تحولات لبنان و فلسطین

«رابرت کارتر» تحلیلگر انگلیسی، گفت: در یمن اگر وبا، گرسنگی و یا هر بیماری دیگری جان شما را نگیرد، آنگاه یک بمب انگلیسی که به‌وسیله یک جنگنده پرتاب شده باشد، این کار را خواهد کرد.

آل سعود؛ در سراشیبی سقوط

به گزارش قدس آنلاین به نقل از هفته نامه بیت المقدس؛ رابرت کارتر روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر سیاسی انگلیسی که حوزه تخصصی او فرهنگ، ژئوپلیتیک و تاریخ غرب آسیا و همچنین مسائل سیاسی جهان اسلام است، بارها به منطقه سفر کرده و بر روی مسائل مهم منطقه همچون سوریه، یمن، لبنان و بحرین کار کرده است.

اوضاع فاجعه‌بار وضعیت انسانی و بهداشتی در یمن، کشتار گسترده غیرنظامیان از سوی ائتلاف سعودی، شکست سیاست‌های منطقه‌ای و داخلی عربستان، چهره ریاکارانه حامیان حقوق بشر، سکوت سازمان‌های بین‌المللی و مقاومت مردم یمن از محورهای اصلی گفت‌وگوی هفته بیت المقدس با این فعال رسانه‌ای انگلیسی است:

محاصره زمینی و هوایی یمن که از سوی عربستان سعودی صورت گرفته باعث شده تا شاهد فجایع حقوق بشری و شیوع بیماری وبا در این کشور باشیم. تحلیل شما نسبت به اقدامات ظالمانه آل سعود در حق مردم یمن چیست؟

بحران یمن تنها می‌تواند همچون باتلاقی توصیف شود که در بهترین حالت امید کمی و در بدترین حالت هیچ‌گونه امیدی برای آینده‌اش وجود ندارد. به گفته سازمان ملل، چندین میلیون یمنی نیازمند کمک‌های بشردوستانه هستند؛ نیمی از مردم زندگی‌شان به کمک‌های سریع وابسته است. بیماری همه‌گیر وبا یکی از مجموعه‌ی فجایعی است که به این کشور آسیب زده است. بیماری وبا که بیماری درمان‌پذیر محسوب می‌شود مناطق وسیعی از شمال و جنوب یمن را آلوده کرده‌است. گسترش وبا در نتیجه ائتلاف هوایی به رهبری فرماندهی عربستان سعودی است که همه زیرساخت‌های حیاتی را که مردم یمن بدان نیاز دارند (همچون مدارس، بیمارستان‌ها و سیستم‌های فاضلاب) هدف قرار داده است. برای مثال فاضلاب با سیلاب‌ها مخلوط شده و در حال مسموم کردن جمعیت است. در واقع اعراب خلیج‌فارس که همسایگان یمنی‌شان را به عنوان «برادران» خود می‌خوانند شرایطی را ایجاد کرده‌اند که هزاران یمنی در آن شرایط می‌میرند.

آمارهای تفکیک‌شده‌ای که از یمن بیرون می‌آیند نشان می‌دهند که موارد وبا به بیش از نیم میلیون نفر رسیده است. این رقم روزبه‌روز افزایش می‌یابد. وبا، بیماری خطرناکی است که باید همین امروز در سراسر جهان ریشه‌کن شود. به‌عنوان‌مثال در انگلستان 100 سال پیش وجود داشته است. اما در خصوص مردم یمن، مرگ به‌وسیله وبا تنها یکی از شیوه‌های مرگ در سرزمینی است که در حال حاضر با مرگ و بیماری احاطه شده است. در این سرزمین اگر وبا، گرسنگی و یا هر بیماری دیگری جان شما را نگیرد، آنگاه یک بمب انگلیسی که به‌وسیله یک جنگنده پرتاب شده باشد، این کار را خواهد کرد.

