بتدریج، کارهای خانگی به بیرون از خانه، همچون مزرعه راه یافت. آنها در سرما و گرما در کنار همسرانشان کار میکردند و از آن خشنود بودند. مدّتها گذشت و کار زنان اجتماعیتر شد. با افزایش تحصیلات، فعالیتهای اجتماعی زنان افزایش پیدا کرد، اما قضیه به همینجا پایان نیافت، چراکه حتی زنانی با تحصیلات پایین، مجبور شدند به دلیل مشکلات مالی خانواده، بیرون از خانه کار کنند. کار کردن زنان گرچه توانست بخشی از مشکلات مالی را برطرف کند، اما آسیبهای دیگری را برای خانواده فراهم کرد. کودکان ضربههای بسیاری خوردند و تربیت آنها با مشکل مواجه شد. اختلافات بسیاری میان همسران پدید آمد که برخی به پایانیافتن زندگیها ختم شد. بسیاری از زنان شاغل نتوانستند میان کار در بیرون از خانه و مسؤولیتهای زندگی خانوادگی تعادلی برقرار کنند و این نبود تعادل، بسیار خطرآفرین بود. به این ترتیب که هر کدام از زن و مرد، حقوق خاصی برای خودش قایل شد و در زندگی مشترک، همدلی و همدردی از بین رفت. حتی گاهی وقتها کارکردن زنان جنبه تجمّلاتی پیدا کرد. یعنی آنها خواستند به دلیل چشم و همچشمی، شاغل باشند و اشتغالهای بیفایده و سرِ سرگرمی میان زنان پدید آمد. اما براستی، کارکردن زنان بیرون از خانه، تأثیری منفی در زندگی دارد؟ آیا زنان باید در خانه بنشینند تا جا برای کار کردن مردان باز شود؟ نقش دولت در این راه چیست؟
اینها و تعدادی پرسش دیگر، پرسشهایی است که فیروزه صابر، دبیر کارگروه اشتغال و کارآفرینی معاونت زنان و امور خانواده ریاست جمهوری به آن پاسخ خواهد داد. پس با ما همراه باشید.
به عنوان یک مدیر مرتبط با اشتغال خانمها، نظر شما در مورد کارکردن و اشتغال زنان چیست؟
زنان تقریباً نیمی از جمعیت ایران هستند. در جامعه ما که بیش از 60 درصد دانش آموختگان دانشگاههایمان خانم هستند و سرمایه ملی صرف آنها میشود، میطلبد که حتماً در بازار کار و فضای کسب و کار حضور داشته باشند. اساساً توسعه ملی بر اساس کار مشترک زنان و مردان پایهریزی میشود. یعنی قرار بر این نیست که زنان صرفاً مصرف کننده باشند، بلکه باید به عنوان یک نیروی مولد و شاغل در رشد و توسعه ملی سهم داشته باشند.
به نظر شما این کار کردن تأثیری منفی در نقش مادری و مدیریت خانواده دارد؟
تأثیر منفی کار کردن خانمها بر نقشهای مادری و مدیریت، نمیتواند دلیل موجهی داشته باشد، زیرا برخی زنان خانهداری داریم که از لحاظ فیزیکی، حضوری تمام وقت در منزل دارند، اما وقت مفیدی برای تربیت فرزندان نمیگذارند که این موضوع به دانش و مهارت افراد برمیگردد. از سوی دیگر جامعه هم نقش مؤثری در این خصوص میتواند داشته باشد. در دنیای امروز که قرار است زن و مرد برای معاش و برای توسعه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دوشادوش هم کار کنند، جامعه هم با انجام کارهایی از جمله فرهنگ سازی، آگاهی بخشی، قوانین ترغیبی ونهادهای حمایتی مانند ایجاد مهدکودکهای مناسب، باید بخشی از این نیازها را تقبل کند، کاری که در دنیای پیشرفته انجام شده و میشود. در آن ملل، نقش جامعه بسیار پررنگ است.
با آمار بالای بیکاری که در کشور اعلام میشود، آیا باید زنان را مجبور به خانه نشینی کرد تا جا برای کار مردان باز شود؟
اگر زن و مرد را عناصر اجتماعی بدانیم، پس هر دو حق دارند که نقش مؤثری در جامعه داشته باشند. حق دارند از کار، زندگی و معاش بهره مند باشند(که اصل 20 و28 قانون اساسی این موضوع را تصریح میکند) .دلیلی وجود ندارد که مردی بیشتر کار کند تا زنی در خانه بماند. به نظر من اگر این اتفاق هم بیفتد، مصرفزدگی زنان بیشتر میشود و نیروی مولد از بین میرود. هر دو باید باشند، اما جامعه باید نقش مؤثر داشته باشد. این امر به آموزش و مشاوره نیاز دارد، نوع نگاهها باید تغییر کند و جامعه باید ابزار مناسب را در اختیار مردمان بگذارد.
