گروه «سیاست» قدس آنلاین/ کمتر از یک سال دیگر ایران شاهد حضور و ورود کاندیداها برای پست ریاست جمهوری خواهد بود. کاندیداهایی که ملزم به رعایت اصول انقلابی و تامین منافع ملی هستند و همواره در بوته آزمایش قرار دارند و مردم به درستی اعمال، گفتار ورفتار آنها را رصد می کنند. حمایت و اجرای فرامین رهبر انقلاب، انقلابی بودن و انقلابی ماندن از جمله ارزشهایی است که مردم بدان حساسیت ویژه ای دارند. اینکه افراد خود را ولایتمدار نشان دهند خوب است اما مهم ولایت پذیری و پایبند ماندن به این مهم است که در عمل و با اهتمام به بیانات و فرامین مقام معظم رهبری خود را نشان میدهد. قدس آنلاین در گفتگوی پیش رو با دکتر مهدی فضائلی کارشناس مسائل سیاسی به بررسی این موضوع پرداخته که اصولا همراهی و تبعیت رئیس جمهور از رهبر معظم انقلاب چه دستاوردهایی برای مردم و نظام در پی دارد و عدم این همراهی چه خسارت هایی را بر مردم و کشور تحمیل می کند...

از ابتدای انقلاب رئیس جمهور اصولگرا نداشته ایم/ احمدی نژاد را اصولگرا نمی دانم/ هاشمی، خاتمی، احمدی نژاد و روحانی هر کدام به نحوی به برخی فرامین رهبری عمل نکردند

به نظر شما روسای جمهور ما، اعم از اصلاح طلب و اصولگرا تا چه اندازه در اجرای فرامین رهبر انقلاب موفق بوده اند؟

از زمانی که دسته بندی های اصولگرا و اصلاح طلب در جمهوری اسلامی ایران مطرح شده است ما مشخصا رئیس جمهوری که صد درصد اصولگرا بوده باشد نداشته ایم. در مقطعی اینگونه تلقی می شد که آقای احمدی نژاد رئیس جمهوری اصولگرا است  که ایشان خود به نوعی این موضوع را انکار کرده و اذعان کردند که اصولگرا نیستند و تلقی دیگران از اینکه ایشان اصولگراست اصولا درست نبود. لذا  به جرات می توان گفت از دوران بعد از ارتحال حضرت امام خمینی (ره) کشور رئیس جمهوری که منش و خط فکری اصولگرایی داشته باشد و تعریفی که ما از اصولگرا ارائه می دهیم  نداشته ایم. نکته دومی که مساله مهمی است و در جای خود نیازمند آسیب شناسی است، موضوع رای گرفتن از مردم با هر ابزار و دستاویز و وعده و وعید است. زمانی که رئیس جمهور رای لازم را به دست آورده و وارد صحنه اجرایی کشور می شود علاوه بر فراموش کردن برخی از وعده ها متاسفانه توجه خاصی به موضوع مهم تبعیت از مرکزیت نظام که همانا شخص رهبر انقلاب اسلامی است تا حدودی از خود نشان نمی دهند. بدیهی است یکی از اصلی ترین انتظاراتی که از رئیس جمهور در حوزه های اصلی کشور می رود تبعیت از رهبری نظام اسلامی است. این مساله متاسفانه در دوره ریاست جمهوری آقایان هاشمی رفسنجانی ، خاتمی ؛ احمدی نژاد و روحانی نیز بعضا مشاهده می شود، بگونه ای که یا در برخی مسایل جدی و کلان نظام زاویه پیدا کردند یا از ابتدا نسبت به آن موضوع زاویه داشته و یا اینکه این زاویه به تدریج در آنها ایجاد شده است.

