47 نفر از سناتورهای جمهوریخواه آمریکایی در نامهای سرگشاده به مقامهای ایران، هشدار دادند که هرگونه توافق هسته ای میان آمریکا و ایران تنها تا پایان دوره ریاست جمهوری باراک اوباما دوام خواهد داشت.
این سناتورها، مقامهای ایران را ناآشنا به قانون اساسی آمریکا خوانده و گفته اند، هرگونه توافقی در صورت تأیید نکردن کنگره عملی نخواهد شد و تنها در کاخ سفید باقی خواهد ماند و رئیس جمهور بعدی آمریکا به راحتی می تواند با حرکت خودکار، این توافق را به طور کلی لغو کند و کنگره نیز می تواند مفاد این توافق را در زمان دلخواه تغییر دهد.
این نامه لحنی تند، قاطع و تهدید آمیز دارد، اما نگاه دقیق تر به اصل این رخداد و محتوای این نامه خود پرسشهایی را مطرح میکند که به روشن شدن فضای واقعی پشت این نامه کمک میکند. اساسا اگر کنگره در اختیار جمهوری خواهان درباره نقش و تأثیر گذاری خود در توافق هستهای با ایران مطمئن است، چرا تا این حد از وقوع آن و امضای یک توافق هستهای جامع با ایران نگران و خشمگین است. آن گونه که سناتورهای تندرو جمهوری خواه ترسیم کردهاند، به راحتی میتوانند مانع از اجرای این توافق شود. به گفته آنها، چنین توافقی باید به تصویب کنگره برسد تا قابلیت اجرا داشته باشد.علاوه بر این، آنها تأکید کردهاند که مفاد این توافق را تغییر خواهند داد. در همین بخش دو موضوع قابل توجه است. نخست آنکه یک سفسطه بزرگ در این نامه وجود دارد. سناتورهای آمریکایی توافق هستهای را توافق میان ایران و آمریکا دانستهاند، حال آنکه اساسا توافق جامع هستهای که از دل مذاکرات جاری به دست آید، توافقی بین ایران و گروه 1+5 به نمایندگی از شورای امنیت سازمان ملل متحد خواهد بود، نه توافقی بین ایران و آمریکا.
طرفهای مذاکره با ایران پنج قدرت جهانی دارای حق وتو در شورای امنیت هستند که سناتور های آمریکایی نقش جایگاه وظرفیت آنها را نادیده گرفته و منکر شدهاند. این موضوع بی تردید واکنش دیگر اعضای گروه 1+5 و کشورهای ذینفع در حصول توافق هستهای با ایران را هم در پی خواهد داشت.
علاوه بر این، مدیریت این مذاکرات را مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا برعهده دارد. پس این مذاکرات و توافق حاصل از آن از پشتوانه اجرایی محکمتری از خواست و رفتار یک دولت و کشور برخوردار است.
از سوی دیگر چنین توافقی حتماً شامل راهکارهای سیاسی و حقوقی معطوف به پرونده ایران در شورای امنیت و قطعنامههای این شورا و همچنین نظام حقوقی و فنی آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای حکام آن خواهد بود. هر توافقی با هر مدت زمانی در وهله نخست میباید شامل برطرف شدن تحریمهای یک جانبه آمریکا و اروپا و سپس تحریمهای ناشی از قطعنامههای شورای امنیت باشد و این ساختار به راحتی نمیتواند از سوی کنگره آمریکا دگرگون شود.
نباید فراموش کرد که هر توافق و معاهدهای دو یا چند طرف مختلف دارد که ذیحق هستند و نقض تعهدات یا تغییر آنها منوط به رأی و اراده یک طرف نیست. اما از سوی دیگر درباره نقش کنگره در تغییر یا تأیید توافق هستهای با ایران و برداشتی که سناتورهای آمریکایی دارند و تطبیق آن با واقعیت میدانی یک تضاد آشکار وجود دارد. جمهوری خواهان ادعا کردهاند که توافق هستهای بدون تأیید کنگره اجرایی نخواهد شد و در کاخ سفید خواهد ماند. در همین حال آنها طرحی را ارایه دادهاند که هفته آینده قرار است در سنا به بحث گذاشته شود. این طرح دولت آمریکا را ملزم میکند تا در صورت توافق هستهای با ایران آن را برای اعلام نظر و تصویب به کنگره ارایه کند. این طرح خود نشان میدهد که در شرایط موجود دولت آمریکا ملزم به گرفتن مصوبه کنگره نیست، ضمن اینکه اوباما هم اعلام کرده، در صورت تصویب این طرح آن را وتو خواهد کرد.
تنها برگی که در اختیار جمهوری خواهان قرار دارد، تحریمهایی است که کنگره علیه ایران اعمال کرده که این مسأله همان طور که مقامها و دیپلماتهای ایرانی تصریح کردهاند، مسأله داخلی آمریکایی هاست و در صورت توافق، ساز و کار حل این مشکل را دولت آمریکا باید طراحی و اجرا کند. در چنین شرایطی انتشار این نامه را باید یک خطای ناشیانه سیاسی از سوی جمهوری خواهان دانست که برآیند تأثیرات معکوس و منفی دعوت آنها از نخست وزیر رژیم صهیونیستی برای انجام شوی تبلیغاتی مضحک علیه ایران بود، با این امید که شاید این بار بتواند در طرف دیگر این معادله، یعنی تهران برای رسیدن به توافق هستهای تردید ایجاد کند.
این یک رفتار کاملاً خارج از عرف سیاسی و دیپلماتیک است که در عالم واقع و میدان عمل به نفع جمهوری اسلامی ایران تمام خواهد شد. ایجاد تردید در ضمانت اجرایی توافق هستهای تنها موجب میشود که مذاکره کنندگان ایران با هوشیاری و دقت بیشتری ضمانتهای محکمتری را مطالبه و اخذ کنند و این مطالبه نیز اکنون کاملاً مستند شده است. از سوی دیگر اکنون جامعه جهانی دیدی روشنتر به نیات و رفتار جنگ طلبان و مخالفان حل مناقشه هستهای با ایران دارند و در صورت شکست این مذاکرات یا نقض توافق احتمالی، نه ایران مقصر شناخته میشود و نه دیگر اجماع یا حتی همراهی با گروههای فشار در آمریکا و اسراییل وجود خواهد داشت. جمهوری خواهان با قلم خودشان مشت خودشان را گشودهاند، بی آنکه در این بازی تبلیغاتی چیزی نصیب آنها شده باشد.
نظر شما