر محمدزاده در ابتدا با تأکید بر اینکه میثم رازدار امیرمؤمنان(ع) بود، میگوید: میثم بن یحیی تمار اسدی، از یاران بزرگوار امیرمؤمنان(ع) و امام حسن و امام حسین(ع) است. او یار ایرانی و غلام آزاد شده امیرالمؤمنین(ع) است. نه تنها خود او مسلمانی فداکار و پاک و شیعهای وفادار و خالص بود که خاندانش نیز چنین بودند و لیاقتهای والایی پیدا کردند. او 6پسر داشت و نوههایی که همگی همانند پدران خود در صراط مستقیم و تبعیت از اهلبیت(ع) و رهبری امامان معصوم(ع) بودند و روایات بسیاری از ائمه(ع) توسط آنان نقل شده است. میثم تمار صاحب سرّ امیرمؤمنان علی(ع) و محرم راز او در خلوت و جلوت بود. او انیس امام بود و با روح خدایی امام آشنایی داشت و گفته شده او نزد علی(ع) همانند سلمان نزد پیامبر(ص) بود. او صاحب راز امیرمؤمنان(ع) بود و آن حضرت او را از حوادث آینده خبر داده بود و میثم گاهی برخی از آنها را برای مردم بازگو کرده و مایه تعجب آنان میشد.
ایشان ادامه میدهد: میثم را یکی از مؤلفان شیعه میدانیم. او نزد امیرالمؤمنین(ع) علم تفسیر قرآن را آموزش دیده و از معارفی که در این سالها آموخته بود کتابی تدوین کرد که پسرش آن را روایت کرده است. او بهخاطر علاقه و نزدیکی که به امیرمؤمنان(ع) داشت احادیث زیادی شنیده بود و طبق نقل تاریخ و آنچه در سفینهالبحار آمده، حتی کتابی که مجموعهای از احادیث بود تألیف کرده است، اما متأسفانه از نوشتههای او چیزی باقی نماند و راویان دیگر هم بهخاطر درک نکردن موقعیت و اهمیت آن، به نقل از او نپرداختند و بیشتر آنها از دسترس دور ماند. اندکی از روایات میثم در کتابهای حدیث نقل شده است. پسرانش یعقوب و صالح از نوشتههای او روایت نقل میکردند. بسیاری از روایات در مورد فضائل زیارت سیدالشهدا(ع) در آن دوران سخت از خاندان میثم تمار نقل شده است.
صحابی باوفای امیرمؤمنان(ع)
این کارشناس تاریخ اسلام ادامه میدهد: میثم را صاحب علم اجل یا علم منایا و بلایا میدانند. این علم یعنی دانش و آگاهی از عاقبت افراد و اینکه میثم میدانست هر فردی چه زمانی به اذن خدای متعال میمیرد. این علم را امامان معصوم(ع) به آنهایی که آمادگی، استعداد، رازداری، ظرفیت و کشش آن را داشتند، میآموختند و میثم تمار، دستپرورده این مکتب بود.
دکتر محمدزاده تشریح میکند: امام علی(ع) میثم را از چگونگی شهادتش، قاتلش و حتی آویخته شدنش به درخت نخل آگاه کرده و به او بشارت داده بود پاداش مقاومت او آن است در آخرت کنار امام در درجهای شایسته خواهد بود. در روایتی نقل شده در وسائلالشیعه و همینطور مستدرک الوسایل، به نقل از میثم آمده است امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) مرا صدا زد و فرمود: چگونه خواهی بود اگر عبیدالله بن زیاد، تو را به بیزاری جستن از من وادارد؟ عرض کردم: ای امیرمؤمنان! به خدا سوگند که هرگز از شما بیزاری نمیجویم. فرمود: به خدا قسم که در این صورت تو را میکشند و به دار میآویزند. عرض کردم: صبر میکنم و این در راه خدا چیزی نیست. فرمود: ای میثم! در این صورت با من در یک درجه خواهی بود». در روایت دیگری آمده است: امیرالمؤمنین(ع) از مسجد جامع کوفه بیرون میآمد و نزد میثم تمار مینشست و با او سخن میگفت. آن حضرت(ع) روزی به میثم فرمود: ای میثم به تو بشارت دهم؟ گفت: به چه چیز ای امیرمؤمنان؟ فرمود: به اینکه تو در حالی که به دار آویخته شدهای خواهی مرد، میثم گفت: ای مولای من در آن حال من بر روش اسلام هستم؟ حضرت فرمود: آری.
وعده امیرمؤمنان(ع) به شهادت میثم تمار عملی شد
این استاد حوزه و دانشگاه یادآور میشود: میثم تمار در انتظار شهادت بود و امام علی(ع) در مقاطع مختلفی خبر شهادت میثم را به وی یادآوری کرده بود. نقل شده میثم تمار یک روز صبح خدمت امام علی(ع) رسید. امیرالمؤمنین(ع) به او فرمود: «به خدا قسم روزی را میبینم که بهخاطر دوستی با من، دست و زبانت را میبرند و تو را از نخل آویزان میکنند». در نهایت 20سال پس از آن، هنگامی که امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن مجتبی(ع) به شهادت رسیده بودند، میثم برای ملاقات امام حسین(ع) به سمت مدینه حرکت کرد و در نهایت پیشگویی امام علی(ع) در مورد شهادت او به واقعیت پیوست و آن یار وفادار به شهادت رسید.
دکتر محمدزاده تصریح میکند: میثم تمار یکی از چهرههای برجسته تاریخ اسلام بود. او نماد اخلاص و فدا شدن در راه ولایت و مقتدای خود امیرمؤمنان(ع) و خاندان معصوم نبوی است. او تا آخرین لحظات زندگی خود حتی هنگامی که بر بالای درخت خرما به صلیب کشیده شده بود و اعضای مبارکش را قطع میکردند، باز هم از حضرت علی(ع) و فضیلتها و منقبتهای او سخن میگفت و در نهایت با فاصله کمی از نهضت سیدالشهدا(ع) به شهادت رسید. ابن زیاد با هدف تهدید و ترساندن مدافعان حضرت علی(ع) اجازه نمیداد پیکر مطهر میثم تمار از دار پایین آورده و دفن شود. او نمیدانست پیکر میثم بر سر دار، درس یقین و پایداری در راه حق بود. در نهایت نیز چندی بعد توسط علویان بهطور مخفیانه پایین آورده و به خاک سپرده شد.
نظر شما