 به هر حال اختلاف سلیقه ها امری مسلم است این مساله  تا کجا باید رعایت شود و آیا توسط روسای جمهور ما تا کنون رعایت شده است؟

بدیهی است اختلاف سلیقه و برداشت از یک موضوع امری طبیعی است و برای هر مسئوولی در هر جای دنیا پیش می آید بنابراین طبیعتا انتظار نداریم همه مسئوولان یکسان بیاندیشند وعمل کنند. بی تردید مقام معظم رهبری در سالهای گذشته و در دوران مبارک رهبری ایشان در نظام جمهوری اسلامی ایران نشان داده اند که همواره به اختلاف نظرات وسلایق دیگران احترام می گذارند و فارغ از اختلاف نظرات و سلایق همه روسای جمهور همیشه به صورت جدی از آنها حمایت کرده اند چرا که به این مساله توجه دارند که مسئوولیت اجرایی کشور بر عهده  شخص رئیس جمهوراست بنابراین ایشان باید پاسخگوی توقعات و برآورده کننده مطالبات مردم کشور باشند. از سوی دیگر محدودیت ها و مشکلاتی که یک رئیس جمهور تجربه می کند نیز در جای خود خائز اهمیت است از این رو کمک و حمایت مقام معظم رهبری از همه دولت ها امری است که همه بدان اذعان دارند. مجموعه توضیحاتی که دراین باره داده شده تا حدودی این موضوع را باز می کند که تا اینجای کار مقام معظم رهبری و کارشناسان و دلسوزان نظام که مسائل جامعه را به صورت معمول و منطقی  پیگیری می کنند در امور مربوطه دولت وارد نمی شوند. اما گاها مسائلی مطرح می شود که در زمره اولویت های رهبری انقلاب اسلامی  و نظام  تلقی می شود که معظم له را برآن می دارد تا بر موضوع مطرح شده تاکیدات خاصی داشته باشند. بدیهی است در چنین حوزه های حساس و مهمی انتظار می رود  که مسئوولان نظام به ویژه شخص رئیس جمهور با مقام معظم رهبری همراهی و همگرایی قابل توجهی داشته باشند. متاسفانه در برخی عرصه ها و حوزه ها شاهد عدم همراهی و همگرایی روسای جمهور با رهبری انقلاب بوده ایم.

لطفا به پاره ای از مواردی که عدم همراهی و تبعیت از فرامین رهبری در دولتهای مختلف مشاهده شده اشاره فرمایید؟

ناهماهنگی و عدم همگرایی با مرکزیت نظام در پاره ای از موارد از سوی روسای جمهوری  نتیجه ای جز افزایش مشکلات کشور نداشته است. اگر به صورت شفاف نتیجه ناهماهنگی های اشاره شده را کنکاش کنیم درمی یابیم اکثر مشکلات امروز کشور همان مواردی است که رهبر انقلاب در ماه ها و سالهای گذشته بر آن تاکید داشتند که متاسفانه مورد بی مهری و بی توجهی دولتمردان قرار گرفته است. به طور مثال در دوره دولت یازدهم بیشترین موضوعی که مورد تاکید حضرت آقا بوده است بحث اقتصاد مقاومتی و افزایش تولید ملی با تکیه بر توانمندیها و ظرفیت های داخلی است. اما مجموعه عملکرد دولت یازدهم نشان می دهد آنها در راستای تقویت اقتصاد داخلی در حوزه های مختلف اعم از تولید، کشاورزی ،اشتغال و چندان تلاش نکرده و اهتمام قابل توجهی به رهنمودها، هشدارها و توصیه های معظم له در این باره نداشته اند. بنابراین بی توجهی به این موارد منجر به افزایش مسایل ومشکلات مردم در حوزه های مختلف اقتصادی؛ اجتماعی وحتی فرهنگی شده است. متاسفانه از این دست مشکلات در دوره های قبل هم  مشاهده می شد. در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی بحث توسعه قوت گرفت و عدالت اجتماعی تحت الشعاع این موضوع قرار گرفت. نتیجه بی توجهی به همه حوزه ها و عمق بخشیدن به یک حوزه خاص چیزی جز افزایش فاصله طبقاتی و شکل گیری طبقه نو کیسه ای شد که در این دوره صاحب ثروت های باد آورده شدند! مقام معظم رهبری در آن دوره مشخصا تاکید خاصی بر موضوع توزیع عادلانه ثروت و عدالت اجتماعی داشتند اما متاسفانه دولت وقت نسبت به این موضوع کم توجهی کرد. در دوره اصلاحات  توسعه سیاسی اولویت دولت بود در صورتی که رهبری بر رشد اقتصادی تاکید داشتند که شاهد اختلافاتی در آن زمان در کشور بودیم. با مرور توصیه های مقام معظم رهبری در دروان آقای احمدی نژاد متوجه حساسیت و تاکید معظم له بر استفاده از ظرفیت های نخبگان می شویم که باز هم در این دوره نسبت به این مساله بی توجهی صورت گرفت. لذا با مرور مشکلات کشور متوجه می شویم که صدمات و آسیب های کشور از همان جایی آغاز می شود که به تاکیدات معظم له چندان که ضرورت داشت توجه نشده است.

