«ایست! حق خروج ندارید. کجا می‌روید؟ ایران چه خبر است؟ برای جاسوسی می‌روید؟» این‌ها جملاتی بوده که شیعیان کشور آذربایجان پس از سالیان طولانی خفقان دوره کمونیستی موقع خروج از مرزهای کشورشان می‌شنیدند.

دیپلم امام رضا(ع) دارم؛ زائران آذری‌زبان در زمان زیارت امام رضا(ع) گواهی تشرف دریافت می‌کنند

زمانی که پس از رها شدن از چنگ روس‌ها، دل را به جاده‌ها زده و عزم زیارت حضرت رضا(ع) کرده بودند.

به کجا چنین شتابان؟

سفر، آن هم به قصد زیارت، گاه برای برخی گره می‌خورد. گره یکی کار است، دیگری مال و آن یکی جسمی که ناتوان است. برای مردم قدیم، رنج راه و نبودن وسیله مناسب و جاده درست هم گره‌ای دیگر بوده است، اما زائران آذربایجانی علاوه بر همه این‌ها یک گره بزرگ داشتند که در کار سفرشان افتاده بود، گره‌ای که پس از فروپاشی شوروی سابق هم کامل حل نشده بود و دست و پای این عاشقان را برای سفر به مشهد بسته بود. سفری که امروز شنیدنش برای ما آسان است اما برای آن‌ها در آن روزگار بسیار سخت و دشوار بوده است. با وجود این، زائران آذربایجانی به هر سختی که بوده از مرز کشورشان رد می‌شدند و تازه این خان اول بوده است. دیدن مرزبانان ایرانی همانا و تکرار دوباره آن سؤال‌ها همان. دوباره همان آش و همان کاسه... چرا به ایران آمده‌اید و غیره و غیره. تازه به خاک ایران هم که وارد می‌شدند بیش از ۴۰ کیلومتر حق پیشروی نداشتند. حالا دوباره باید ثابت می‌کردند ما فقط برای زیارت امام رضا(ع) می‌رویم نه کار دیگری. اما چطور؟ آن‌ها مدرکی برای اثبات حرفشان لازم داشتند. داستان صدور و گرفتن این مدرک، روایتی است که می‌خواهیم آن را نقل کنیم.

 از هر راهی، مقصد تویی

مرزهای شوروی از درون فروپاشیده بود اما مرزهای آن با کشورهای خارجی همچنان مانند دیوارهای زندان بلند بود و گذشتن از آن سخت. با وجود این، مشتاقان زیارت علی بن موسی‌الرضا(ع) جمع شده و نخستین گروهی می‌شوند که با وجود همه دشواری‌ها خود را به مشهد می‌رسانند. برای آنکه داستان گذر از رنج آن روزها را بهتر بدانیم، سراغ کسی رفتم که سی و چند سال پیش در بخش روابط بین‌الملل حرم مطهر رضوی مشغول به کار بوده است.

محمدباقر دهقان‌زاده که سال‌های بازنشستگی را سپری می‌کند، از آن روزها می‌گوید: «ورود نخستین گروه‌های آذربایجانی‌ها پس از ماه اوت ۱۹۹۱ یعنی حدود ۳۳سال پیش بود. پس از فروپاشی نظام کمونیستی شوروی و استقلال جمهوری‌های مختلف ازجمله آذربایجان، گروه‌هایی ۴۰ یا ۶۰ نفره که عمدتاً مردان مسن بودند به سمت ایران و مشهد سرازیر شدند».

عموم این زائران در زمان حضور در حرم مطهر رضوی با کارشناسان و مترجمان آستان قدس درددل می‌کردند و از سختی‌ها و محدودیت‌های سال‌های تحت سلطه می‌گفتند. از ده‌ها سال ممنوعیت انجام واجبات دینی و حتی دسترسی به قرآن کریم. دهقان‌زاده نقل می‌کند بعضی حتی با ذوق و شوق سوره‌هایی از قرآن که حفظ بودند را برایمان می‌خواندند. با وجود همه این سختی‌ها و محدودیت‌ها در همه این سال‌ها آن‌ها علاقه و ارادت خود به ثامن‌الحجج(ع) را در دل‌هایشان حفظ کرده بودند و این است که تا فضای سیاسی کشورشان تغییر کرد، سعی کردند هر طور هست خودشان را برای زیارت به مشهد برسانند.

سفری که اصلاً معمولی نبود. این عاشقان حضرت رضا(ع) فقط سختی جاده و راه‌های سخت زمینی را پیش رو نداشتند، بعضی حتی به عشق آقا به آب می‌زدند و برای آنکه به ایران برسند، عرض رودخانه ارس را هم شنا می‌کردند.

