در گفت‌وگو با حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی، کارشناس فرق و مذاهب و استاد حوزه و دانشگاه عنوان شد

آیا امام حسین (ع) در قیام علیه یزید، مجوز شرعی داشت؟

* گاه شنیده می شود، جریان ضاله وهابیت قیام امام حسین (ع) را از اساس باطل می شمارد و مطرح می کند، ایشان چه مجوز و حجت شرعی برای این حرکت خود داشته اند و چرا علیه خلیفه زمان شورش کردند؟ چه پاسخی می توان در خصوص این مساله برای این جریان منحرف و زائد بر جهان اسلام عنوان کرد؟

در پاسخ به این شبهه باید گفت از دیدگاه قرآن، روایات، عقل و عرف جامعه دلایل محکم و قوی بر نهضت و قیام ایشان وجود دارد. دستورات قرآن که در طول بیست و سه سال بر پیامبر(ص) نازل شد، عمل به آنها منحصر به زمان ایشان نبوده بلکه تا قیامت همه مسلمانان موظف به اجرای دستورات آن هستند. در قرآن آیات فراوانی مبنی بر عدم ظلم و ستم بر مردم موجود است. بنابراین مسلمانان موظف هستند به دستورات دین که از جمله آن اقامه نماز، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، تولی و تبری و سایر واجبات دینی است، عمل کنند.

در این راستا حضزت امام حسین (ع) نیز به عنوان شخصیتی که فرزند پیامبراکرم (ص)؛ مسلمان و جزء اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و امام و خلیفه برحق شیعیان است، خود را موظف می داند و وظیفه شرعی و دینی ایشان می باشد تا به دستورات قرآن عمل کرده و هرگز به خود اجازه نمی دهد هنگامی که در جامعه ظلم و ستم مشاهده می شود و یزید بر مردم به صورت غیر مشروع، یعنی از طریق وصیت معاویه و زور (بیعت زوری) حاکم شده و بر آنها انواع و اقسام ستم ها را روا می دارد و از سوی دیگر به دلیل اشتهار به فساد و علنی کردن آنها شایستگی حکومت را بر امت اسلامی ندارد، حکمرانی کند. بنابراین سید الشهداء (ع) بر اساس قرآن به جهاد و مبارزه علیه خلیفه ستمکار و فاجر و فاسد وقت برمی خیزد. از طرف دیگر روایاتی که از پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) نقل شده و حضرت خود آن ها را شنیده و حتی نقل کرده اند- مانند این حدیث شریف که امام حسین (ع) فرمود: «أیها الناس، إنّ رسول الله (ص ) قال مَن رأی سلطاناً جائراً مستحلاًّ لحرام الله، ناکثاً عهده، مخالفاً لسنة رسول الله، یَعملُ فی عِباد الله بالإثم و العدوان، فلم یُغیّر علیه بفعلٍ و لا قولٍ کان حقاً علی الله أن یُدخله مدخله»؛ ای مردم! رسول خدا (ص) فرمود: هر کس، سلطان زورگویی را ببیند که حرام خدا را حلال نموده، پیمان الهی را می شکند و با سنت و قوانین رسول خدا از در مخالفت در آمده و در میان بندگان خدا، راه گناه و معصیت و ستم و دشمنی را در پیش می گیرد، ولی با عمل یا سخن اظهار مخالفت نکند، بر خداوند است که او را در محل و جایگاه آن سلطان ظالم قرار دهد. [مقتل خوارزمی، ج 1، ص 234]- بنابراین ساکت نشستن و عدم قیام ایشان خلاف روایات و آیات قرآن می بود.

از دیدگاه عقلانی هم امام (ع) به عنوان شخصیتی که از هوش و عقل بالایی برخوردار است و علوم و شایستگی های مختلفی در او جمع شده، به این نتیجه می رسند وظیفه شان است با ناهنجاری ها و فساد و ستم هایی که از سوی بنی امیه و یزید ایجاد شده، به مبارزه بپردازند لذا هر انسان عاقلی کار امام را مورد سرزنش قرار نمی دهد، بلکه عقلای جهان حتی غیر مسلمانان اعم از بودیایی، مسیحی و.. . این قیام را تمجید کردند و حتی الگوی خود قرار داده اند. به طور مثال مهاتما گاندی رهبر بزرگ هندوستان در این زمینه می گوید: من زندگی امام حسین، آن شهید بزرگ اسلام را به دقّت خوانده ام و توجّه کافی به صفحات کربلا کرده ام بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، باید از امام حسین پیروی کند.

از نظر عرف جامعه هم دلایل زیادی موجود است که قیام ایشان مشروع بوده؛ به این معنا که بزرگان جامعه اسلامی با فسادی که از سوی بنی امیه و یزید رواج پیدا کرده بود (مانند مخالفت صریح با دستورات قرآنی، می گساری و شراب خواری، ترک واجبات دینی، تبعیض در استفاده از بیت المال، ایجاد اختناق و عدم آزادی مردم در رفتارهای اجتماعی و.. . ) خود را موظف به این مبارزه و قیام می دانستند.

بنابراین از مجموع این مطالب به دست می آید، قیام ایشان واجب و وظیفه شرعی بوده و آن حضرت خود را موظف می دانستند که کاری به نتایج ظاهری آن نداشته باشند.

آیا امام حسین (ع) در قیام علیه یزید، مجوز شرعی داشت؟

* برخی از افراد به ویژه وهابیت، بهانه می گیرند قیامی مشروع است که فایده و نتیجه مثبتی داشته باشد، در پاسخ به این معاضدت ها و غرض ورزی ها چه باید گفت؟

در جواب باید دید، چگونه نتیجه حرکت و قیام را تصور و تحلیل می کنیم. یک زمان پیروزی های ظاهری را نتیجه قیام می دانیم، بر طبق این دیدگاه امام حسین (ع) باید موفق به کشتن یزید می شد و خلافت را خود به دست می گرفت که این اتفاق نیفتاد. اما یک موقع هم نتیجه قیام، طرح اصول و مسائل اسلامی (قرآن و سنت) دانسته می شود؛ مانند توجه به روایات، آیات قرآن و احیای سنت پیامبر (ص) و حتی شهادت و کشته شدن که این نتیجه مثبتی است نه منفی. چنان چه در قرآن شهادت فوز عظیم شمرده شده است:«وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ یقْتَلُ فِی سَبیلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیاء وَلَکن لاَّ تَشْعُرُونَ» [154 بقره] یا «وَلاَتَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیاء عِندَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ» [169 آل عمران].

بنابر این قیام تاریخی و جاودان حضرت امام حسین (ع) و یاران فداکارش، منجر به خروج حاکمیت اسلامی از بنی امیه بود که به تدریج و در طول سالیانی با شورش ها و نهضت های عدالت خواهانه و آزادی خواهان مانند قیام توابین (سال 66 هجری)، قیام حرّه واقم (سال 67 هجری)، قیام مختار (سال 67 هجری) و... این اتفاق افتاد. از سوی دیگر سید الشهداء(ع) تا قیام قیامت درس حریت و غیرت و عزّت و مردانگی و شهادت را به همه انسان های جهان از مسلمانان و ملت های دیگر آموخت.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.