-با توجه به صحبت هایی حضرتعالی متاسفانه در پاره ای اوقات دیده شده که روسای جمهور در تریبون های دولتی از رهبر معظم انقلاب و اطلاعت از همه فرامین ایشان می گویند در حالی که اغلب درسایر جلسات نوع اظهار نظرها و عملکردشان تقریبا متفاوت از آن چیزی است که در سطح عموم مطرح می کنند این شخصیت عمومی – خصوصی ایشان ناشی از چیست و چگونه می توان متوجه اصل رفتار و نیت آنها شد؟

به هر حال هر چه قدر روسای جمهور و یا حتی سایر مسئوولان در جلسات متفاوت از مقام معظم رهبری مایه بگذارند به زودی با اعمال، تصمیمات و نتایج رفتار آنها مردم متوجه صداقت کلام یا عدم آن خواهند شد. بی شک مردم با توجه به نتیجه اعمال و رفتارهای آنها قضاوت می کنند چرا که هر کسی می تواند در مقام حرف خود را تابع ولایت نشان دهد اما مهم در عمل است. مثلا  بحث اقتصاد مقاومتی که همه از اهمیت آن با توجه به دیدگاه های مقام معظم رهبری حرف می زنند در عمل نشان داده که آقایان اهتمامی به عملیاتی کردن این مهم ندارند و حتی در برخی موارد هم به صراحت با آن مخالفت می کنند.بی شک ویژگی نظام ولایی در این  است که نمی خواهد همه را از هر طریقی تابع خود کند. نظام ولایی به رای مردم احترام می گذارد و نظرات خود را بر سایر افراد جامعه تحمیل نمی کند. در نظام ولایی رهبر انقلاب در مواضع  مقاطعی که مصالح عالی کشور در خطر است و اقتضا می کند محکم در برابر فشارها ، تهدیدها، زورگویی ها و زیاده خواهی ها می ایستند. مسلما برخورداری از شرح صدر بالا از ملزومات رهبری برای هدایت جامعه است که طبیعتا رهبر معظم انقلاب در عالی ترین سطح متخلق به  این اخلاق حسنه هستند بنابراین با توجه به مشخصات نظام ولایی باید گفت هر مسئوول یا رئیس جمهوری که از رهبر مایه می گذارد اتفاقا خود را در بوته آزمایش مردم قرار می دهد. مردم گفتار و رفتار و عملکرد او را مورد بررسی قرار می دهند و در عمل به حقانیت کلام او ایمان می آورند.

با توجه به اینکه ثابت شده مواضع ورهنمودهای مقام معظم رهبری پیشرفت واستقلال کشور را تضمین می کند به نظر شما اصلی ترین دلیل صحیح بودن پیش بینی های معظم له چیست؟