رئیس اسبق اداره روابط بین‌الملل آستان قدس رضوی که خود یکی از این افراد را از نزدیک دیده، می‌گوید: «به خاطر دارم یک نفر از این زائران آذربایجانی می‌گفت نخستین نفری بوده که به آب رودخانه ارس زده و خود را به مرز ایران رسانده است. در ایران هم سخت‌گیری‌هایی بود. آن زمان به آن‌ها اجازه تردد بیشتر از ۴۰ کیلومتر در خاک ایران را نمی‌دادند، ولی چون این افراد زائر بودند، توانسته بودند به مشهد بیایند».

البته باید بپذیریم شرایط سیاسی آن زمان، خواه ناخواه ایجاب می‌کرده مرزبانان ایران چنین دقت و سخت‌گیری‌ای داشته باشند.

بالاخره مشهدی شدند

اما مجموعه آستان قدس رضوی هم برای آنکه دردسر عبور از مرز را برای این دسته از شیعیان کم کند، به فکر راه چاره‌ای می‌افتد. این راه چاره مدرکی به نام «گواهی تشرف» است که ماجرای نخستین نمونه آن را از زبان مجیب‌الله سهرابیان، کارشناس مسئول بخش شبه‌قاره می‌شنویم. «اوایل دهه70 بود و حدود 6ماه اول از طرف بخش روابط بین‌الملل آستان به درخواست مدیران گروه‌های زائران، یک گواهی ساده به صورت دستی به این زائران داده می‌شد تا هنگام تردد در مرزها به مشکل برنخورند. پس از آن، این گواهی در برگه‌هایی به اندازه آ5 به چاپ رسید که در یک طرف آن عکس حرم مطهر رضوی بود. این گواهی به همراه یک جلد قرآن کریم با ترجمه آذری و تعدادی کتاب و نشریه به آن‌ها تقدیم می‌شد».

اما این گواهی تشرف تنها میان زائران عادی قرب و منزلت نداشته و داشتن آن برای بسیاری از بزرگان و شخصیت‌های سیاسی هم مهم بوده است.

سهرابیان که اکنون پس از نزدیک به 30سال کار در مدیریت زائران غیرایرانی حرم مطهر رضوی، یکی از مدیران باسابقه این حوزه محسوب می‌شود، خاطره بسیار شنیدنی دیگری هم مرتبط با گواهی تشرف دارد؛ «در زمان تولیت آیت‌الله واعظ طبسی، حیدر علی‌اُف رئیس جمهور وقت کشور آذربایجان برای زیارت به مشهد آمد. هدایای زیادی ازجمله مقداری از غبار حرم مطهر به رسم یادبود و تبرک به وی تقدیم شد. اما او چیز دیگری را طلب کرد. گفت ظاهراً شما به همه هموطنان ما برگه‌ای می‌دهید که نشان می‌دهد مشهدی شده‌اند. من هم مانند همان را می‌خواهم. دقیقاً مثل بقیه و بدون هیچ تشریفات اضافه‌ای. هیچ چیز برای من ارزشمندتر از آن نیست».

زیارتت به ما اعتبار می‌دهد/ اعتباری که از آقا گرفتم

اهمیت این گواهی تشرف آن‌قدر نزد مردم آذربایجان زیاد است که انگار وقتی زیارتشان کامل شده که آن را داشته باشند و بالاخره لقب «مشهدی» کنار نامشان بنشیند.

مسعود صادقی، کارشناس مسئول زائران آسیای مرکزی، آفریقا و اروپا در این باره توضیح می‌دهد: «در میان زائران غیرایرانی، تنها شیعیان آذربایجان و ترکیه این درخواست را دارند. این موضوع هنوز هم بین آن‌ها مرسوم و دارای ارزش است. هنوز هم عاشقانی که از مرزهای شمال غربی ایران به مشهد می‌آیند، این مدرک را می‌خواهند؛ گواهی که آن‌ها را مشهدی معرفی می‌کند و مایه مباهات و افتخارشان است».

در سال‌های اخیر هم از طرف مجموعه آستان قدس برای این گروه از زائران، گواهی به نام «گواهی زیارت» یا «گواهی تشرف» صادر می‌شود؛ گواهی‌ای که صلوات خاصه حضرت روی آن نوشته شده و عکس ضریح بر آن نقش بسته است. به گفته صادقی، تعداد این گواهی نسبت به گذشته خیلی کمتر شده است «سال‌های پیش از کرونا تعداد زائرانی که از کشور آذربایجان برای زیارت به مشهد می‌آمدند، خیلی بیشتر بود و طبیعتا تعداد گواهی‌های صادر شده هم خیلی زیادتر. در آن سال‌ها حدود 20 تا 30 هزار گواهی تشرف صادر می‌شد اما در این سال‌ها با توجه به شرایط سیاسی پیش آمده، این تعداد به حدود 5 هزار عدد در سال کاهش پیدا کرده است».

