با اینکه کشور در تولید علم در سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۱ از رتبه ۵۴ به ۱۵ جهان رسیده، اما گزارشهای رسمی و ارزیابیهای کارشناسان نشان میدهد پژوهشهای دانشگاهی چندان مسئلهمحور نیستند و کمک چندانی به رفع نیازها و مشکلات جامعه نمیکنند.
اینکه چرا پژوهشهای دانشگاهی آنگونه که باید در راستای حل مسائل و نیازهای جامعه نیستند و برای کاربردی و اثربخش کردن آنها چه باید کرد، پرسشهایی است که باید به آنها پاسخ گفت.
شاخصها و آییننامه تازه میخواهیم
حسین نصیری، سرپرست گروه آموزش عالی و تحقیقات مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این پرسش قدس میگوید: براساس بررسیهای آماری، ازمجموع پژوهشهای دانشگاهی ما تنها ۲درصد پژوهش تقاضامحور هستند و بقیه آنها یا خاک میخورند و یا بیاستفاده میمانند. به عبارت دیگر، مطالعات پژوهشی و تولید دانشی که در کشور میشود چندان حلال مسائل و مشکلات کشور نیستند.
وی سپس به ریشههای نبود تناسب میان پژوهشهای دانشگاهی با مسائل و نیازهای جامعه میپردازد و میگوید: یک مشکل این است اهداف و رویکردهای دانشگاهها با پژوهشها و مسائل جامعه ما گره نخورده و استادان و نخبگان ما که اتفاقاً توانمندی بسیار بالایی هم دارند معمولاً مسائل و موضوعات دیگر کشورها و مسائل و اولویتهای مجلههای بینالمللی را مورد مطالعه قرار میدهند. مثلاً یک دانشجو یا عضو هیئت علمی ما برای اینکه مقالهای در سطح مجلات علمی بینالمللی منتشر کند، نگاه میکند در کشورهای دیگر یا در سطح بینالملل چه موضوعی داغ یا مورد توجه است و همان را موضوع پژوهش خود قرار میدهد و روی آن تحقیق میکند. این اقدام اگرچه کیفیت دانشگاهها و توانمندی استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی کشور را نشان میدهد اما از سوی دیگر تا حدی موجب غفلت آنها از مسائل کشور میشود.
نصیری با اشاره به اینکه هدف دانشگاهها ، استادان و دانشجویان ایرانی به جای تولید و چاپ مقاله باید حل مسائل جامعه باشد، میگوید: اگر هدف، حل مسئله باشد از این فرایند، مقاله هم تولید میشود. درواقع اگر استادان ما در پژوهشها به مسائل کشور ازجمله آلودگی زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی توجه کنند، میتوانند به تولید مقاله و کتاب و دیگر مستندات علمی هم بپردازند.
وی با اشاره به اینکه تولید مقاله اگرچه ارزشمند است اما تنها یک گام از مجموعه گامهای پیشرفت علمی به شمار میرود، میافزاید: بنابراین برای ارزیابی اعضای هیئت علمی و دانشجویان باید سازوکار یا روش تازهای پیشبینی شود، بهطوری که در همان حال که با پژوهش علمی مسائل جامعه خود را حل میکنیم، بتوانیم در دنیا هم تولید مقاله، کتاب و دیگر مستندات علمی داشته باشیم.
نصیری به رسمیت شناخته شدن پژوهشهای مسئلهمحور را یکی از راهکارهای گره نخوردن نظام ارتقای اعضای هیئت علمی و دانشجویان به تولید مقاله و متوازن شدن پژوهشها با نیازها و حل مسائل جامعه میداند و میگوید: البته پژوهش مسئلهمحور نیازمند تدوین شاخص و آییننامه است تا این قشر تکلیفش را برای پژوهش بداند، چون الان ما برای پژوهش مسئلهمحور و کاربردی تعریف و شاخص دقیقی نداریم.
بنابراین دولت باید مشوقهایی برای بخش عرضه و تقاضا لحاظ کند تا پژوهشهای کاربردی و باکیفیت تهیه شوند.
