در حالی که سال ۲۰۲۲ با حمله نظامی روسیه به اوکراین ادامه یافت و به پایان رسید، شرایط در بسیاری از مناطق دیگر جهان نیز آرام به نظر نمی رسد و در سال ۲۰۲۳ باید منتظر مناقشات مختلفی باشیم.

منتظر چه مناقشه‌هایی در جهان در سال ۲۰۲۳ باشیم؟

به گزارش قدس آنلاین، آیا پوتین حمله خواهد کرد یا نه؟ پارسال همین موقع سوال بسیاری این بود. ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه تقریباً دویست هزار سرباز در مرزهای اوکراین جمع آوری کرده بود و به نظر می رسید که روسیه برای جنگ همه جانبه آماده می شود. درست است که روسیه در سال ۲۰۱۴ به اوکراین حمله کرده بود، اما در بهار ۲۰۲۱ یک مانور برای شبیه سازی تهاجم همه جانبه ترتیب داد، اما بعد از پاییان آن به جای فرستادن سربازان به خانه، آن ها را در مرز اوکراین جمع کرد. زمانی که نیروهای روسی وارد عمل شدند، شوکه کننده بود که یک قدرت مجهز به سلاح هسته ای در سال ۲۰۲۲ به دنبال تسخیر همسایه خود باشد.

با این جال فراتر از ویرانی در اوکراین، جنگ سایه طولانی بر امور جهانی انداخته است. در واقع، خارج از اروپا، بزرگترین پیامدهای این جنگ، بحران های اقتصادی است. آشفتگی های مالی ناشی از تهاجم و اعلام تحریم های مختلف، بازارهایی را که پیش از این همه گیری کووید-۱۹ قبلاً ضربه زده بود، را دوباره متلاطم کرد. قیمت کالاهای مواد غذایی و سوخت افزایش یافت و باعث بحران افزایش هزینه های زندگی در بسیاری از مناطق جهان شد. همه‌گیری و بحران اقتصادی دو مورد از چندین تهدید متقابل هستند، به ویژه اگر به آن ها تغییرات آب و هوایی و ناامنی غذایی، که می‌تواند کشورهای آسیب‌پذیر را تحت تأثیر قرار دهد و ناآرامی‌ها را دامن بزند را نیز اضافه کنیم.

حالا سوال اینجاست که آیا در سال ۲۰۲۳ قدرت های بزرگ وارد جنگ خواهند شد و تابوی جنگ هسته ای ۸۰ ساله خواهد شکست؟ آیا بحران‌های سیاسی، سختی‌های اقتصادی و فروپاشی آب و هوا باعث فروپاشی اجتماعی نه تنها در مرزهای یک کشور، بلکه در بخش‌هایی از جهان می‌شود؟ به جز کشورهای هائیتی، بورکینافاسو، مالی، نیجر، جمهوری دموکراتیک کنگو و اتیوپی که خطر هر نوع مناقشه ای در سال ۲۰۲۳ در آن ها بسیار بالاست، در زیر چند کشور دیگر که احتمالا درگیری ها در آنجا اوج خواهد گرفت را مرور می کنیم:

اوکراین

تا کنون، اوکراین به لطف شجاعت اوکراینی ها و کمک های غرب، در برابر حمله روسیه مقاومت کرده است. اما پس از نزدیک به یک سال جنگ، پایانی بر آن در آینده ای نزدیک دیده نمی شود. هنگامی که کرملین تهاجم همه جانبه خود را در فوریه آغاز کرد، ظاهراً انتظار داشت که دولت اوکراین را سرکوب کند و رژیم انعطاف پذیرتری را روی کار بیاورد. آن ها اشتباه محاسبه کردند و مقاومت اوکراین به همان اندازه قوی بود که برنامه ریزی روسیه نادرست از آب در آمد. مسکو که در بهار از اطراف کیف عقب رانده شد، نیروهای خود را در شرق و جنوب متمرکز کرد. سپس، در اواخر تابستان، نیروهای اوکراینی که اکنون به سلاح‌های قوی‌تری نیز مجهز شده‌اند، در آنجا نیز پیشروی کردند. با این حال مسکو می خواهد وضعیت خود را بهبود ببخشد. گفته می وشد آن ها ۳۰۰ هزار فرد جدید از ارتش خود را فرا خوانده اند. البته نباید فراموش کنیم که حداقل به همان اندازه هم روس ها از این کشور گریختند و کمبود پرسنل و تجهیزات نیز همچنان گریبانگیر ارتش روسیه است. کرملین همچنین از الحاق بخش‌هایی از اوکراین، از جمله سرزمین‌هایی که تحت کنترلش نیست، خبر داده است. آن ها کارزار نظامی حملات هوایی به زیرساخت های اوکراین را آغاز کرده است. قطع برق ناشی از آن بسیاری از مناطق را تقریبا غیرقابل زندگی کرده است و از هر سه اوکراینی یک نفر در سال گذشته آواره شده است.

