خدیجه زمانیان/
بتازگی اثری به بازار کتاب آمده که مورد توجه و اقبال مخاطبان اهل کتاب قرار گرفته است. «مناجات»های عباس حسیننژاد که با لحن و بیانی طنزآمیز نوشته شده است پیش از این در فضای مجازی منتشر شده بود و اینک در ایام ماه مبارک رمضان از سوی نشر سوره مهر به صورت کتاب عرضه شده است. نویسنده در هر کدام از مناجاتهای خود، بر یکی از موضوعات مهم و ارزشی شامل مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دست گذاشته است و با استفاده از زبان طنز توانسته توجه مخاطبش را به این موضوعات به ظاهر ساده ولی در باطن بسیار عمیق و مهم جلب کند.
عباس حسیننژاد که با طنزنویسی در مجلات مختلف طنز و ادبی مانند مجله طنز سهنقطه خود را به جامعه طنز معرفی کرده است، بخوبی موفق شده بار دیگر طنز خود را با چاپ اثری متفاوت و با استفاده از زبانی امروزی و عامهپسند به مخاطبان ارائه دهد.
حسیننژاد با چاپ این اثر با زبانی ساده و بیآلایش با خدای خود درد دل کرده و به مخاطبش نشان داده که میشود خیلی ساده حرفهای زیادی را با پروردگار جهانیان درمیان گذاشت.
در بازدید مقام معظم رهبری از نمایشگاه کتاب، «مناجات»های عباس حسیننژاد یکی از آثاری بود که ایشان آن را تورق کردند.
در صفحه امروز با خالق این مناجاتها به گفتوگو نشستیم و از او درباره این قطعهها و نوع ادبی «مناجات» پرسیدیم.
عباس حسیننژاد متولد 1356 است. او کارشناس زبان ژاپنی است و به هایکوهای ژاپنی هم علاقه زیادی دارد. حسیننژاد در حالحاضر قائم مقام مؤسسه فرهنگی هنری سپهر سوره هنر حوزه هنری است.
حسیننژاد پیش از این مجموعه شعر «تو ابر شو ببار» را توسط نشر سپیده باوران منتشر کرده است.
* چه شد که «مناجات»ها نوشته شد و به سمت نوشتن این قطعهها رفتید؟
** من در کل کوتاهنویس هستم و اگر پیش از این هم موفقیتهایی در جشنوارههای مرتبط با نوشتن کسب کردم، به خاطر همین کوتاهنویسیها و نوشتن داستانهای مینیمال بوده است.
اما آنچه من را به سمت نوشتن این مناجاتها برد، غر زدنهای ما در شبکههای اجتماعی است. غر زدن، اتفاقی است که سالهاست در شبکههای اجتماعی آغاز شده و برای همه خیلی هم لذتبخش است. این لذت، ما را به مردمی تبدیل کرده که مدام غر میزنند و کیف میکنند و با گذشت زمان افسردهتر میشوند. به باور من، فعالان شبکههای اجتماعی اگر به آخرت و روز جزا اعتقاد دارند باید با خودشان تکرار کنند: برای تولید، خواندن و بازنشر و بازارسال مطالب به دیگران در پیشگاه خداوند مسئول هستیم.
ناامید کردن حتی یک نفر ممکن است تمام آخرت ما را به خطر بیندازد و اگر کسی با خواندن متن و نوشته ما دچار یأس شود، ما در برابرش مسئول خواهیم بود.
من برای شکستن حالت غر و ناامیدی در فضای مجازی بخصوص تویتتر خیلی فکر کردم، گفتم یکی از راههایی که میشود از غر زدن فرار کرد، این است که این غرها به مناجات تبدیل شود. به دوستانم هم گفتهام که امام سجاد(ع) راه را به ما نشان دادهاند که اگر اوضاع بر شما سخت میگذرد، دعا کنید و با خدا حرف بزنید . ما به جای اینکه با خدا حرف بزنیم، واگویههایی را از خودمان بروز میدهیم که سیاه است، اما اگر همینها به مناجات تبدیل شوند، شیرین و نورانی میشوند. این راهی است که اهل بیت(ع) پیش پای ما گذاشتهاند و من هم تلاش کردم از این راه استفاده کردم. به هر حال همه آنها ابتدا در توییتر منتشر شد و پس از چند سال تصمیم گرفتم آن را در قالب کتاب ارائه دهم.