سخن گفتن درباره مردم یمن با چنین سبک بی‌رحمانه‌ای که شاهدیم، من را آزار می‌دهد. بااین‌حال، اگر می‌توانستم درد و رنج آن‌ها را در شیوه‌ی دیگری که کمتر ناراحت‌کننده باشد، توصیف کنم، این نوع نوشتن را نشانه بی‌احترامی به کسانی می‌دانستم که در یمن جان باخته‌اند و کسانی که رنج می‌کشند و من با بعضی از آن‌ها صحبت کرده‌ام. هرچند آن‌ها خودشان در توضیح بدبختی و آسیب‌هایشان از طریق سخن گفتن، نوشتن و هنر توانمند شده‌اند و آلامشان را به گوش جهانیان می رسانند.

چرا سازمان‌های بین‌المللی، به‌ویژه سازمان ملل متحد، در برابر جنایات آل سعود منفعل باقی مانده است؟

اگر چه درست است که سازمان ملل در توقف جرائم سازمان‌دهی شده در یمن بی‌اثر بوده است اما این سازمان را کاملاً منفعل توصیف نمی‌کنم. سازمان ملل متحد، علی‌رغم بسیاری از خطاها، شاید سازمان‌های برجسته‌ای است که از جنایات انجام‌شده در یمن سخن می‌گوید و دائماً عربستان سعودی را به دلیل قتل غیرنظامیان بی‌گناه از زمان آغاز جنگ، محکوم کرده است. استفاده از سلاح‌های غیرقانونی برای اهداف غیرنظامی و محاصره گسترده ملت یمن و سلطه‌جویی بر این کشور، همه توسط سازمان ملل متحد محکوم شده که در گردآوری اطلاعات معتبر در مورد آنچه در یمن اتفاق می‌افتد، کارساز بوده است. درهرصورت مشکل اینجاست که در این مرحله سازمان ملل نمی‌تواند کار بیشتری از گفت‌وگو انجام دهد؛ به‌ویژه‌اینکه این سازمان خود را در بند دربار پادشاهی ثروتمند خلیج‌فارس، عربستان سعودی، گرفتار می‌بیند. این موضوع از این واقعیت پرده برمی‌دارد که سازمان ملل، نهادی بروکراتیک است که با وجود پایبندی اخلاقی و اصول آن، در برابر رفتار بی‌پروا و دوگانه میان کشورهای عضو، آسیب‌پذیر است.

کشورهایی که سرمایه بین‌المللی، قدرت و اهرم فشار بیشتری دارند می‌توانند به‌راحتی این نظام (سازمان ملل) را بخرند، به آن رشوه بدهند و یا آن را تحت‌ فشار قرار دهند تا نتایج خودخواهانه خود را به دست آورند. اقدام بانکی مون به عنوان دبیر پیشین سازمان ملل متحد می‌تواند شاهد مثالی بر این ادعا باشد؛ درست زمانی که او عربستان سعودی را در لیست گروه‌ها و کشورهایی که کودکان را می‌کشند، وارد نمود عربستان تهدید کرد که درصورتی‌که سازمان ملل سماجت به خرج دهد و نام پادشاهی را در لیست سیاه باقی گذارد، حمایت مالی حیاتی خود را به کمپین‌های مختلف کمک‌رسانی این سازمان قطع می‌کند. در گزارش 2015 سازمان ملل با عنوان کودکان و مخاصمات مسلحانه در ابتدا ائتلاف تحت رهبری عربستان در یمن را در شمار گروه‌هایی که کودکان را می‌کشند یا به آن‌ها صدمه وارد می‌کنند و در حمله به مدارس و بیمارستان شرکت می‌کنند آورده بود. این گزارش که بر اساس کار محققان سازمان ملل در یمن تهیه شده بود، 60 درصد از 785 کودک کشته‌شده و 1268 کودک مجروح را به بمباران‌های ائتلاف نسبت داده بود. تنها این مثال کافی است که فهمید عربستان سعودی چگونه اهرم اقتصادی سنگین خود را به کار می‌گیرد تا خود را در درون سازمان ملل قدرتمند و محافظت کند؛ درحالی‌که هم‌زمان نیز حمایت سیاسی دیگر اعضای سازمان ملل را به دست می‌آورد. کشورهایی همچون ایالات‌متحده و انگلستان که روابط اقتصادی خود را با آن‌ها به اشتراک می‌گذارد بیشتر خریدار نفت عربستان هستند و از سویی دیگر تسلیحاتشان را به ریاض می فروشند.