تا کنون، به نظر نمی رسد که کیف یا مسکو از مواضع خود عقب نشینی کنند. اوکراینی‌ها هر حمله جدید را دلیل بیشتری برای مبارزه می‌دانند وهیچ یک از طرفین اشتهای واقعی برای گفتگوهای صلح نشان نمی دهند. واضح است که اوکراینی ها از واگذاری زمین در زمانی که دیده اند می توانند حتی آن را پس بگیرند بیزارند. مسکو، با وجود اینکه می‌گوید راه برای دیپلماسی باز است، همچنان خواستار تسلیم کیف است و دولت اوکراین را به عنوان نازی‌هایی که توسط غرب منحط کنترل می‌شوند، تحقیر می‌کند. بن بستی در این جنگ در حال وقوع است، و هر کسی نظر خاص خود را در مورد اینکه چقدر دیگر این جنگ ادامه خواهد یافت می گوید. مسکو امیدوار است که سرمای زمستان و قیمت های بالای گاز که به دلیل تحریم روسیه توسط غرب ایجاد شده است، اروپایی ها را از حمایت از اوکراین دلسرد کند. بسیاری از پایتخت‌های اروپایی بر این باورند که شکست اوکراین در جسور کردن مسکو، آنها را نیز به خطر خواهد انداخت.

در مورد سناریوی فاجعه‌آمیز جنگ بالقوه هسته‌ای بین ناتو و روسیه، هم مسکو و هم پایتخت‌های غربی برای اجتناب از درگیری مستقیم تلاش کرده‌اند. به عنوان مثال، غرب ایده مناطق پرواز ممنوع را رد کرده است و برای ارسال برخی تسلیحات پیشرفته خود به اوکراین خط قرمز تعیین کرده است. روسیه نیز از حمله به خاک ناتو اجتناب کرده است. پوتین بارها به ظرفیت هسته‌ای روسیه اشاره کرده و ظاهراً هدفش هشدار دادن به غرب است، هرچند اخیراً در مورد جنگ هسته ای حتی صحبت هم نمی کند. حمله اتمی به اهداف نظامی کمک زیادی به آن ها نخواهد کرد و می تواند باعث دخالت مستقیم ناتو شود که مسکو امیدوار است از آن اجتناب کند. با این حال، احتمال جنگ هسته ای را نمی توان نادیده گرفت، به خصوص اگر پوتین احساس کند که قدرتش در حال سقوط است. در واقع، این جنگ احتمالاً بالاترین خطر رویارویی هسته ای را در ۶۰ سال گذشته ایجاد کرده است.

مطمئناً، رهبران غربی باید به ویژه در رفع تحریم‌ها، درها را برای حل و فصل باز نگه دارند که اگر روسیه به دنبال صلح آمد با آن عمل کنند. با این حال، در حال حاضر، کشورهای غربی احساس می‌کنند که با وجود تمام وحشت‌های جنگ، حمایت از اوکراین، حتی در معرض خطر تشدید تنش هسته‌ای، بهتر از اجازه دادن به روسیه برای رسیدن به اهدافش از طریق یک کارزار نظامی است.

ارمنستان و آذربایجان

اگر جنگ روسیه در اوکراین در سراسر جهان طنین انداز شده، تأثیر آن به ویژه در قفقاز جنوبی شدیدتر بوده است. دو سال پس از آخرین جنگ ارمنستان و جمهوری آذربایجان بر سر قره باغ، به نظر می رسد این دو کشور به سمت رویارویی دیگری پیش می روند. یک جنگ جدید می تواند کوتاه باشد اما احتمالا کمتر از درگیری شش هفته‌ای در سال ۲۰۲۰ نخواهد بود. در آن جنگ، که بیش از ۷۰۰۰ سرباز کشته شدند، نیروهای آذربایجانی ارمنی‌ها را در بخش‌هایی از قره باغ کوهستانی و مناطق مجاور شکست داد. جنگی که مسکو سرانجام آتش بس میان آن دو را میانجی گری کرد. از آن زمان، وزنه بیشتر به نفع آذربایجان سنگینی کرده است. ارتش ارمنستان نیروها و تسلیحات خود را بازسازی نکرده، زیرا روسیه اصلی ترین تامین کننده آن ها خود به خاطر جنگ در اوکراین کمبود منابع دارد. در مقابل، آذربایجان در حال افزایش نیروها و تجهیزات خود است. ارتش این کشور چندین بار از ارمنستان پیشی گرفته، و بسیار مجهزتر است و همچنین حمایت ترکیه را نیز در کنار خود حس می کنند. افزایش تقاضای اروپا برای گاز آذربایجان نیز باکو را جسورتر کرده است.

