جلسه شرح صحیفه سجادیه با سخنان حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد حاج علی اکبری؛ رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه طبق روال هر هفته، شامگاه دوشنبه ۹ مهر در مجموعه فرهنگی سرچشمه برگزار شد که گزیده مباحث آن را در ادامه میخوانید؛
در بحث جاری صحیفه سجادیه در دعای مکارم الاخلاق قطعهای میخواندیم که در این قطعه درخواستهای بسیار عالی و البته پر از محبت در قالب صمیمانه و بسیار لطیف در پیشگاه خدای متعال برای رسیدن به یک زندگی توحیدی ناب مطرح میشود.
در این بخش خواندیم که حضرت فرمود: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ ادْرَأْ عَنِّی بِلُطْفِک، وَ اغْذُنِی بِنِعْمَتِک، وَ أَصْلِحْنِی بِکرَمِک، وَ دَاوِنِی بِصُنْعِک، وَ أَظِلَّنِی فِی ذَرَاک، وَ جَلِّلْنِی رِضَاک». قرار بود این جلسه تعبیر «وَ جَلِّلْنِی رِضَاک» را توضیح دهیم. نمیدانستیم این بحث تناسب پیدا خواهد کرد با شهادت این سید عالیقدر و بحث ما درباره یکی از جلوههایی خواهد بود که خدای متعال این دعای امام سجاد(ع) را درباره او مستجاب کرد. این تعبیر «جللنی رضاک» یعنی شما از خدای تعالی درخواست میکنید سر تا قدمم در پوشش رضای خدا قرار بگیرد. این درخواست خیلی بزرگ است. «جللنی» یعنی لباس سرتاسری که از سر تا قدم را در بر میگیرد. حضرت میفرماید سر تا پای وجودم در پوشش رضای تو باشد. اینجا شما درخواست رضای الهی را میکنید.
دو معنای عبارت «جللنی رضاک»
دو معنا در اینجا قابل تصور است؛ معنای اول معنای مفعولی است. «جللنی رضاک» یعنی به گونهای قرارم بده که مرا بپسندی. این معنای اول است؛ یعنی افکار و اندیشههای من مورد رضای تو باشد، نیت من مورد رضای تو باشد، ساختار شخصیتی من به گونهای باشد که تو بپسندی، اعمال من به گونهای باشد که تو میپسندی. پس یک معنای عبارت این است که من آنگونه شوم که تو میپسندی. یکی از نکتههایی که شخصیت انسان مومن را در محیط رضای الهی قرار میدهد کلیدواژه جهاد است و در موضوع جهاد هم مجاهدت به معنای خاص یعنی سینه به سینه با دشمنان خدا جنگیدن. وقتی با دشمنترین دشمنان خدا در یک نبرد جدی قرار میگیری یعنی وارد منطقه اصلی رضای خدا شدی.
معنای دوم معنای فاعلی است؛ معنای فاعلی یعنی من را به گونهای قرار بده من از تو راضی باشم. این خودش یک عالم دیگری است؛ یعنی تمام وجود من، ظاهر و باطن من در مقام رضای تو باشد و از تو راضی باشد، رضایت در برابر فرمان تو، رضایت در برابر مقدرات تو. محیط زیست ما در این عالم محیط ابتلا است یعنی دائما فراز و نشیب است. این ابتلائات وقتی انسانهای خبیث در محیط زیست انسانها مداخله کنند، گسترش پیدا میکند. «جللنی رضاک» یعنی مرا به گونهای قرار بده که در برابر تو به مقام رضا برسم و از تو راضی باشم.
جمع این دو معنا در قرآن کریم در سوره فجر آمده است: «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلی رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی» یعنی انسان مومن از رهگذر ایمان به واسطه ولایت و تربیت الهی که توسط اولیا انجام میشود به جایی میرسد که اسمش نفس مطمئنه است که دیگر در وجود او هیچ اضطرابی، هیچ اختلالی، هیچ شکی، هیچ ترسی، هیچ ناخالصی وجود ندارد. اگر به آنجا رسید این دو ویژگی در او جلوه میکند: «راضیه مرضیه» یعنی نسبت به خدای متعال راضی است و خدای متعال هم از او راضی است. آنچه در این آیه ترسیم شده خیلی عالم عجیبی است.
برای اینکه اهل بیت(ع) خیال ما را راحت کنند امام صادق(ع) فرمود سوره فجر را زیاد بخوانید هم در نماز نافله و هم در فریضه چون این سوره، سوره حسین(ع) است. اگر شما خواستید مصداق اتم نفس مطمئنه را در مقام تجلی شناسایی کنید حسین(ع) است. در دامنه این قله رفیع مومنین قرار میگیرند به حسب سهمی که از زیست و روش حسینی دارند؛ یعنی در نیتشان، در افکارشان، در اعمالشان چقدر سهم بردند، به همان اندازه به این مقام میرسند.
وقتی این آیه قرآن در ساحت امام حسین(ع) میرود شما به نکتهای که من اشاره کردم میرسید یعنی راه نزدیک و میانبر و سریع برای اینکه انسان به مقام رضا به هر دو معنا برسد، جهاد است. در روایت فرمود باب جهاد بابی است که برای اولیای خاص خدا باز میشود. جایزه و پاداش ویژه مجاهد فی سبیل الله چیست؟ شهادت است. اگر مومن در این مسیر برود به مقام شهادت میرسد. وقتی به مقام شهادت رسید، بالاتر از آن چیزی نیست.
سیدحسن نصرالله معجزه تربیت اسلام ناب بود
آنچه اتفاق افتاده عادی نیست. این قربانی در پیشگاه خدای متعال از مصادیق ذبح عظیم است. برای اینکه شما این مطلب را خوب تلقی کنید کافی است فقط متن پیام اماممان را با دقت بخوانید. من به شما عرض کنم؛ خیلی مانده تا این شخصیت بزرگ شناخته شود. سیدحسن نصرالله کیست؟ رهبری فرمودند برای دنیای اسلام، شخصیت باعظمتی بود. فخر شیعه بود. بنابراین شهادت او یک شهادت عادی نیست. فرمودند برای حزبالله یک رهبر کمنظیر بود، برای جبهه مقاومت یک پرچمدار برجسته بود.
شما در یک کلمه میتوانید بگویید سیدحسن نصرالله معجزه تربیت اسلام ناب، معجزه تربیت مکتب امام حسین(ع) بود که واقعا در محیط ظلمانی روزگار ما درخشید. سیدحسن نصرالله خوب توانست نور ولایت الهی را منعکس کند. دنیای معاصر در جمال نصرالله، در طلعت نصرالله جمال ولایت الهی را تماشا کرد و خیلیها با دیدن او مسلمان شدند. او حجتالاسلام است. بقیه اسمش را دارند ولی او حقیقتش را داشت یعنی وقتی او را میدیدند دلشان به حقیقت ولایت نزدیک میشد.
اساسا دنیای معاصر یک چهره تابناک را از دست داد. اگرچه ایشان به حسب ظاهر از دست رفت ولی شهید تازه به دست میآید. تعبیر «آغاز نصرالله» بسیار تعبیر دقیقی است. حالا خواهید دید سیدحسن نصرالله، سید مقاومت با دلهای مردم عالم چه خواهد کرد. این خصوصیت شهادت است. وقتی شخصیتی به مرتبه شهادت رسید الهامبخشیاش، وحدتآفرینیاش به صورت عجیبی افزایش پیدا میکند.
نظر شما