واقعیت غم‌انگیز یمن این است که اگرچه این کشور از لحاظ میراث تاریخی و زیبایی طبیعی غنی است؛ اما به دلیل فقدان اهمیت ژئوپلیتیک و منابع طبیعی در مقایسه با همسایگان خلیج‌فارس، بسیاری از قدرت‌های جهانی آن را به عنوان یک کشور عقب‌افتاده در نظر می‌گیرند. در نتیجه، چند کشور قدرتمند با اهرم‌های عظیم سیاسی، راه‌حل سیاسی درازمدت خود را به این کشور تحمیل می‌کنند؛ بنابراین زمانی که رئیس سازمان ملل متحد خواستار آتش‌بس و یا دور جدیدی از مذاکرات در کویت می‌شود، هم ائتلاف سعودی و هم مقاومت یمن، اهمیت چندانی را برای اتلاف وقتشان بر سر فرآیند صلحی که تنها قدرت‌های معدودی آن را اجرا می‌کنند، قائل نمی‌شوند. هرچند سازمان ملل به بحث خود ادامه خواهد داد اما متأسفانه ما نمی‌توانیم انتظار زیادی از آن‌ها در این مرحله داشته باشیم.

چرا رژیم آل سعود باوجود مشکلات مالی و سیاسی که اکنون با آن روبرو شده است، سیاست‌های خصمانه خود را نسبت به یمن ادامه می‌دهد؟

شاهزاده سعودی ،محمد بن سلمان، کسی است که شخصاً جنگ در یمن را گسترش داد و ادعا کرد که می‌تواند ظرف چند روز حوثی‌ها و صالح را ریشه‌کن کند، اکنون به طور خصوصی ابراز داشته که مایل است تا از درگیری که خودش آغاز کرده، خارج شود. تعجبی ندارد که موضع رسمی عربستان سعودی با آن چیزی که در یمن شاهد آن هستیم، تناقض داشته باشد.

با گذشت زمان طولانی از جنگ و کشته شدن هزاران نفر، تغییرات زیادی را در کنترل سرزمینی و یا هرگونه تغییر چشمگیری در میان خطوط متعدد شمال و جنوب یمن شاهد نیستیم. به‌عنوان‌مثال، شهر تعز، یک نقطه کانونی در طول این درگیری محسوب می‌شود؛ زیرا بیش از 2 سال و نیم است که طرفداران ‌هادی و نیروهای عربستان سعودی با همراهی القاعده (که در کنار آن‌ها می‌جنگد) علی‌رغم پشتیبانی گسترده نظامی و برتری هوایی سعودی‌ها، همچنان برای خارج کردن این شهر از دست ارتش یمن ناموفق بوده‌اند. علاوه بر این عربستان سعودی قادر به متوقف ساختن قابلیت شلیک موشک‌های بالستیک ارتش یمن نبوده است؛ موضوعی که وزارت دفاع عربستان سعودی ادعا می‌کرد که در نتیجه عملیات بازگرداندن امید آن را با موفقیت از بین برده است.