با توجه به اینکه عنوان شد مقام معظم رهبری در هر حوز ه ای ورودپیدا نمی کنند مگر اینکه به نوعی با آرمانهای نظام و مصالح عالی کشور در ارتباط باشد بنابراین در سطوحی رهبر وارد می شوند که از اهمیت خاصی برخوردار باشد. در طی سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی متاسفانه مشاهده شده آنجایی که روسای جمهور یا قوای دیگراز فرامین مقام رهبری فاصله گرفته اند اتفاقا در آن موضوع به شدت آسیب دیده ایم بنحوی که بعدها ثابت شده آسیب از جایی شروع شده که نسبت به تاکیدات رهبر بی توجهی کرده ایم و به عینه دیده ایم که تا چه اندازه تشخیص های رهبری انقلاب صحیح بوده است. مسلما دلیل درستی اظهار نظر و خواسته رهبری در این است که معظم له در حقیقت فراتر از دسته بندی های سیاسی رایج و منافع زود گذر و دلبستگی ها و وابستگی های معمولی که ممکن است تصمیم گیری و رفتار آدمها را تحت تاثیر قرار دهد تصمیم گیری می کنند. بدیهی است جایگاه رهبر انقلاب متفاوت از سایر مسئوولان است و ویژگی هایی که ایشان دارند نوع مشی و سلوک رهبری در همه حوزه ها اقتضا می کند که در حقیقت افق دید بلند تری نسبت به سایرین داشته باشند از این روست که می بینیم زمانی که مسئوولان به تذکرها و ارشادهای رهبری توجه کرده اند کشور پیشرفت های محسوسی داشته است. نمونه آن پیشرفت های علمی کشور است که همه آن به نوعی مستقیم یا غیر مستقیم به رهبری انقلاب باز می گردد. تلاشها و حمایت های ایشان در زمینه ترویج وگسترش علومدر صنایع دفاعی کشور، حوزه های مختلف پزشکی و هوا فضا و دیگر علوم نشان داده که ایشان چقدر به علم آموزی و گسترش آن در کشور علاقمند هستند. مسلما حمایت های مستقیم و غیر مستقیم ایشان زمینه را برای پیشرفت کشور در زمینه های علمی میسر کرده است از این رو اگر روسای جمهور و سایر مسئوولان در زمینه های دیگر مثلا اقتصادی اهتمام بیشتری به اجرای فرمایشات معظم له داشته باشند بسیاری از مشکلاتی که مردمبا آن دست و پنجه نرم می کنند از میان برداشته می شود.

-آیا می توانیم بگوییم آزمون بزرگ انقلابی بودن و انقلابی ماندن تبعیت از ولایت و رهبری همیشه تکرار شدنی است ومسئوولان به خاطر حفظ منافع ملی وآینده کشور باید نسبت به این ازمون حساس تر باشند؟

بدیهی است که ادعای همراهی و تبعیت از رهبری به خودی خود مهم نیست. مهم این است که مردم در دراز مدت احساس کنند مسئوولان اعم از رئیس جمهور و سایرین با رهبری انقلاب در حل مشکلات کشور  همراهی و همکاری لازم را دارند .بی شک مقدار ادعای مسئوولان در ولایت پذیری آنچنان حائز اهمیت نیست چرا که ولایت پذیری آنها در مقدار عمل و تبعیتی که از خود نشان داده می شوند مشخص می شود، بنابراین با این معیار و میزان است که می توان گفت میزان ولایت پذیری وتوجه اشان به جایگاه رهبری ورهنمودهای ایشان تا چه میزان است. ممکن است برخی ادعا کنند که ما همراه رهبری هستیم و حتی سعی کنند نشان دهند که سپر بلای رهبری هستند اما در صحنه عمل است که افراد باید اثبات کنند که آیا واقعا سرباز رهبری و ولایت هستند؟ گوش به فرمان هستند؟ و اهداف وآرمانهای انقلاب را به درستی دنبال می کنند؟ بدیهی است که مکتب امام تفکیک نمی شود رهبری همان چیزی را می گویند که امام می گفتند. امام همان چیزی را می گفتند که اسلام ناب بران تاکید دارد در نتیجه هر کسی که به دنبال تثبیت آرمانهای انقلاب اسلامی باشد طبیعی است که باید خود را با رهبری همراه و هماهنگ کند و حقیقت خود را در عمل و  تبعیت از مقام معظم رهبری دراین مهم به نمایش بگذارد.مطمئنا مردم هم در این مسیر به درستی مواضع مسئوولان و عملکرد آنها را به دقت بررسی می کنند و متوجه هستند که چه کسی با رهبری هماهنگی دارد یا خیر! خوشبختانه مردم ولایت مدار ایرانی با درک وهوشیاری بالا از قدرت تشخیص خوبی برخوردارند و این آزمون یک آزمون همیشگی است. بی شک کسانی از این آزمون سربلند بیرون می آیند که بتواند بر هواهای نفسانی خود غلبه  کرده و برداشت های سطحی را کناربگذارند و در این  مسیر پر فراز و نشیب با تحمل دشواریها با تبعیت از رهبری مسیر سعادت و سلامت نظام اسلامی را تا انتها طی کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.