* مناجاتها را که میخوانیم متوجه لحن و بیان طنزآمیز شما میشویم؛ چطور چنین نگاه طنازانه به تضرع و نیایش با خدا داشتید؟
** لحن این مناجاتها بین جدی و طنز است و الزاماً همه آنها طنز نیست، اما من تلاش کردهام لحنم را امروزیتر کنم و حس صمیمیت با خدا را به رخ بکشم. معتقدم اگر با خواندن یک مناجات من، حتی یک سیم هم به محضر باریتعالی وصل شود برای من کفایت میکند. کما اینکه خودم بازخوردهای این مناجاتها را میبینم که دوستان پیام تشکر میدهند. همین که این کلمات توانسته در ذهن کسی رسوخ کند و با خدا ارتباطی برقرار کند، برای من کافی است. مثلاً یکی از دوستان معلم من در دزفول برایم برگه امتحانی فرستاده بود که بالای برگه سؤال درس ادبیات فارسی کلاس دهم، مناجاتی از من را با اسم نوشته بود و حتی از مناجات هم سؤال طرح کرده بود. این بازخوردها برای من جذاب است.
بر این نکته هم تأکید کنم که در طول این چند سال مناجاتها را به قصد انتشار کتاب ننوشتم و قصدم فقط واگویههای درونی خودم بود، اینکه حرف خودم را بزنم و به عنوان کسی که در شبکههای اجتماعی فعال است، گامهای خودم را بردارم و متأثر از جو نباشم. تلاش کردم در توییتر تحتتأثیر نباشم و فضا من را نشکند و بتوانم مسیر خودم را بروم.
* به هر حال به نوشتن این کتابها کمتر توجه شدهاست. با اینکه نوع ادبی «مناجات» در ادبیات فارسی خیلی موردتوجه بوده است اما نویسندگان معاصر به آن بیاعتنا بوده اند؛ چرا؟
** نه زیاد هم بیتوجه نبودهاند. در طول قرنها شعر، بار مناجات را به دوش کشیده و کمی هم نثر. در معاصر مثلاً مناجاتهای علامه حسنزاده آملی و متون استادان سیدمهدی شجاعی و ساعد باقری و در این چند سال کتاب «چوپان معاصر» رضا احسانپور، نشان میدهد شاعران و ادیبان این زمانه هم گوشهچشمی به مناجات داشتهاند و البته در شبکههای اجتماعی نیز جریان مناجات با هشتگ مناجات جریان قابلاعتنایی است، بویژه در ماه مبارک رمضان.
درکلیت حضور رسانهای مناجات باید عرض کنم که «مناجات» بیشتر تبدیل به محصول چندرسانهای شده است تا نوع ادبی مکتوب. به هر حال دعاها عربی هستند و کسی نیامده آنها را با زبان ساده بگوید. من هم در نوشتن مناجاتها در بیشتر موارد به حافظهام مراجعه کردهام، در حالی که ادعیه و زیارات بخصوص دعاهای امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه یک چشمه عالی است برای سیراب شدن و تبدیل کردن به مناجاتهای امروزی. اینها باید به متونی تبدیل شود که جوان امروزی که ذهنش شلوغ است، رغبت کند آن را بخواند تا بتواند در همه این ناآرامیها و روزمرگیها به آرامش برسد؛ آن هم با ادبیات متعالی فارسی و تکیه بر فرهنگ اسلامی.
من در مناجاتهایم به دعاها، بخصوص دعاهای امام سجاد(ع) نگاهی داشتهام. گاهی به من اعتراض میشد این چه مناجات و چه نوشتهای است، که من میگفتم این عین دعای امام سجاد(ع) است و من نگفتهام. مثلاً این مناجات که :«خدایا با باز کردن دست ما در امور مادی، قلب و مغز ما را در امور معنوی آزاد کن!» برگرفته از دعای امام سجاد است. در نگاه کلی میشود گفت، آن قدر این مناجاتها خوانده نشده، شنیده نشده و عرضه نشده که حرف ائمه(ع) هم گاهی برای ما غریب است.
* یکی از علتهای دیده نشدن ادعیه، علاقه ناشران به انتشار آنهاست، در حالی که میتوانند آنها را با ترجمههای بهتری عرضه کنند تا مورد استفاده شاعران قرار بگیرد.