ما به آن می‌گوییم «دیپلم امام رضا(ع)»

این صحن و سرا به هرکسی که از دور و نزدیک فرصت تشرف می‌یابد اعتبار می‌دهد، اعتبار و آبرویی که نشان می‌دهد این فرد زائری‌ است که از مشهدالرضا(ع) برگشته است. برای آنان که سند زیارت مرقد علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) را افتخار خود می‌دانند، گواهی تشرف ارائه می‌شود تا هرجا خواستند به سند زیارت آقای مهربان خود بنازند.

روایت این گواهی وقتی شنیدنی‌تر است که آن را از زبان یک نفر اهل کشور آذربایجان بشنویم. شخصی که به سراغش رفتیم تامرلان علیزاده است که چند سالی است به عنوان مترجم و سخنران برای زائران همزبانش در حرم مطهر رضوی مشغول خدمت است. او که اصالتاً اهل شهر لنکران است، درباره گواهی تشرف گفتنی‌های جالب توجهی دارد؛ «این گواهی نزد ما نام دیگری دارد. ما به آن «دیپلم امام رضا(ع)» می‌گوییم. از هر آذری که بپرسید، یکی از این سه دلیل را می‌آورد که گواهی تشرف بگیرد. اول آنکه آن را به عنوان تبرکی از حرم حضرت، قاب‌ کرده و در منزل نصب می‌کنند تا همیشه به یاد امام رضا(ع) بیفتند. البته ریشه این اعتقاد به زمانی برمی‌گردد که علمای آذربایجان برای تحصیل، در نجف بودند و برات زیارتی از حرم حضرت علی(ع) می‌گرفتند. علت دوم و قدیمی آن هم مشکلی است که هموطنانمان در مرزها با آن مواجه‌ بودند. اتهامات سیاسی مانند جاسوسی که حتی مانع آمدن دولتی‌ها به مشهد می‌شد».

این روحانی آذری‌زبان در ادامه، روایت سوم را نقل می‌کند: «دلیل سوم هم داستانی است که میان هموطنان من بسیار مشهور است. همان داستان خوابی که آقای مرعشی هنگام آمدن به مشهد دیدند و در آن، حضرت رضا(ع) در حرم خودشان به همه زائران امان‌نامه می‌دهند. مردم آذربایجان این گواهی را به نوعی تضمینی برای شفاعت خود در روز قیامت می‌دانند».

اما بشنوید از حرمت خاصی که گواهی تشرف بین آذری‌زبان‌ها دارد. ظاهراً آن‌قدر منزلت این گواهی نزد آن‌ها بالاست که آن را هرجا هرجا نمی‌گذارند. نه آن را لای مدارک یا در آلبوم خاطراتشان می‌گذارند و نه جایش را روی طاقچه می‌دانند و نه در قابی روی دیوار. به نظر آن‌ها جای گواهی تشرف در قلب خانه است، یعنی آشپزخانه. جایی که به عقیده آن‌ها از آلودگی به دور بوده و پاک‌ترین مکان در خانه است و در آن دروغ گفته نمی‌شود؛ «یادم هست وقتی بچه بودم، مادر و پدرم به زیارت امام رضا(ع) آمدند و گواهی تشرف خود را در قاب زیبایی در آشپزخانه نصب کردند».

انگار آمده باشند دیدن حاجی

پایان زیارت متفاوت آذری‌زبان‌ها تنها به قاب دیپلمی که از امام رضا(ع) گرفته‌اند ختم نمی‌شود. آن‌طور که تامرلان علیزاده می‌گوید، پایان‌بندی این سفر به یادماندنی در مسجد محل است. جایی که زائر بر بالای مجلس می‌نشیند تا اهلی به دیدارش بیایند و عطر و بوی حرم مطهر رضوی را از او بجویند. تامرلان در این باره می‌گوید: زائر که از راه می‌رسید، مردم به استقبالش می‌رفتند. معمولاً یک میهمانی در مسجد محله برگزار می‌شد و اهالی یک به یک و دسته‌جمعی به دیدارش می‌آمدند، انگار آمده باشند دیدار یک میهمان عزیز، کسی که از راه خیلی دور یا از خانه خدا آمده باشد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.