ترور دو تن از رهبران مقاومت لبنان و فلسطین سناریوهایی را در برابر رژیم صهیونیستی ترسیم می کند که هر دو به یک نتیجه واحد منجر می‌شود.

المیادین بررسی کرد؛ سناریوهای احتمالی پس از ترورهای اخیر رژیم صهیونیستی/ پنج دهه انباشت ناکامی

به گزارش قدس آنلاین المیادین امروز در گزارشی نوشت: اسماعیل هنیه رهبر شماره یک جنبش حماس و فؤاد شکر دومین مرد تاثیر گذار در حزب الله بود که ریخته شدن خون آنها ممکن است زمینه ورود به یک جنگ منطقه‌ای را فراهم کند.

اقدام رژیم صهیونیستی به ترور اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس و فؤاد شکر فرمانده جهادی حزب‌الله فواصل زمانی نزدیک به هک تردیدهای زیادی را در مورد زمانبندی و اهداف رژیم صهیونیستی از این ترورها ایجاد می‌کند.

در این حوادث می‌بینیم که رژیم صهیونیستی مجدداً بر سیاست ترور متمرکز شده و این نتیجه سفر اخیر بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر این رژیم به واشنگتن است که در آن دولت بایدن تضمین این ترورها را به تل‌آویو داد.

رژیم صهیونیستی با این ترورها به دنبال تصویر سازی برای پیروزی خود و نتانیاهو است، چرا که طی ده ماه اخیر نتوانسته پیروزی راهبردی را در عرصه میدان جنگ دست بیاورد و علاوه بر جنگ در غزه، دامنه جنگ به مناطق شمالی نیز کشیده شده است.

این مقاله تاکید کرد که احتمالاً ترور هنیه در تهران در چارچوب یک طرح آمریکایی، صهیونیستی و انگلیسی است تا ایران را به نوعی وارد جنگ کند تا شاید بتواند قدرت آن را تحلیل برده و یک تحول جدید در منطقه رقم بزند.

المیادین می‌افزاید که رژیم صهیونیستی در جبهه شمالی تلاش کرد از حادثه موشکی مجدل شمس سوء استفاده کرده و آن را به عنوان ضربه‌ای به حزب الله توجیه کند. همچنین حادثه ترور فؤاد شکر را به عنوان ترمیم چهره بازدارندگی خود از زمان جنگ ۲۰۰۶ به کار برد و تلاش کرد بازدارندگی از دست رفته خود را در غزه و بعد از جریان طوفان الاقصی بازیابد.

بنا بر این گزارش این دو حادثه می‌تواند دامنه جنگ را گسترش داده و منطقه را به بویژه در شرایط ملتهب کنونی به سمت جنگ فراگیر سوق دهد. تمامی اطلاعات موجود نشان می‌دهد که منطقه در سایه سیاست‌های تند و بی‌سابقه راست افراطی در سرزمین‌های اشغالی در حالت التهاب قرار دارد و از سوی دیگر ایران و حزب الله آمادگی خود را برای پاسخ نسبت به این ترورها نشان داده اند.

تجربه نشان داده که تل‌آویو از سال‌ها پیش وقتی قدرت بازدارندگی خود را از دست می‌دهد، دست به ترور شخصیت‌های نظامی و سیاسی در محور مقاومت فلسطین و لبنان می‌زند.

رژیم صهیونیستی به بهانه دفاع از موجودیت و بقای خود رفتار وحشیانه‌ای را در پیش گرفته است و این موضوع نشان می‌دهد که تل آویو نمی‌تواند پیروزی را بر اساس مفهوم کلاسیک خود به دست آورد یا سرزمینی را به شکل دائمی اشغال کند، از این رو برای به دست آوردن دستاوردهایی برای خود دست به ترور شخصیت‌های سیاسی یا نظامی می‌زند تا چیزی برای ارائه به جامعه صهیونیستی داشته باشد.