باید مرجعیت دانشگاه را بپذیریم
سید اسماعیل موسوی، سرپرست مدیریت امور پژوهشی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی هم به قدس میگوید: ما چند نوع پژوهش داریم و اینگونه نیست که گفته شود همه پژوهشهایی که انجام شدهاند، خاک میخورند. مثلاً برای پیشرفت علمی و حرکت ایران در مرزهای دانش، ما هم مثل همه کشورها پژوهشهای بنیادین داریم که شاید برخی از آنها برای دو دهه دیگر بهدرد کشور بخورد. یعنی علمی را تولید کنیم که شاید ۲۰سال دیگر مسئلهای از کشور را حل کند یا صرفه اقتصادی داشته باشد؛ اما تولید میشود.
اما مشکلی که الان وجود دارد این است بخشی از پژوهشهایی که کاربردی تعریف میشوند هم نیازهای جامعه را حل نمیکنند. در آسیبشناسی این موضوع باید گفت در پژوهشها ابتدا باید نیازها و مسائل جامعه بهخوبی احصا و تعریف شوند تا بعد روی آنها پژوهش صورت گیرد. اما شناسایی نیازها و مسائل فقط به عهده پژوهشگر و دانشگاه نیست بلکه در کنارش جامعه هدف مثل بخش صنعت و دیگر دستگاهها که نیازهای بخشهای خود را بهتر میدانند هم نقش دارند. بنابراین اینها باید با کمک همدیگر مسائل و مشکلات را تعریف و سپس روی آنها پژوهش کنند که در این بخش مشکل داریم و اتفاقی که باید، نمیافتد.
وی در همین زمینه ادامه میدهد: مشکل دیگر این است پژوهش، بودجه و نیروی انسانی باکیفیت میخواهد. اما الان بخش زیاد بودجه دانشگاهها صرف آموزش و حقوق کارکنان میشود؛ این درحالی است که اگر قرار باشد مسئلهای از جامعه حل شود این مهم از طریق پژوهش ممکن میشود اما برای این بخش بودجه لازم اختصاص نمییابد. درواقع الان بودجه پژوهش ما در مقایسه با دنیا که یک تا ۴ درصد از تولید ناخالص ملی (جیدیپی) را برای پژوهش اختصاص میدهند خیلی کم است. درواقع بودجه پژوهش ما به نیم درصد هم نمیرسد. این درحالی است که در برنامه ششم توسعه سهم ۴درصدی برای بخش پژوهش پیشبینی شده بود. به هرحال اگر میخواهیم پژوهشها به حل مسئله منتهی شوند باید علاوه بر شناسایی مسئله، بودجه خوبی برای پژوهش تعریف شود.
وی با مهم خواندن نقش نیروی با کیفیت در امر تحقیقات و پژوهشهای کاربردی، میگوید: متأسفانه موضوع مهاجرت بخشی از نخبگان دانشگاهی هم در این ماجرا دخیل است. اما مهمتر از همه این موارد موضوع «پذیرفته نشدن مرجعیت دانشگاه» مطرح است. جامعه برای حل مسائل خود باید دانشگاه را به عنوان یک مرجع قبول داشته باشد، چون ممکن است پژوهشهای زیادی انجام شود و حتی خروجیشان هم خوب باشد اما سیاستگذار یا دستگاهی که باید از یافتههای این پژوهشها برای رفع مشکلات جامعه هدف استفاده کند اعتقاد چندانی به پژوهش نداشته باشد. در اینجا دیگر دانشگاه نمیتواند کاری کند. یعنی آن طرفی که میخواهد اِعمال قدرت یا سیاست کند باید به یافتههای پژوهش باور داشته باشد که متأسفانه در اینجا هم مشکل داریم؛ بهطوری که هنوز مرجعیت دانشگاه برای حل مسائل جامعه پذیرفته نشده و تا این اتفاق نیفتد نمیتوانیم مشکلات و مسائل جامعه را حل کنیم.
موسوی با عنوان اینکه نیازسنجی در برخی پژوهشها بهخوبی انجام نمیشود، میافزاید: خود نیازسنجی، موضوعی زمانبر است. بعضی وقتها مسائل یا پدیدهها چندبُعدی هستند و همین موضوع موجب میشود در بعضی پژوهشها نیازسنجی بهدرستی انجام نشود که قطعاً در نتیجه پژوهش تأثیر خواهد داشت.