در ابتدا عربستان گمان می‌کرد که حمله‌اش در یمن یک تهاجم کوتاه در برابر همسایه فقیرش خواهد بود. همسایه‌ای که فاقد تکنولوژی مدرن یا ثروت زیاد است. علاوه بر این همراه با عربستان سعودی گروهی از متحدان جمع و خواستار ایجاد ائتلافی تحت عنوان اتحاداسلامی نظامی شدند و بدین ترتیب توانستند یمن را از جهان پیرامونی جدا سازند؛ اما به‌جز مواردی همچون کشتار گسترده که بسیاری از آن‌ها غیرنظامیان بی‌گناه بودند و تسهیل القاعده در شبه‌جزیره عربستان دستاورد دیگری نداشتند.

تحلیل شما درباره آینده این جنگ چیست؟

جنگ به مدت چندین سال است که ادامه دارد و با وجود ادعاهای مداوم از سوی عربستان که پیروزی نزدیک است، این درگیری همچنان میلیون‌ها دلار از منابع و نیروی انسانی عربستان را در کام خود فرومی‌برد. در سال 2016 در تهیه مستندی با عنوان «عربستان سعودی؛ رژیمی رو به افول» حضور داشتم. مستندی که تغییر رفتار عربستان سعودی در سال‌های اخیر را مطابق با افت قیمت نفت، حمله به یمن و کسری بودجه تجزیه‌وتحلیل می‌کند. از زمان انتشار این مستند، عربستان سعودی همچنان میلیون‌ها دلار را در سیاهچاله بحران یمن از دست داده است. همچنین رفتار خصمانه خود را نسبت به همسایگانش گسترش داده و بحران‌های جدیدی با نام‌های جدید ایجاد کرد. بحران قطر که به‌سختی می‌تواند با بحران ایجادشده در یمن مقایسه شود، نمونه‌ای مناسب از تحقق نابسامان امور منطقه‌ای عربستان است که احتمالاً برای آینده پادشاهی عربستان نگرانی به همراه دارد؛ آینده‌ای که به‌شدت به کاهش تدریجی فروش نفت و محور مقاومت وابسته است.

نمی‌توانم سناریویی را تصور کنم که عربستان سعودی بتواند این جنگ را پیش ببرد مگر اینکه بتواند فشار نهایی عظیمی را وارد کنند تا بتواند تمام شمال یمن را با شکست نظامی مواجه کند؛ اما تحقق این امر، همان‌طور که خود شاهزاده نیز اشاره کرده است، «سبب قربانی شدن هزاران نفر از نیروهای ما (عربستان) خواهد شد و در همه شهرهای عربستان سعودی مراسم خاک‌سپاری خواهیم داشت.» محمد بن سلمان همچنین اعتراف کرده است که در این صورت «زیان‌های عظیمی را متحمل خواهیم شد.» بااین‌حال و با وجود دستاوردهای بسیار کمی که در یمن به دست آمده، برای عربستان سعودی بسیار دشوار است که بپذیرد که کاملاً شکست خورده و مجبور است با دست خالی از یمن خارج شود. حتی تا زمانی که عربستان به حقائق اعتراف نکند نمی‌تواند در این ادعا که برای خود یمن می‌جنگد پیروز باشد؛ چراکه عملاً همه جمعیت یمن از سیاست‌های ویرانگر عربستان سعودی و سرکوبگری مستبدانه حاکمیت این کشور خشمگین هستند.

واقعاً شگفت‌انگیز است که رسانه‌ها چگونه شاهزاده جوان را اصلاح‌طلب توصیف کرده‌اند و نقش او را به عنوان معمار اصلی دو بحران یمن و قطر و نیز ظلم و ستم به اقلیت‌های مذهبی در پادشاهی خود نادیده گرفته‌اند. شاهزاده 29 ساله‌ای که به‌سرعت از طریق رتبه‌بندی جامعه نخبگانی سعودی پیشرفت کرده است و در حال حاضر به عنوان تنها صاحب مشهود امور خارجی و داخلی عربستان سعودی در نظر گرفته می‌شود./

انتهای پیام

امیرمحمد اسماعیلی

هفته نامه بیت المقدس دوشنبه هر هفته ضمیمه روزنامه قدس منتشر می شود.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.