یکی از بزنگاههایی که میتوانست اسلام سیاسی را برای همیشه به محاق ببرد، گردنهای بود تاریخی به نام مشروطیت. خارج شدن اسلام از مدار قانونگذاری، میتوانست مسیر ایران تا همیشه تاریخ این سرزمین تغییر داده و از مسیر توحید و دین خارج سازد. درک اینکه زمان مشروطیت یک بزنگاه است کار سادهای نیست. ما امروز بر بلندیهای تاریخ ایستادهایم و بر گذشته اشراف داریم، اما در آن زمان اینهمه اصرار شیخ فضلالله بر اسلامی بودن قوانین مجلس شورای ملی، برای همه قابل درک نبوده است. اقدام شیخ فضل الله همچنین برهان قاطعی است که عمر اسلام سیاسی در ایران منحصر به انقلاب اسلامی پنجاه و هفت نیست. شیخ فضل الله ظاهرا شکست خورد و به شهادت رسید در حالی که اهدافش محقق شده بود، اما خون او به ریشههای اسلام سیاسی رسید؛ آن را آبیاری کرد و در پنجاه و هفت ثمر داد.
امام خمینی به عنوان رهبر بزرگترین انقلاب دینی ایران، زیاد از شیخ فضل الله یاد میکنند. امام میفرماید: «من امروز مغتنم است که در حضور آقایان یک مطلبی را عرض کنم و این مطلب مال همه است. نه مال شما آقایان، مال همه. هم مسئولین کشور است و هم مردم. ما تجربههایی که برایمان نقل شده است یا از تجربههایی که خودمان در جریانش بودیم باید یک مطالبی را در نظر داشته باشیم. در دوران مشروطه را که همه آقایان شنیدهاند یک عدهای که نمیخواستند که در این کشور اسلام قوه داشته باشد، و آنها دنبال این بودند که اینجا را آن وقت به طرف اروپا بکشند. آنها جوسازی کردند به طوری که مثل مرحوم آقا شیخ فضل الله که آن وقت یک آدم شاخصی در ایران بود و مورد قبول بود همچو جوسازی کردند که در میدان علنی، ایشان را به دار زدند و پای آن هم کف زدند. و این یک نقشهای بود برای اینکه اسلام را منعزل کنند و کردند. و از آن به بعد دیگر نتوانست مشروطه یک مشروطهای باشد که علمای نجف میخواستند. حتی قضیه مرحوم آقا شیخ فضل الله را در نجف هم یک جور بدی منعکس کردند، که آنجا هم صدایی از آن درنیامد. این جوی که ساختند در ایران و در سایر جاها، این جو اسباب این شد که آقا شیخ فضل الله را با دست بعضی از روحانیون خود ایران محکوم کردند و بعد او را آوردند در وسط میدان و به دار کشیدند و پای آن هم ایستادند کف زدند و شکست دادند اسلام را در آن وقت. و مردم غفلت داشتند از این عمل، حتی علما هم غفلت داشتند. این که آنجا بود.»
«در مشروطه دیدند که یک ملّا یا چند ملّا در نجف و چند معمَّم و ملّا در تهران اساس استبداد و حکومت خودکامهای که در آن وقت بود آن را به هم زدند، و مشروطه را مستقر کردند. و در این مسائل آنهایی که مخالف هم بودند از پا ننشستند. آنها هم فعالیت خودشان را میکردند، که حالا بخواهیم همه را بگوییم طولانی است. لکن راجع به همین مشروطه و اینکه مرحوم شیخ فضل الله - رحمه الله- ایستاد که مشروطه باید مشروعه باشد، باید قوانین موافق اسلام باشد. در همان وقت که ایشان این امر را فرمود، و مُتمِّم قانون اساسی هم از کوشش ایشان بود، مخالفین، خارجیها که یک همچو قدرتی را در روحانیت میدیدند، کاری کردند در ایران که شیخ فضل الله مجاهد مجتهدِ دارای مقامات عالیه را، یک دادگاه درست کردند، و یک نفر منحرف، روحانی نما، او را محاکمه کرد و در میدان توپخانه، شیخ فضل الله
را در حضور جمعیت به دار کشیدند.»
منبع: رسالت
نظر شما