دردسرهای روسیه در اوکراین از جهات دیگری نیز اهمیت دارد. به عنوان بخشی از آتش بس ۲۰۲۰، نیروهای حافظ صلح روسی در مناطقی از قره باغ کوهستانی مستقر شدند که هنوز ارمنی ها در آن ساکن هستند. روسیه مرزبانان و پرسنل نظامی خود را در امتداد بخش هایی از مرز ارمنستان و آذربایجان تقویت کرده است. ایده آن ها این بود که نیروها، هر چند کوچک، از حملات مجدد جلوگیری کنند، زیرا باکو نسبت به مسکو محتاط خواهد بود. اما نیروهای روسیه در چند منازعه بین دو کشور در سال گذشته دخالت نکرده است. نیروهای آذربایجان در ماه مارس و آگوست مناطق بیشتری را در قره باغ کوهستانی تصرف کردند و در ماه سپتامبر، نیروهای آذربایجان سرزمین هایی را در داخل ارمنستان تصرف کردند که هر حمله به تدریج خونین تر بود. در اواخر سال ۲۰۲۱، مسکو میانجیگری جدید اتحادیه اروپا بین ارمنستان و آذربایجان را پذیرفت اما با این حال، از زمان آغاز جنگ در اوکراین، مسکو دیپلماسی اتحادیه اروپا را بخشی از تلاش‌های گسترده‌تر برای مهار نفوذ روسیه می‌داند و با وجود تلاش‌های پایتخت‌های غربی، کرملین حاضر به تعامل نیست.

در نتیجه، دو پیش‌نویس توافق‌نامه در جریان است – یکی از سوی روسیه و دیگری خود ارمنستان و آذربایجان که با حمایت غرب تدوین شده‌اند .هر پیش نویس به تجارت و تثبیت مرز ارمنستان و آذربایجان می پردازد و سرنوشت ارامنه در قره باغ کوهستانی را به یک روند جداگانه و تاکنون آغاز نشده واگذار کرده است. مسیر دوجانبه مورد حمایت غرب احتمالا امیدوارکننده‌تر به نظر می رسد چون بیشتر حاصل توافق دو کشور است اما مشخص نیست که مسکو در صورت دستیابی به توافق، چه واکنشی به این دو نشان خواهد داد. در هر صورت دو طرف اکنون از هم دور هستند. باکو در همه زمینه ها دست بالاتر را دارد و از یک معامله، به ویژه از نظر تجاری و روابط خارجی، بیشتر از نظامی سود خواهد برد.

خطر اصلی این است که مذاکرات به جایی نرسد و با شعله ور شدن جنگ دیگری مسیرهای تحت حمایت مسکو و غرب از بین برود و آذربایجان هر چه را که می تواند به زور بگیرد.

یمن

یمن در بلاتکلیفی است. آتش بس در آوریل بین حوثی ها و دولت به رسمیت شناخته شده بین المللی این کشور که عمدتاً توسط عربستان سعودی و امارات متحده عربی حمایت میشود، در اکتبر لغو شد. با اینکه از آن زمان جنگ عمده ای از سر گرفته نشده، اما هر دو طرف آماده بازگشت به جنگ هستند.