دولت باید چه تمهیدات و امکاناتی برای زنان شاغل ارایه کند؟
در شرایط برابر، زن و مرد باید یکسان باشند و این طور نیست که اولویت با یک جنس باشد. مگر در موارد بسیار خاص و نادر که به محیط بومی منطقه یا موقعیت کاری که فقط آقایان را بطلبد، بستگی دارد. به نظر من دولت در دو سطح وظیفه دارد. یکی در سطح مدیریتی و دیگری در سطح اشتغال کارکنان. متأسفانه در دولت هشتم و نهم تعداد مدیران دولتی زن ریزش زیادی داشت. دولت باید به سطح مدیران و کارشناسان ارشد خیلی توجه کند. چون دیگر به زنان نگاه لوکس و روشنفکری نمیشود، بلکه وجود آنها در مباحث مدیریتی یک ضرورت است. وجود همزمان زن و مرد در جامعه، تعادل رفتاری ایجاد میکند. در سایر موارد باید با زن و مرد به صورت برابر رفتار شود.خانمها به آموزش و مشاوره بیشتری نیاز دارند تا بتوانند خودشان را با شرایط تطبیق دهند، اما در شرایط برابر دیگر نباید انتظار امتیاز خاصی داشته باشند، چون خود زن هم بعد از اینکه به بلوغ فکری رسید و ابزار مناسب اجتماعیاش را پیدا کرد، میتواند در مسیر پیش رود.
شما را به عنوان یکی از کارآفرینان مطرح کشور میشناسیم. چه کارهایی در این مورد انجام دادهاید؟
در حوزه زنان من بیشتر در زمینه کارآفرینی متمرکز بودهام و پایان نامهکارشناسی ارشدم در مورد کارآفرینی زنان در ایران بود که بر اساس آن با چند نفر از دوستان شرکتی را تأسیس کردیم. در آنجا پروژههای مطالعاتی آموزشی و مشاورهای کارآفرینی انجام میدادیم و طرح ملی در حوزه ترویج و کارآفرینی ایران در سال 1381 انجام شد که در ادامه آن تولد انجمن زنان کارآفرین صورت گرفت. در آنجا دو هدف دنبال میشد، یکی توسعه ضرورت مدیریت زنان و دیگری ترویج کسب و کار کارآفرینی در جامعه زنان و بخصوص
دانش آموختگان دانشگاهی.پس از آن ضرورت وجود نهادی ملی احساس شد که به موضوع کارآفرینی چه زنان و چه مردان پرداخته شود. آن نهاد با عنوان بنیاد توسعه کارآفرینی زنان وجوانان شکل گرفت و به صورت تمام وقت در خدمت موضوعاتی هستیم که به
فرهنگ سازی ،مشاوره و ترویج کارآفرینی کمک کند.
اصلاً کارآفرینی یعنی چه؟
کارآفرینی، فرآیندی است که با خلق ایده نو شروع میشود، در مسیری پُر ابهام و خطرخیز قرار میگیرد و با بسیج منابع و امکاناتی که میتواند در اختیار قرار گیرد، تبدیل به کسب و کاری میشود که آن محصول میتواند نوآور باشد. کارآفرینان را در جوامع پیشرفته موتور محرک اقتصادی میدانند، چون نقش های عدیدهای را در جامعه ایفا میکنند.
با توجه به سابقه طولانی کارآفرینی شما برای خانم ها، از فرصتها و تهدیدهای این کار در کشور برایمان بگویید.
بخش عظیمی از فرصتها و تهدیدهای کارآفرینی به جنسیت مربوط نمیشود. شرایط تحریم، بيثباتي و ناامني سياسي، اقتصادي و ضعف، یا حتی سوء مدیریتی که در سطح کلان وجود دارد، خطرپذیری و ريسك را براي كار بالا برده است. اما در همین شرایط سخت و بحرانی، هستند استعدادهایی که قابلیت فعالیتهای کارآفرینانه را دارند.مشکل ما در جامعه این است که چند مورد با هم تداخل پیدا کرده است. یکی استفاده از رانت افراد بسیاری است که میخواهند در کوتاهترین زمان و در شرایط نامناسب به آنچه میخواهند برسند. بحث دیگر مشکلات تولید و تولید کننده و نیروی مولد است. هنوز با وجود این همه تقدیر وتشکر از کارآفرینان، برای ایجاد طرحهای نوآورانه مشکلات بسیاری از ثبت، مالیات، بیمه و... گرفته تا اجرای آن که پروسه طولانی و حتی گاهی نیروی بازدارنده وجود دارد. مورد بعدی وامدهی و بازپرداخت وامهاست. البته این مورد برای خانمها سختتر است، چون بیشتر آنها مالک نبوده و برای ضامن و ... امکانات محدودتری در اختیار دارند.
نظر شما