** بله ناشران دوست دارند ادعیه را عیناً منتشر کنند، چون در مساجد و مکانهای زیارتی و مذهبی عرضه میشود، راحتتر به فروش میرود و به اصطلاح بازار بهتری دارد. اگر چه آن کار هم پسندیده است و یک کار اصولی است، اما ما در ادبیات فارسی و نگهداری زبان فارسی مسئولیم و این مسئله همان نگرانی رهبر معظم انقلاب است که ایشان وظیفه نگهبانی و اعتلای زبان و ادبیات فارسی را بر دوش شاعران گذاشتند. در طول قرنها شعر بار حکمت و فرهنگ ما را به دوش کشیده است.
در حالی که متون شگفتانگیزی در زیارتها و ادعیه وجود دارد که محل مراجعه خوبی برای شاعران است و چه خوب است که ناشران بویژه ناشران دولتی این متون را با ترجمههای خوب منتشر کنند و در دسترش شاعران و ادیبان قرار دهند.
* شما برای نوشتن این مناجاتها مطالعات خاصی داشتهاید یا فقط به حافظهتان مراجعه کردهاید؛ چون پیش از این هم مجموعه شعر منتشر کردید و ادبیات را میشناسید؟
** حتماً این نوشتهها حاصل تجارب زیستی و مطالعات من در طول سالهاست، اما تلاش کردهام آنها را به امور روزمره پیوند دهم. گاهی اینها را زمینی کردهام و درباره قسط و قرض حرف زدهام، چون میدانم خودم و دوستانم چقدر گرفتار هستیم و دعا کردهام: «خدایا قسط و قرض و وام و اضطرابشان را از تقدیر ما بردار!» و گاهی هم آسمانیاش کرده ام که: «خدایا هوای نفس ما را داشته باش!» با اینکه من به مسائل اطرافم در نوشتن این مناجاتها توجه خاصی دارم و تلاش میکنم هیچ اتفاقی از دستم در نرود. در ادبیات نیز مثلاً یکی از مناجاتها ارجاعی دارد به ابتدای کتاب داستان بوف کور صادق هدایت که کلیدی ترین و معروفترین جمله اوست. من به ابتدای همان جمله معروف «خدایا» اضافه و آن شکوه را به مناجات تبدیل کردم و در نگاه من آن جمله افسرده تبدیل به یک جمله متعالی شد که «خدایا در زندگی زخمهایی است که...» .
درباره متون اصلی دینی ما و مراجعات من، اعتراف میکنم هربار صحیفه سجادیه را باز و یا زیارتها را مطالعه میکنم، شگفتزده، چیزهای جدیدی کشف میکنم، با ذوق میخوانم و تلاش میکنم آنها را به مناجات تبدیل کنم.
* شما به ادبیات ژاپن و هایکوهای ژاپنی هم علاقه دارید. این علاقه چقدر در خلق مناجاتها مؤثر بود؟
** من در رشته زبان و ادبیات ژاپنی تحصیل کردهام و میتوانم بگویم هایکو را بسیار دوست دارم. در هایکو نگاه جدی طبیعتگرایانه وجود دارد و با طبیعتگراییای که پیش از آشنایی با آن در من وجود داشته، پیوند خورده است. من زاده شمال هستم و با آنکه سالهاست در تهران زندگی میکنم، طبیعت تأثیرش را بر ذهن من گذاشته و حفظ کرده است. هایکو با ارتباط بین نگاه ریزبینانه به همه چیز اطرافم و بیان آن در کمترین کلمات، ذهن من را در کوتاهنویسی تقویت و به من کمک کرد حرفم را به خلاصهترین گونه، بیان کنم. گاهی مینشینم متنها را مرور و با خودم فکر میکنم، در همین کلمات کم چقدر حرف نهفته است و براحتی با چند کلمه میشود چه حرفهای بسیاری زد و با مخاطب هم ارتباط برقرار کرد. کوتاه نویسی، این روزها وجهی از سبک نوشتاری است که کمک کرده بتوانیم مخاطب پیدا کنیم و منظورمان را در جان افراد جا بیندازیم و با هم حرکتی به سمت جلو و البته بالا داشته باشیم؛ مناجاتهای کوتاه به نظر یکی از راههای خوب آن است.
نظر شما