آتش بس با میانجیگری سازمان ملل نقطه روشن غیرمنتظره ای در یک درگیری بی رحمانه هشت ساله بود. در نوامبر ۲۰۲۱، حوثی‌ها که بخش اعظم شمال غرب یمن را کنترل می‌کنند، به نظر می‌رسید که به پیروزی نزدیک می‌شدند. اگر آنها شهر مارب و تأسیسات نفت و گاز مجاور آن را گرفته بودند، بودجه شبه دولتی را که به شدت مورد نیاز آن ها بود را به دست می آوردند و پایانی برای دولت عبدربه منصور هادی، رئیس جمهور وقت، رقم می خورد. زمانی که نیروهای وابسته به امارات در ژانویه ۲۰۲۲ حوثی ها را از قلمرو استراتژیک مارب و اطرافش بیرون راندند، از حمله حوثی ها جلوگیری شد. حوثی ها با حملات موشکی و پهپادی فرا مرزی خود به امارات و عربستان سعودی پاسخ دادند. سپس جنگ اوکراین باعث کمبود غذا و سوخت جهانی شد که فشارهای جدیدی را بر همه طرف ها وارد کرد. بن بست حاصل، فضایی را برای میانجی گری ایجاد کرد. در اوایل آوریل، سازمان ملل یک آتش بس دو ماهه بین دولت هادی و حوثی ها اعلام و ریاض که به طور فزاینده ای از نتایج جنگ سرخورده شده بود، از این توافق حمایت کرد. چند روز بعد هادی استعفا داد و با یک شورای رهبری هشت نفره که توسط سعودی ها و اماراتی ها انتخاب شده بود، جایگزین شد، که بیشتر نماینده ائتلاف جناح های یمنی است که با حوثی ها می جنگند.

امیدهای اولیه مبنی بر حل و فصل جدی تر منازعات کمرنگ شده است. پس از دو بار تمدید آتش بس، مذاکرات به رهبری سازمان ملل بر سر آتش بس گسترده در اوایل اکتبر به شکست انجامید که با درخواست حوثی ها مبنی بر پرداخت حقوق ارتش و نیروهای امنیتی از سوی دولت خنثی شد.

این جنگ حتی بدون آتش‌بس در موارد متعدد متوقف شده است. حملات عمده زمینی و حملات فرامرزی مدتی است که از سر گرفته نشده و گفتگوها، عمدتاً اکنون از طریق کانال های دوجانبه سعودی-حوثی ادامه دارد. اما تنش ها در حال افزایش است. حوثی ها شلیک های هشداردهنده ای را علیه زیرساخت های نفت و گاز شلیک کرده اند که منجر به توقف صادرات نفت شده است. آنها می گویند زمانی که سهم آنها از درآمد به نیروهایشان پرداخت شود، فروش نفت می تواند از سر گرفته شود. در اقدامی تلافی جویانه، دولت به دنبال توقف واردات سوخت به بندر حدیده در دریای سرخ تحت کنترل حوثی ها بود، اما ریاض آن را متوقف کرد. بر اساس گزارش ها، هر دو طرف در حال ایجاد نیرو و تجهیزات نظامی در اطراف خطوط اصلی مقدم خود هستند.

خطر جنگ مجدد زیاد است. برخی در اردوگاه حوثی‌ها به سمت حمله دیگری متمایل هستند، هرچند در حال حاضر، در حالی که احتمالاً قوی‌تر از رقبای خود هستند، حوثی‌ها از کمبود منابع مالی رنج می برند. برخی از رهبران حوثی به توافق گسترده‌تری با ریاض امیدوارند که مستلزم خروج عربستان از درگیری و تثبیت موقعیت حوثی‌ها به عنوان نیروی مسلط یمن است. اما چنین ترتیبی، با نادیده گرفتن منافع بسیاری از جناح های ضد حوثی که از کنار گذاشته شدن از مذاکرات دوجانبه نگران هستند، احتمالا یمن را وارد مرحله جدیدی از جنگ خواهد کرد. حتی با خروج سعودی‌ها، بعید به نظر می‌رسد که حوثی‌ها بتوانند به راحتی بر تمام یمن چیره شوند، همانطور که تجربه طالبان در افغانستان نشان داده است.

یک حل و فصل واقعی باید تمام الزامات جناح های اصلی یمن را برآورده کند و احتمالاً به میانجیگری سازمان ملل نیاز دارد.

پاکستان

پاکستان در حالی وارد سال انتخاباتی خود می‌شود که در بدنه‌ خود عمیقاً از هم پاشیده است، زیرا عمران خان، نخست‌وزیر پیشین، حمایت پوپولیستی خود را علیه دولت و ارتش این کشور بر انگیخته است.