موضوعات پژوهشها سلیقهای است
علیرضا کلانتر مهرجردی، معاون فرهنگی سازمان جهاد دانشگاهی هم کم و بیش نگاهی مشابه به موضوع دارد و به قدس میگوید: دلیل اینکه پژوهشها کاربردی یا مسئلهمحور و یا برآمده از نیازهای اصلی جامعه نیستند به بودجه حوزه پژوهش برمیگردد. بودجه اختصاصی به این بخش بسیار پایین است. در مواردی هزینه انجام پژوهش پرداخت میشود تا توجیهی بر انجام کار باشد، کیفیتش مهم نیست چون قرار نیست یافتهها به کار گرفته شوند. فراموش نکنیم گاهی در پژوهش هم کرسی سیاست تعیینکننده است که نتایج به کار گرفته شود یا خیر؛ مثل پروژه سد گتوند و... .
وی با تأکید بر اینکه موضوعات و عناوین اولویتهای پژوهشی از طریق روشهای صحیح نیازسنجی نمیشوند، میافزاید: موضوعات پژوهشها سلیقه افرادی است که در سراسر یک سازمان گردآوری شده و با اعمال سلیقه نهایی تصمیمگیرندگان بالادستی تلخیص و اعلام میشوند، در نتیجه بسیاری از آنها مسئلهمحور نیستند بلکه تلاشی برای تمرین پژوهش هستند. از این رو مسائل اساسی جامعه را هدف قرار نمیدهند.
پژوهش در جامعه ما در برخی حوزهها ویترینی است و اعتقاد راسخ به حل مسئله از طریق پژوهش وجود ندارد، بنابراین ملاحظه دقیقی روی انتخاب عناوین صورت نمیگیرد.
نیازسنجی پژوهشی، نیازسنجی آموزشی و نیازسنجی فرهنگی پژوهش روشی پیچیده و نیازمند صرف زمانی طولانی و گردآوری اطلاعات و تلفیق آنهاست و به صبر، حوصله و همراهی مشارکتکنندگان متعدد در سطوح مختلف مرتبط با موضوع نیاز دارد و این دشواری و تسلط نداشتن بر موضوع مانع انجام آن میشود.
برای اینکه پژوهشها منجر به درمان دردهای جامعه شود در گام نخست باید تهیه پیشنهاده پژوهش (آرافپی) و بعد پروپوزال طرح، مسئلهمحور و مبتنی بر نیاز واقعی باشد. هرجه پروپوزال بهتر و مبتنی بر نیاز تعریف شود، نتایج پژوهش نیز کاربردیتر خواهد بود.
وی نیز در خصوص این پرسش که چرا نیازسنجیها بهدرستی انجام نمیشود، میگوید: این موضوع دلایل گوناگونی دارد. برای مثال کارفرما بودجه پژوهشی دارد و نیازی به نیازسنجی ندارد و تنها باید بودجه را صرف کند.
دلیل دیگر نبود آمایش و نیازسنجیهای کلان کشوری، استانی و محلی در نهادهای حاکمیتی است؛ این موضوع پژوهشها را از واقع اجتماع دور میسازد.
گام بعدی انتخاب درست مجری و توانمندی مجری در انجام پژوهش است و در نهایت نظارت صحیح و بهنگام در اجرای طرحها میتواند در تحقق اهداف پژوهش مؤثر باشد.
در گام دیگر هم باید یافته پژوهشها به جای اینکه در قالب مقالات علمی پژوهشی بدون استفاده چاپ شوند در عمل به کار گرفته شوند. از سوی دیگر، پژوهشهایی که یافته مهمی بدست میآورند از شکل محرمانه خارج شوند. تا زمانی که یافتهها در اختیار تصمیمسازان قرار نگیرد امیدی به بهبود وضعیت موجود نخواهد بود. استفاده از خردجمعی و مشارکت کارشناسی در طرح مسائل مختلف جامعه و ارائه راه حلهای هر چند ساده میتواند به شکلگیری ایدههای خوب برای حل مسئله منجر شوند و نباید از مشارکت گروههای مختلف در ایدهپردازی و پیشنهاد راهحلهای سهلالوصول غفلت کرد. همچنین تأکید بر کار جمعی و اجماع خبرگانی در پروژهها و مسائل ملی مهم است.
نظر شما