از نگاه تاریخی نیز روند این ترورها سی سال است که رو به افزایش است و در طول این سال‌ها از یک سیاست حاشیه‌ای به یک سیاست محوری تبدیل شده است. تل آویو با این سیاست می‌خواهد اعتماد و اطمینان را به جامعه صهیونیستی بازگرداند و وانمود کند که تل‌آویو گرچه در عملیات طوفان الاقصی شکست خورده، اما قدرت هدف قرار دادن رهبران مقاومت فلسطین و لبنان را دارد.

سناریوهای احتمالی

پس از ترور اسماعیل هنیه و فواد شکر دو سناریو مطرح است؛

سناریو اول اینکه نتانیاهو می‌خواهد از طریق راهکار ترور به افکار عمومی نشان دهد که در محقق ساختن اهدافش مصمم است و این ترورها تصویری از یک پیروزی است.

سناریو دوم اینکه نتانیاهو و شرکای وی این اقدام را فرصت خوبی برای احیای بازدارندگی از دست رفته خود می‌دانند و قصد دارند همچنان به این سیاست ادامه دهند.

سوالی که اینجا مطرح است این است که آیا این ترورها برای اقناع افکار عمومی رژیم صهیونیستی به عنوان پیروزی کافی است؟

بر اساس سناریوی اول، افکار عمومی جامعه صهیونیستی در تقابل با این ترورها به دو قسمت تقسیم می‌شود، اول اینکه این ترورها در افکار عمومی صهیونیست‌ها تاثیر می‌گذارد و تصویر شکست تل آویو در هفتم اکتبر را تغییر می‌دهد. برخی رفتارها در داخل سرزمین‌های اشغالی بعد از ترورهای اخیر این برداشت را ایجاد می‌کند.

اما بخشی دیگر از جامعه صهیونیستی، موسسات امنیتی و نظامی آنها واقعیت را از دو جنبه اطلاعاتی و استراتژیک درک می‌کنند و معتقدند ترورها گرچه انتقام جویانه و تاثیرگذار است، اما تاثیری در اقدامات مقاومت و آینده منطقه ندارد.

آنها معتقدند این ترورها تاثیر راهبردی در بلند مدت بر نیروی مقاومت و جنگ آنها برضد رژیم صهیونیستی ندارد، بلکه این مساله یک بازدارندگی تاکتیکی به شمار می‌رود و فقط برای ارائه چهره‌ای انتقام جویانه در افکار عمومی جامعه صهیونیستی قابلیت مصرف دارد.

از لحاظ تاریخی رژیم صهیونیستی طی ۵۰ سال گذشته شخصیت‌های فلسطینی و حتی لبنانی مختلفی را ترور کرده اما تجربه نشان داده این سیاست شکست خورده است و تاثیری ندارد چرا که مقاومت فلسطین و لبنان به سرعت فرماندهان جدید تولید و جایگزین می‌کند.

سناریوی دوم این است که تل‌آویو پس از این دو ترور می‌خواست پیامی را به منطقه برساند و آن این که برای یک درگیری گسترده در هر سناریو محتمل آماده است.

رژیم صهیونیستی با انجام این ترورها به مقاومت چنگ و دندان نشان داده و نتانیاهو منطقه را به لبه پرتگاه کشاند و آن را در برابر یک درگیری گسترده قرار داد، اما ظاهراً فراموش کرده که در تحقق دستاوردهای خود شکستی سنگین خورده و بعد از گذشت ۳۰۰ روز از جنگ نتوانسته اسیران خود را آزاد کند و در جبهه شمالی با لبنان هم شکست خورده و در مقابله با پهپاد های یمنی‌ها هم با شکست مواجه شده است.

نتیجه آن که منطقه در برابر فصل جدیدی از تحولات است که یا به سمت یک درگیری گسترده می‌رود و یا به سمت یک توافق نهایی و فراگیر. اما در هر صورت این دو ترور نشان داد که گردن‌کشی رژیم صهیونیستی آینده‌ای ندارد و اشغالگران با وجود تمامی جنایت‌هایی که علیه فلسطینی‌ها انجام می‌دهند، رو به زوال هستند.

منبع: خبرگزاری مهر

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.