کناره گیری خان از مقام خود در بهار گذشته همراه با سقوط او از حمایت ارتش پاکستان بود. خان ادعا کرد که واشنگتن پشت توطئه برکناری او بوده است. ژنرال قمر جاوید باجوا، فرمانده ارتش، این توطئه را رد کرد، و نگران تأثیر آن بر روابط پاکستان با ایالات متحده بود. در ماه آوریل، یک دولت ائتلافی به ریاست شهباز شریف به قدرت رسید. سپس خان و حزب تحریک انصاف پاکستان از پارلمان خارج شدند و به خیابان ها ریختند. در سراسر کشور، اعتراضات خشونت آمیز زمانی تشدید شد که دولت شریف درخواست خان را برای انتخابات زودهنگام رد کرد. صحبت های ضدغربی خان خشم مردم پذیرا را برانگیخته است. ادعاهای خان مبنی بر اینکه شریف در حال مدیریت نادرست اقتصاد است، با افزایش هزینه های زندگی در این کشور نیز به شدت تاثیرگذار بوده است.

در روز ۳ نوامبر، طی یک راهپیمایی چند هفته ای ضد دولتی به سمت اسلام آباد، خان مورد اصابت گلوله قرار گرفت و زخمی شد. فرد مهاجم که در محل دستگیر شد، اصرار دارد که به تنهایی عمل کرده است. اما خان، شریف، وزیر کابینه، و یک مقام ارشد اطلاعات نظامی را به توطئه برای قتل او متهم می کند. همه اینها نوید بدی را برای انتخابات اکتبر ۲۰۲۳ در پاکستان می دهد. رقبای اصلی در حال حاضر در مورد قوانین بازی سیاست در این کشور با هم اختلاف نظر دارند و خان مقامات ارشد انتخابات را به حمایت از دولت شریف متهم می کند. به نظر می رسد او در صورت شکست حزبش، نتیجه را رد خواهد کرد. اکنون تحت فرماندهی جدید، ارتش قول داده است که از منازعه سیاسی دور بماند. اما اگر همه چیز از هم بپاشد یا به سمتی برود که آنها تصور می کنند تهدیدآمیز است، ممکن است برای ژنرال ها سخت باشد که بدون دخالت مستقیم با شرایط کنار بیایند.

یک بحران سیاسی دیگر آخرین چیزی است که پاکستان در کنار بسیاری از چالش های دیگر به آن نیاز دارد. در سال ۲۰۲۲، سیل ویرانگر یک سوم این کشور را زیر آب برد و از هر ۷ پاکستانی ۱ نفر را تحت تاثیر قرار داد. ۲۰.۶ میلیون نفر هنوز به کمک های بشردوستانه نیاز دارند. برآوردهای معتبر، کل خسارات اقتصادی را ۳۱.۲ میلیارد دلار نشان می دهد که حداقل ۱۶.۳ میلیارد دلار دیگر برای بازیابی لازم دارد. آسیب پذیرترین اقشار جمعیت پاکستان در این شرایط زنان و دختران هستند که دسترسی محدود آنها به آموزش، درآمد و مراقبت های بهداشتی بیش از پیش کاهش یافته است.

به دلیل سیل، پاکستان اکنون به کمک های بیشتر بین المللی نیاز دارد اما این کمک ها به کندی انجام می شود. تأخیر در امداد رسانی و بازسازی می‌تواند عصبانیت مردم را عمیق‌تر و پایگاه خان را نیز تقویت کند.

تایوان

تیاوان به عنوان بزرگترین نقطه درگیری بین ایالات متحده و چین به طور فزاینده ای شرایط بی ثباتی را پشت سر می گذارد، زیرا واشنگتن به دنبال حفظ برتری خود در این منطقه است و پکن نیز به دنبال ضمیمه کردن این جزیره به خاک خود است. این کار به مدت طولانی هدف اصلی چین بوده است. پکن می گوید امیدوار است این اتفاق به صورت مسالمت آمیز رخ دهد، اما استفاده از زور را نیز رد نمی کند. ارزیابی واشنگتن این است که شی سال ۲۰۲۷ را به عنوان تاریخی تعیین کرده است که تا آن زمان ارتش چین باید بتواند تایوان را به تصرف خود در آورده باشد. ایالات متحده به نوبه خود، سیاست چین واحد را حفظ کرده اما در عین حال موضعی به شکل ابهام استراتژیک در خصوص دفاع از تایوان در پیش گرفته اس. . اما با افزایش قدرت و قاطعیت پکن، واشنگتن نشانه‌هایی از سیاست‌های سخت‌گیرانه اتخاذ شده در زمانی که در گذشته ارتش چین ضعیف‌تر بود را نشان می‌دهد.

