قدس آنلاین: اگر با همدیگر توافق کنیم که مسئله ما این است که جریان روشنی در فضای تعلیم و تربیت در جامعه وجود ندارد، و افقی نیز دیده نمیشود و بعد به این سؤال پاسخ دهیم که نقطه شروع ما کجاست و نقطه رفت و برگشت ما میان عرصه سیاست و عمل کجاست، شاید بتوانیم به راه حلی برای موضوع تعلیم و تربیت دینی برسیم.
باور بنده این است دسته واسطی که پیام امام(ره) را به مردم رساندند و فضای گرمی را در این میان برای سیاستگذاری فراهم کردند، دقیقاً مصداق همان لایه ای هستند که ما امروز آن را کم داریم. ما اکنون تجربه ۴۰ ساله انقلاب را پیش رو داریم و میخواهیم مبتنی بر این تجربه و با نگاه به آن، برای پیشبرد به یک نقشه راه برسیم. از آنجایی که ما یک نگاه کمال گرایانهای به این موضوع داریم، امروزه آن وجه منفی انتقادی در این بازخوانی پررنگتر است؛ یعنی وقتی به پشت سر نگاه میکنیم، دائماً نقاط منفی را میبینیم. اتفاقی که در میدان عمل برای قشر جوان و نوجوان دارد میافتد، ایجاد حس ناامیدی به واسطه این گزاره است که انگار دستاوردهای جانانهای در این چندسال نداشتهایم.
به نظرم در بازخوانی این تجربه، دستاوردهای اختصاصی خودمان را نیز فراموش نکنیم و بگردیم آن ها را پیدا کنیم. در عرصه مدرسه، جریان پیش از انقلاب را که نگاه میکنیم، دستاوردهای بسیار خوبی پس از انقلاب داشتهایم و به نظرم علت موفقیت ما در دهه اول انقلاب، خروج از ساختار مدرنیته حاکم بر فضای آموزش و پرورش بود. مرور تجربه مربیان تربیتی در دهه ۶۰ مؤید همین گزاره است. هنر این مربیان این بود که مبحث تربیت را از چارچوب مدرسه خارج کردند و آن را با جامعه و مسجد پیوند دادند.
یکی از اشکالات عمده در جامعه ما این است که انقلابیون مسیر طی شده و آرمانها را یک امر شناخته شده و بدیهی میپنداشتند و به همین واسطه گفتوگو در سطوح بعدی جامعه متوقف شد. ما اکنون نیاز داریم تا نسل جدید با این موضوعات آشنا شوند.
نظر شما