تابستان گذشته، زمانی که نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان ایالات متحده از تایپه، پایتخت تایوان بازدید کرد، اوضاع بسیار پیچیده شد. پلوسی به عنوان یک قانونگذار، به جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده که گفته می شود دولت او تلاش کرده تا وی را از سفر باز دارد گزارش نمی دهد. اما پکن به‌طور شگفت‌انگیزی، دیدار او را پیام قدرتمندی از طرف آمریکا در حمایت از تایپه و منادی از بین رفتن تعهد ایالات متحده به سیاست «چین واحد» دانست. در پاسخ، چین رزمایش‌های نظامی بی‌سابقه‌ای را در اطراف تایوان برگزار کرد و کشتی‌های جنگی و هواپیماها را در سراسر اطراف این جزیره مستقر کرد، که برای دهه‌ها به عنوان لبه فعالیت نظامی چین در تنگه تایوان مورد توافق ضمنی بوده است.

نگرانی فزاینده آمریکا در مورد اوج گیری قدرت چین، افزایش قاطعیت این کشور در آسیا-اقیانوسیه و تعهد این کشور به ایجاد قابلیت‌های نظامی، به یکی از دغدغه‌های اصلی سیاست ایالات متحده تبدیل شده است. رفتار آمریکا در مورد چین از جمله در رابطه با تایوان، موضوع نادری است که از اجماع دو حزبی در واشنگتن برخوردار است چون هم دولت بایدن و هم کنگره بر این باورند که توانایی ایالات متحده برای جلوگیری از تهاجم چین کاهش یافته و آنها می خواهند آن را بازسازی کنند. برای دولت ایالات متحده، چالش این است که همزمان هم به چین نشان دهد که این کشور چه هزینه هایی در خصوص حمله احتمالی به تایوان پرداخت خواهد کرد و هم اینکه اگر آن ها این کار را نکنند جدایی رسمی تایوان را به رسمیت نخواهند شناخت.

بعید به نظر می رسد که چین به این زودی ها حمله کند. این حمله برای آن ها مشکل زیادی به بار خواهد آورد و با مشاهده واکنش غرب به تهاجم روسیه به اوکراین، پکن احتمالاً به فشار بین المللی بر خود و هزینه اقتصادی که ممکن است چنین حمله ای منجر شود را مدنظر قرار خواهد داد، حتی اگر آمریکا در پاسخ به حمله احتمالی به تایوان وارد جنگ نظامی مستقیم با آن ها نشود.

البته این را نیز نباید فراموش کنیم که اگر اطمینان دادن چین به آمریکا برای حمله نکردن به تایوان باعث دادن فضایی به این دو کشور برای فراهم کردن شرایطی برای استقلال کامل تایوان بشود، پکن حمله نظامی خود را عملی خواهد کرد. به نظر می رسد بایدن از این خطر آگاه باشد. اگرچه او تمایل نگران‌کننده‌ای برای متعهد شدن به کمک نظامی به تایوان دارد، کاری که دستیاران او هر بار به سرعت از نظرات او عقب‌نشینی می‌کنند. زمانی که بایدن با رئیس‌جمهور چین، یعنی شی جین‌پینگ، در جریان نشست G-۲۰ در ماه نوامبر، رو در رو ملاقات کرد، به او اطمینان داد که سیاست ایالات متحده بدون تغییر باقی می ماند. شی نیز به نوبه خود به بایدن گفت که چین به دنبال اتحاد مسالمت آمیز با تایوان است.

با این حال، خطرات کوتاه مدت می تواند تنش ها را افزایش دهد. از طرف ایالات متحده، کوین مک کارتی، که رهبری جمهوری خواهان را در زمانی که آنها در اقلیت مجلس نمایندگان بودند به دست داشت، قبلاً گفته است که در صورت جانشینی پلوسی به عنوان رئیس مجلس نمایندگان، از تایوان دیدن خواهد کرد. حداقل کاری که چین در مقابل این خواهد کرد نمایش قدرت نظامی همتراز با پاسخی است که به سفر پلوسی داد. در صورت افزایش مشکلات اقتصادی و سیاسی داخلی پکن، نمایش قاطعانه‌تر هم امکان‌پذیر است، به‌ویژه اگر احساس کنند که ایالات متحده در زمان ضعف چین بر فشار خود اضافه می کند.

چنین تشدید تنش بلافاصله منجر به جنگ نمی شود، اما می تواند قدرتمندترین قدرت های اقتصادی و نظامی جهان را به جنگ نزدیک تر کند.

مترجم: امیرمحمد سلطانپور

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.